انتقام نوشدارویی بعد از شهادت




به نام خدا

انتقام نوشداریی بعد از شهادت

هیچ وقت در عمر 35 ساله ام، کشور را درگیر این حجم اتفاقات آن هم به صورت هم زمان ندیده بودم. البته اگر چه در سال های گذشته شاهد اعتراضات و اغتشاشاتی بوده ایم ولی این اتفاقات بیشتر به صورت یک موضوعی تک بُعدی بوده است که در نهایت حکومت توانست در مدت زمان کوتاهی بر اوضاع کشور مسلط شود.

اتفاقات مهم جاری امسال را می توان به چند قسمت زیر تقسیم کرد :

اول جنگ نیابتی ایران با تروریست جهانی در ابعادی بسیار وسیع یعنی کل خاورمیانه

دوم انتخابات مجلس

سوم انفجار بمب در سالگرد شهادت سردار سلیمانی و حمله های تروریستی در مرز که منجر به شهادت مظلومانه عده ای از هم میهنانمان شد و همچنین ترور فرماندهان و نیروهای سپاه قدس.

و همزمان با جریان های بالا، چند موضوع همیشگی دیگر مثل فساد مالی در دستگاه حکومت(چای دبش)، همچنین سرگردانی دولت در برابر برخورد با معضل حجاب و وضعیت نابسامان اقتصادی که درگیر آن هستیم.

باز آمد بوی ماه انتخابات

طبق روال همیشه، وقتی به فصل انتخابات نزدیک می شویم، دستگاه حکومتی یادش می افتد که مردمی هم وجود دارند که در این کشور زندگی می کنند و اگر آنها نباشند، این صندلی ها در مجلس و دولت، به اندازه ی یک ریال هم ارزشی نخواهند داشت.

در نتیجه حجم دیدارهای رهبر با گروه ها و صنف های مختلف مردمی بیشتر می شود و از طرفی تیم اجرایی حکومت از کوچک ترین اتفاقات ثبت شده در تقویم هم به راحتی نمی گذرند و آن را فرصتی مغتنم می داند تا دوباره شور و هیجان انتخابات را در دل مردم بیدار کنند.

درباره ی دیدارها با رهبر، فعلا دانشم در حدی نیستم که آن را مورد نقد قرار دهم ولی از نگاه کلی، ایشان دارند وظیفه ی رهبری شان را انجام می دهند و اشکالی به آن وارد نیست، اما اینکه مسئولان وقتی خرشان از پُل می گذرد و در انتخابات رأی می آورند، چرا مردم را از یاد می برند و تمام این بوق و کُرنای انتخاباتی بعد از روز رأی گیری به یکباره خاموش می شود، خود یک مسأله ی حل نشده در جمهوری اسلامی ایران است.

در مورد حادثه تروریستی کرمان مطلبی نوشتم اما وقتی امروز خبر حمله ی موشکی سپاه به مقر تروریست ها را شنیدم، خواستم این اتفاق را از نگاه دیگری بررسی کنم هرچند شاید این نظر من کاملا اشتباه باشد ولی بهتر می دانم آن را بیان کنم تا اینکه به صورت یک علامت سوال همیشگی در ذهنم باقی بماند.

حماس چرا مردم را قربانی کرد؟

بعد از حمله ی حماس در هفت اکتبر 2023، این سوال در ذهنم شکل گرفت که وقتی نمی توان از مردم در برابر حملات اسرائیل دفاع کرد، چرا حماس دست به اقدام نظامی می زند. در وهله ی اول ممکن است این اقدام را بیهوده دانست و حماس را محکوم کرد که باعث کشته و آواره شدن مردمش شده است.

اما اگر هوشمندانه به این موضوع نگاه کنیم، می بینیم که حماس بهترین کار ممکن را انجام داده است چون در غیر این صورت، دیر یا زود اسرائیل همان تکه از خاک باقیمانده از فلسطین را از آنها می گرفت و دست به نسل کشی می زد آن هم به صورتی که کم ترین بازتاب جهانی را داشته باشد، همان طور که تا الان آن را انجام داده و بیشتر خاک فلسطین را اشغال کرده است. ولی و خوب با اقدام نظامی حماس و نحوه ی پاسخ اسرائیل به آن، دنیا از خواب خرگوشی بیدار شد.

آیا ما برای حمله به دشمن، نیاز به قربانی داریم؟

هر ساله مراسم پیاده روی اربعین در بالاترین تدابیر امنیتی، در کشوری انجام می شود که هنوز در اشغال آمریکا است و باقی مانده ی داعش در منطقه حضور دارد اما با تمام این اوصاف، می بینیم مردم با خیالی آسوده در مراسم پیاده روی شرکت می کنند و از طرفی دیگر تمام دستگاه های حکومت ایران بسیج می شوند تا این برنامه در بالاترین سطح کیفیت و در سایه ی امنیتی نفوذ ناپذیر انجام شود.

اما سوال مهم اینجاست که در خود کشور ما، در مراسم سالگرد شهادت سردار سلیمانی که به خاطر نزدیکی انتخابات اهمیت ویژه تری داشت، چرا سطح امنیت آن قدری نیست که نتواند جلوی تروریست ها را بگیرد، آیا ما به دنبال این هستیم که با دادن شهید، بهانه ای داشته باشیم تا جامعه ی ایرانی و جهانی را مجاب و با خود همراه کنیم و بعد با خیالی آسوده به جنگ دشمن برویم؟ آیا عدم امنیت کافی در این مراسم عمدی بوده است و اگر نبوده، چرا با مسئولینی که نتوانسته اند امنیت کافی را ایجاد کنند، برخورد نمی شود؟

انتقام، نوشدارویی بعد از شهادت

اما بزرگترین سوال من این است که چرا وقتی سپاه از فعالیت های تروریست ها در خاک کشور همسایه خبر دارند، آنها را قبل از اینکه دست به اقدامی بزنند، مورد حمله قرار نمی دهند، همان طور که دیدیم که در سال 1401، در بحبوحه ی حوادث مهرماه، این کار را انجام داده بودند.






24 دی 1402