شاعر،نویسنده،دبیر ریاضیات،برنامه نویس🥇
تَهِش ! (سوگواری 💔)
میخواستم اگه روزی بی هم شدیم
عزا داری واسه نبودت کنم
میخواستم بگم بودنت معرکست
یه عالم صدا توو سکوتت کنم ...
میخواستم شبا خواب چشمای تو
برام بهترین عکس دنیا بشه
میخواستم ببوسم دو تا دستتو
نوازش کنم موو تو غوغا بشه :)
چطور پُشت کردی به این ،حسِ عشق؟!
چقدر زود واست تموم شد غمم!!
تو رفتی که اذییت بشم ،حیف شد!
من و کار نگیر من خودم ماتمم!
بزن رد شو از بی قراریه من
تو راهی که کُلّش ، برای منه
کسی جای من مثل من نیستش
چون از قصد ِ الان بجای منه
برو بی مهابا بزن تو دلش
بخند و بیادت نیاد چیزیو
شرایط فقط یک بهانست ،چون!
آدم کافیه که بخواد چیزیو
میخواستم تماشایی باشه تهش
ولی حیف این قصه لیلی نداشت
اگه من بخوام مثل مجنون بگم
دوسم داشت اما خیلی نداشت
مثل شاعر شعر های خودم
یه سوم، شخصم که بی حوصلست
با اینکه یه عالم خوشی داره عشق
نباید بری داخلش چون تَلَست
#روح_الله_سالاری
مطلبی دیگر از این انتشارات
یک نامه (داستان کوتاه) 03/03/02
مطلبی دیگر از این انتشارات
رقص مداد و اشک من و صدای ادل
مطلبی دیگر از این انتشارات
خانه ی من: