احمق ترین انسان،شعبده بازی است که فریب سحر و جادوی خودش را میخورد.
خطاب به تمام ویرگول
چند وقته اینطرف ها قدم میزنم.یه چیز هایی میبینم و میشنوم که آزارم میده.حال همه خوب نیست و بدترم میشه.یکی از عیب های بیشمارمون که الان مجال فکر کردن دربارش رو دارم اینه که دوست داریم کمالگرا باشیم تا بهانه ای تمیز برای عمل گرا نبودن مون باشه یا مثلا...مثلا همین نوشتن؛ من گاهی از خودم میپرسم آخه که چی؟ چی قراره نصیبت بشه از نوشتن؟غیر از اینه که همه ی حرفای قشنگ زده شده و خیلی وقته همه تکراری ان؟فلسفه ها شخم زده شدند و شاهکار ها خلق شدند.هر روز یه جمله از یه ادم به اصطلاح بزرگی میشنوی و فرداش یه بزرگ دیگه عکس اون جمله رو گفته و تو؟پووفف اگه برات دنبال حکمت و معنای چیزا گشتن مهمه،گیج میشی و اگر نه،می گذری.صرفا رد میشی.اما الان هیچکدوم از این ها مهم نیست...پس سلااااممم آره من نیومدم حرف حساب بزنم.همین طور نیومدم ناله کنم.شاید فکر کنی اومدم از امید بگم؟گوربابا امید هوم؟ امید،انگیزه و روز های خوب و و.
باید بگم:نه ازین خبرا نیست!بلند شو و خودتو جمع کن.افسرده ای؟تنهایی؟ کسی اون بیرون منتظرت نیست؟کسی بهت زنگ نمیزنه که مطمعن بشه زنده ای؟مشکلت اینه درکت نمی کنن؟بحران خردسالی، میانسالی و بزرگسالی یا یه همچین کوفتی داری؟مضطربی؟نکنه نگرانی اون عوضیا بیرون از اینجا درموردت چی میگن؟تاریخ انقضای رفیقات تموم شده و کلا از آدما ناامید شدی؟کز کردی یه گوشه تا شانس ایفون خونه تو به صدا دربیاره؟ نگو محتوایِ زرد عاشقانه میبینی و خیال میکنی قراره عین یه تیکه پازل با یه جنس مخلافی جفت شید توهم ؟اوه راستی بهش میگفتید نیمه گمشده.
رفیق نکنه نشستی یه گوشه و خودت به خودت ترحم میکنی؟دل میسوزونی برا خودت؟اون اینستایِ کوفتی و پلی لیست اهنگ های دپ رو حذف کن.چُس دود نکن و خیال برت نداره اگه سیگار دستت بگیری خفن و تابو شکنی.مشروب و عرق خوردن نشونه بزرگ شدن نیست و تو در هیچ زمینه ای نیاز به تایید یه مشت احمق نداری.با تمام این ها بفهم که تو هرطور که هستی و هر شخصیتی داری،کافی ای!حتی اگه با یه مشت معیار شخمی اینطور به نظر نمیای!
یادت باشه:
هرطور همه میپوشند،نپوش.
هرچی همه میخونن،نخون.
هرجا همه میرن نرو.
هرچی همه میگن باور نکن.
منطق خودتو اصولی بساز و از روی معده و تعصب حرف نزن.ترجیحا سکوت کن اگه نشد سکوت کنی،طوری صحبت کن که شرمنده خودت نشی.
کلیشه و شعار رو باور نکن و سفید و سیاه مطلق دیدن رو بریز بره.عدالت اکثر موقع ها اجرا نمیشه و کارما هم یه دروغ شیرین دیگست که دوست داری باورش کنی.
به خانوادت احترام بزار،حتی اگر و تنها اگر اکثر اوقات عوضی اند،شاید تیکه های خوبی هم داشتند.
برای «حسرت نداشتن» تلاش کن نه چیز دیگه،چون تضمینی نیست که همیشه به چیزی که میخای برسی.ولی اگر نرسیدی با خودت رو راست باش،جای حسرت خوردن مونده؟نه؟پس بیخیال یا دوباره یا یه راه جدید.خودت رو غیر منطقی تبرئه یا سرزنش نکن خب؟
توی زمین اینو اون بازی نکن و نسبت به کل قضایای روبروت و جاری توی جامعه مشکوک باش چون گاهی لازم میشه صورت مسئله رو به کلی پاک کنی.به قول فرشاد:بدبین نباش به بدبینی هات.
تنهایی رو بپذیر و به هرکسی پناه نبر.با تنهایی که کنار بیای کمتر وابسته میشی و کمتر آسیب میبینی.درست انتخاب کن؛فلانی که با معیار های آبْ ماستْ خیاری انتخاب می کنی ممکنه ضربه سنگینی بهت بزنه و وقتی آسیب دیدی یقه کسیو جز خودت نگیر.
ادب زینت آدم خواهد بود ولی به هر بیشعوری که لیاقت ادب و احترام تو نداره بها نده و بدون آدم و های بدرد بخور هر روز کمتر میشن پس نگران این نباش که اطرافیانت از دم دوزار نمی ارزن،سخته ولی بگردی اشخاص مورد نظر رو پیدا میکنی.
مهم تر از همه اینکه به خودت رجوع کن و اول خودت رو قضاوت کن،اعمال و افکارت رو زیر سوال ببر. حماقت مال همه است و تو از چیزی مبرا نیستی.این روزها که همه از همه چیز شاکی هستند،کسی از کم بودن عقلش شکایتی نمیکنه.
از همین تریبون اعلام میکنم بنده دیوانه ام و ادعای عقل و جایی بین عقلا ندارم!
توی حرفه ات تلاش کن و بدون این مردم یه جاهایی خیلی تنبل اند پس به نق زدنشاون توجه نکن و کارتو بکن رفیق.
عوضی و مغرور نباش. چرا؟ چون با پورشه و گوشی آنچنانی نمیتونی خلأهای شخمی شخصیتت رو پر کنی.(اینو با همونی ام که خودش میدونه،مخاطبان با شخصیت و محترم به خودشون نگیرند)
به اندازه مهربون باش.زیاد که بشه ازت سواری هم میگیرن و کم بودنش هم روابط مفید رو کم میکنه.
مطالعه کن و از رسانه های جمعی و اخبار دور بمون.مقاله و کتاب های مفید بخون،برای وقت و نگاهت احترام قائل شو.(کتاب مفید همون متضاد کتاب زرده،میدونید که؟!)
هنوزم میتونی ولو شی یه گوشه و کاری نکنی انتخاب همش با خودته.فقط اینکه اشک هات سبکترت میکنن ولی مشکلت رو حل نمی کنند.
زندگی با تموم چیزای مزخرفش و با تمام دردای کمرشکنش باید ادامه پیدا کنه پس اگه خدایی ناکرده به انجام اون کار فکر میکنی،به عزیزانت فکر کن،فکر کن اگر زمان بگذره و دردت یه کمی،فقط یه کمی بهتر میشه،هنوز می تونی ادامه بدی و باید به گذر زمان بسپریش:)
فکر کنم آخرش در مورد امید شد!
پ.ن:
https://telegram.me/BChatBot?start=sc-1280745-Gwd7Smv
لینک ناشناس من،اگه خیلی داغون بودید بیاید باهم یه چایی بزنیم هوم؟
پ.ن۲:آهنگ هم با خودتون بیارید لطفا:)
پ.ن۳:آخرای جلد دوم کتاب نغمه یخ آتش هستم،دوباره جو فانتزی خوندن گرفتتم!و یه کوه کتاب نخونده هم دارم🤦
پ.ن۴:خلاصه اینکه زنده بمونید:)
پ.ن۵:راستی اینم کانالم:
https://t.me/+ha-mhC32wTg3NWM0
مطلبی دیگر از این انتشارات
دورترین نزدیکِ من
مطلبی دیگر از این انتشارات
زندگی مشترکتون 03/03/01
مطلبی دیگر از این انتشارات
سلام! من یک قصه هستم...