در جست و جو معنا 2

قراره بعد از اون همه تنشی که پشت سر گذاشتم یه سفر برم

راستش نمیدونم آمادگی مسافرت و دارم یا نه جسم و روحم به شدت خسته ست اما کی میدونه تو این سفر چه اتفاقی قراره بیفته

زندگی هم یک سفره دیگه

یک سفر شگفت انگیز

حتی زمانی هم که جهنمی ترین روزای زندگیم و می گذروندم و به آدمایی که عاشقم بودن بی توجه شده بودم هم این حقیقت و می دونستم

اینکه زندگی معنایی نداره

این وجود ماست که به حیات معنا می بخشه

این تصمیم ما رای زندگی کردن و تجربه کردنه که به زندگی معنا می بخشه

این وجود ما و نفس های ماست که به جهان معنا می بخشه

ما نیازی نداریم زندگی با معناش بهمون بگه چی کار کنیم

ما خودمون کارخونه ی معنا سازی هستیم

زندگی از ما یه چیزی می خواد و ما با این ذهن معناساز باید از دل همه ی اون تنش ها یک معنا بیرون بکشیم برای خودمون

هی هدفم امروزم چیه ؟ بیاین یکم رمان بخونیم و برقصیم

فردا چه معنایی داره ؟ بیاین واسه فردا یه سفر بچینیم

پس فردا داستانش چیه ؟ یه کافه مون نشه ؟

صد سال آینده چی میشه پس ؟ بریزش دور کتابت و بخون از دهن نیفته

هیچ معنای دقیقی برای زندگی وجود نداره

تنها مواجه شدن با مشکلات به بهترین شکل ممکن و رسیدن به تکامل است

تکامل بی نقصی نیست

پس چی شد؟

فقط بیاین از این طوفان رد بشیم بدون اینکه یک تار مو از سرمون کم بشه و سعی کنیم همین قدر خوب بمونیم

نمی خواد به زور دروغاتونو زیر اون چهره ی معصومتون پنهان کنین

چشما همیشه همه چیز و لو می دن

فقط بیاین همینی که هستیم بمونیم

اگه تونستین بد نشین

شاید بتونین بهتر بشین

شاید....

انسان در جست و جو معنا

• کسانی که به رابطه نزدیک بین وضع روحی انسان با جرئت و امید یا بی جرئتی و نومیدی و درجه ی ایمنی از بیماری واقفند خوب آگاهند که دست شستن از جرئت و امید می تواند تاثیری کشنده داشته باشد
• هر گونه تلاشی حفظ نیروی درونی زندانی در اردوگاه می بایست در جهت نشان دادن هدفی در آینده انجام می شد چنان که نیچه می گوید (کسی که چرایی برای زیستن داشته باشد از پس هر چگونه ای نیز بر می آید )
• وای بر کسی که دیگر معنایی در زندگی اش نمی یافت هدف و مقصودی هم نداشت زیرا خود را در چنین حالی تهی می دید و قادر به ادامه ی زندگی نبود
• می بایست به سایر مردان ناامید و افسرده نیز می آموختیم که آنچه اهمیت دارد این است که زندگی از ما چه می خواهد نه اینکه ما از زندگی چه انتظاری داریم
• ما دیگر نمی بایست در باره ی معنای زیستن پرسشی می کردیم بلکه می بایست در مورد خودمان به عنوان کسانی که مورد بازخواست زندگی قرار گرفته اند و مجبورند هر روز و هر ساعت پاسخ دهند می اندیشیدیم
• زیرا زندگی نهایتا به معنای مسئول بودن برای یافتن پاسخ راستین به دشواری ها و مشکلات آن و انجام وظایفی است که پیوسته فرا راه هر فردی قرار می گیرد
• از این رو تعریف معنای زندگی و دادن یک فورمول ناممکن است

step3

مبارزه با عوامل بیرونی برای تقویت قوای درونی برای کدامین معنی ؟ آسیب کمتر زندگی بهتر

دست شستن از امید می تونه آثار مخربی داشته باشه تصور کنین تنهایی تو یک جهان کاغذی گیر افتاده باشین تنها چیزی که می تونه شما رو زنده نگه داره و یک روزنه امیدی برای داشتن زندگی بهتر و حتی بازگشت به جهان خودتون باشه امیده

just hope can save you but !!!! saving from trouble for what ? to acheaving what ? and why should I do what life asked me ? (I'm a little rude sorry !!!)

(maybe because it's a deal )

شاید زندگی یک معامله باشه سختی هارو تحمل می کنی و به تکامل روح دست پیدا می کنی (البته شامل همه نمیشه از قدیم گفتن جوینده یابنده است )

what do you think about it ? 

to be continued....

اینم میکس خودم از انیمیشن شجاع برین حال کنین

~•°stargirl°•~