من یک دیوونه ام

😂سللاااامممم ببینین کی اینجاست ؟ خدای جذابیت کارما
😂سللاااامممم ببینین کی اینجاست ؟ خدای جذابیت کارما


https://www.aparat.com/v/hphfr2e



خب می خواستم این پست و به ضایع کردن یک بنده خدایی اختصاص بدم که به بنده گفتن شیرین عقل 😂ولی خب دیدم ارزشش و نداره انرژیم و بزارم سر موضوعی که کوچکترن اهمیتی نداره !! چه اهمیتی داره کی راجع بهم چی فکر میکنه من همینم

اگه گاهی دیوونه بازی در میارم و شیطون میشم خب خودم و دوست دارم

تک تک اون شیطنت های بچگونه ای که تمام مدت سعی داشتم پنهانشون کنم تا خودم و بالغ جلوه بدم رو دوست دارم

اصلا بلوغ چه معنی ای داره ؟ خانومانه رفتار کردن ؟ ساکت بودن ؟ آروم بودن ؟ بله چشم گفتن ؟ حرف گوش کن بودن ؟ اگه معیارا اینه نمی خوام بالغ باشم آره منو ببین دارم توی خیابون با آهنگ معین می رقصم 😂

_مژده یکم آروم تر بخند زشته دختر باید خانومانه رفتار کنه

ببین بزار یه چیزی رو برات جا بندازم با من که می گردی باید قید آبروتو بزنی نمیزارم کسی مزاحمت بشه مزاحم بیاد نزدیک سگگ میشم ولی عزیزم همینه که هست من خانوم نیستم من دخترم دختررررررر دلمم می خواد یه جوری موقع خوشحالی داد بزنم که همه برگردن نگاهم کنن

اره دوست دارم خنده هام و با کل این دنیا سهیم بشم در حالی که تو خلوت خودم همیشه واسه خودم گریه می کنم

آره من همونیم که تمام عمرم بهم گفتن آروم بخند ولی هیچ کس هیچ وقت بهم نگفت بلند گریه کن بزار خالی بشی نزار چیزی تو دلت بمونه که اذیتت کنه

هیچکس بهم نگفت اشکالی نداره اگه گریه کنی گریه کردن نشونه ی قوی بودنه

اینارو همه رو خودم فهمیدم

می دونین بیشتر آدما ترجیح می دن طبق یک برنامه ی از پیش تعیین شده و در چهارچوب خاصی زندگی کنن و تمام عمرشون نمیفهمن خارج از اون چهاچوب چه خبر بوده حتی اگر چهارچوب ها برای محافظت از ما باشن بازم باید خارج از چهارچوب و تجربه کرد و مفهوم خطر رو درک کرد تا چهارچوب مناسب رو برای زندگی ساخت

من آدمی نیستم که زندگی مطلقا آزادی داشته باشم چهارچوبا و قوانین خودم و دارم اما می دونین فرق خط قرمزای من با بقیه چیه ؟ اینه که من خارج از چهارچوب بودن و تجربه کردم

صدای نعره ی گرگا رو شنیدم

ترس رو از عمق وجودم حس کردم

خشم و شعله های آتش رو درونم با چشمای خودم دیدم که چه طور ذره ذره روحم و می سوزوندن

و اینطور شد که تصمیم گرفتم چهارچوب بسازم

آره من بدون چهارچوب بودن و تجربه کردم بعد تونستم یه خونه ی امن برای خودم بسازم

گاهی خارج از این خونه ی به ظاهر امنی که ساختی چیزای قشنگ تر و زیباتری منتظرته که تو می ترسی قدم تو اون عرصه بزاری اما شاید معنای زندگیت خارج از اون دیوار ها باشه شایدم تنها خطر در کمین تو باشه کسی چه می دونه ؟ فقط با تجربه کردن میشه فهمید

مگه زندگی چیزی به جز تجربه کردنه ؟

همینش زندگی رو لذتبخش می کنه ما قرار نیست رو یه خط صاف از پیش تعیین شده راه بریم ببینین من دارم زیگ زاگ راه می رم هنوزم زنده م 😂😂

~•°stargirl°•~