منشأ حیات، سیستم زیستی، مغز و پیچیدگی
چگونه استدلال را از غیر استدلال تشخیص دهیم؟
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چگونه برخی افراد میتوانند با چند جمله، شما را متقاعد به پذیرش یک ایده کنند، در حالی که صحبتهای برخی دیگر، با وجود طولانی بودن، هیچ نتیجهگیری مشخصی در بر ندارد؟ راز این تفاوت در مفهومی کلیدی به نام استدلال (Argument) نهفته است. در دنیای پر از اطلاعات امروز، توانایی تشخیص استدلال از انواع دیگر بیان، یک مهارت حیاتی برای تفکر نقادانه و تصمیمگیری درست است.
پلی لیست درسگفتار منطق هرمس آکادمیا
ما روزانه با صدها گزاره، متن، و سخنرانی روبرو میشویم. از پستهای شبکههای اجتماعی گرفته تا مقالات خبری و گفتگوهای روزمره. اما کدامیک از اینها واقعاً در حال ارائه یک دلیل برای اثبات یک مدعا هستند و کدامیک صرفاً اطلاعات، باور یا توضیح را منتقل میکنند؟
در این پست وبلاگی، با الهام از مبانی منطق که ریشه در کارهای فیلسوف بزرگ، ارسطو، دارد، به سفری برای درک عمیق استدلال خواهیم رفت. هدف ما این است که با ابزارهایی دقیق، بتوانیم ساختار کلام دیگران (و خودمان) را تحلیل کرده و هسته اصلی هر پیام را بشناسیم.
استدلال دقیقاً چیست؟
اجازه دهید از تعریف بنیادین شروع کنیم. همانطور که در فایل شما نیز اشاره شده، ارسطو به عنوان بنیانگذار منطق، آن را به عنوان “مطالعه فرآیندی که در آن یک گزاره ضرورتاً از یک یا چند گزاره دیگر نتیجه میشود” تعریف کرد.
به زبان سادهتر، یک استدلال مجموعهای از گزارههاست که در آن، یک یا چند گزاره (که به آنها مقدمه یا Premise میگوییم) به عنوان دلیلی برای اثبات صدق و درستی یک گزاره دیگر (که به آن نتیجه یا Conclusion میگوییم) ارائه میشوند.
در یک استدلال، یک رابطه استنتاجی (Inferential Relationship) وجود دارد. یعنی گوینده ادعا میکند که نتیجه، از مقدمات به دست میآید یا پشتیبانی میشود. برای پیدا کردن این رابطه، به دنبال کلمات نشانگر (Indicator Words) بگردید:
کلمات نشانگر نتیجه: بنابراین، در نتیجه، از این رو، پس، میتوان نتیجه گرفت که، ثابت میکند که، …
کلمات نشانگر مقدمه: زیرا، به دلیل اینکه، چون، با توجه به اینکه، از آنجایی که، …
بیایید به مثالی از فایل شما نگاه کنیم:
“آزادی مطبوعات مهمترین آزادی تضمین شده در قانون اساسی ماست. بدون آن، سایر آزادیهای ما فوراً مورد تهدید قرار میگیرند. علاوه بر این، این آزادی اهرمی برای پیشرفت آزادیهای جدید فراهم میکند.”
در اینجا:
نتیجه: “آزادی مطبوعات مهمترین آزادی تضمین شده در قانون اساسی ماست.” (جمله اول)
مقدمات: ۱) “بدون آن، سایر آزادیهای ما فوراً مورد تهدید قرار میگیرند.” و ۲) “این آزادی اهرمی برای پیشرفت آزادیهای جدید فراهم میکند.”
این یک استدلال است، زیرا دو جمله بعدی به عنوان دلیلی برای اثبات اهمیت آزادی مطبوعات (جمله اول) آورده شدهاند.
تلههای مسیر: چه چیزهایی شبیه استدلال هستند اما نیستند؟
بخش بزرگی از مهارت تشخیص استدلال، توانایی شناسایی گزارههای غیر استنتاجی (Noninferential Passages) است. این گزارهها ممکن است اطلاعات مفیدی را منتقل کنند، اما هدفشان اثبات یک مدعا با ارائه دلیل نیست. بیایید با چند نمونه آشنا شویم:
۱. قطعههای غیر استنتاجی ساده (Simple Noninferential Passages)
این دسته شامل موارد زیر است:
هشدار (Warning): هدف این گزارهها، آگاه کردن شما از یک خطر است، نه اثبات یک حقیقت.
مثال: “مراقب سگ باش.”
مثال از فایل شما: “اکیداً توصیه میشود که در اولین فرصت ممکن خانه خود را برای آسیب موریانه بازرسی کنید.”
در این موارد، کسی در حال استدلال برای اثبات اینکه “شما باید خانه را بازرسی کنید” نیست؛ بلکه صرفاً یک توصیه یا هشدار قوی را بیان میکند.
پند و اندرز (Piece of Advice): این گزارهها راهنماییهایی برای اقدامات آینده ارائه میدهند.
مثال از فایل شما: “قبل از پذیرش یک شغل بعد از ساعات کلاس، پیشنهاد میکنم که بار درسی خود را با دقت در نظر بگیرید.”
این یک پیشنهاد است، نه مجموعهای از دلایل برای اثبات یک نتیجه.
بیان باور یا عقیده (Statement of Belief or Opinion): اینها صرفاً بیان میکنند که یک فرد یا گروه به چه چیزی فکر میکند یا باور دارد، بدون اینکه لزوماً دلیلی برای اثبات آن ارائه دهند.
مثال از فایل شما: “ما معتقدیم که شرکت ما باید محصولات برجستهای را توسعه داده و تولید کند که خدمات عالی ارائه دهند یا نیازی را برای مشتریان ما برآورده سازند.”
این متن، فلسفه یک شرکت را بیان میکند، نه اینکه با ۲. قطعههای توضیحی (Expository Passages)
این مورد یکی از رایجترین مواردی است که با استدلال اشتباه گرفته میشود. یک قطعه توضیحی معمولاً با یک جمله اصلی (Topic Sentence) شروع میشود و جملات بعدی به بسط دادن، شرح دادن یا روشن کردن آن جمله میپردازند. هدف، اثبات جمله اصلی نیست، بلکه صرفاً ارائه اطلاعات بیشتر درباره آن است.
مثال از فایل شما:
“سه حالت آشنا برای ماده وجود دارد: جامد، مایع و گاز. اجسام جامد معمولاً شکل و حجم خود را بدون توجه به مکانشان حفظ میکنند. یک مایع حجم مشخصی را اشغال میکند، اما شکل بخشی از ظرف را که اشغال کرده به خود میگیرد. یک گاز نه شکل و نه حجم را حفظ میکند و برای پر کردن کامل هر ظرفی که در آن قرار دارد منبسط میشود.”
در اینجا، جمله اول (“سه حالت آشنا برای ماده وجود دارد…”) یک حقیقت علمی پذیرفته شده است. جملات بعدی در حال اثبات این حقیقت نیستند، بلکه دارند آن را با جزئیات بیشتری شرح میدهند.
۳. مثالها و تصاویر (Illustrations)
مثالها اغلب برای روشنتر کردن یک مفهوم کلی به کار میروند. اگر هدف صرفاً ارائه نمونه باشد، ما با استدلال روبرو نیستیم.
مثال از فایل شما:
“گزش پشه همیشه آن سوزشهای کوچک و بیضرری نیست که اکثر ما فکر میکنیم. به عنوان مثال، برخی پشهها ویروس نیل غربی را حمل میکنند و افرادی که آلوده میشوند میتوانند بسیار بیمار شده یا حتی بمیرند.”
در اینجا، جمله دوم یک مثال است تا نشان دهد گزش پشه چگونه میتواند خطرناک باشد. این یک استدلال برای اثبات خطرناک بودن گزش پشه نیست، بلکه یک تصویرسازی برای درک بهتر ادعای اول است.
این شاید ظریفترین و مهمترین تمایز باشد. هم استدلال و هم توضیح اغلب از کلماتی مانند “زیرا” و “چون” استفاده میکنند. پس تفاوت در کجاست؟
استدلال (Argument): هدف مقدمات، اثبات این است که یک چیزی صادق است. (To prove that something is the case)
توضیح (Explanation): هدف، نشان دادن این است که چرا یک چیزی که قبلاً به عنوان حقیقت پذیرفته شده، صادق است. (To show why something is the case)
یک آزمون خوب برای تشخیص این دو از هم این است: آیا نتیجه (یا Explanandum) یک حقیقت پذیرفته شده و بدیهی است؟
مثال توضیح از فایل شما: “آسمان آبی است زیرا پرتوهای نور خورشید توسط ذرات موجود در جو پراکنده میشوند.”
آزمون: آیا “آبی بودن آسمان” چیزی است که نیاز به اثبات دارد؟ خیر، یک واقعیت مشاهدهپذیر است. پس متن در حال اثبات آن نیست، بلکه در حال توضیح علت آن است. این یک توضیح است.
مثال استدلال: “سیاره مریخ فاقد حیات است زیرا کاوشگرهای ما هیچ اثری از آب مایع در سطح آن پیدا نکردهاند و وجود آب برای حیات ضروری است.”
آزمون: آیا “فاقد حیات بودن مریخ” یک حقیقت بدیهی برای همگان است؟ خیر، این یک مدعاست که نیاز به دلیل دارد. بنابراین، متن در حال اثبات این مدعاست. این یک استدلال است.
جالب است که برخی متون، همانطور که در فایل شما اشاره شده، میتوانند هر دو نقش را ایفا کنند. برای کسی که نمیداند چرا زنان با الکل کمتری مست میشوند، این جمله هم یک استدلال است (برای اثبات) و هم یک توضیح (برای روشن کردن علت).
جمعبندی: چرا این مهارت مهم است؟
درک تفاوت بین استدلال و غیر استدلال، شما را از یک مصرفکننده منفعل اطلاعات به یک تحلیلگر فعال تبدیل میکند. وقتی با یک متن روبرو میشوید، از خود بپرسید:
آیا یک نتیجهگیری اصلی وجود دارد؟
آیا گزارههای دیگری به عنوان دلیل برای پشتیبانی از آن نتیجهگیری ارائه شدهاند؟
آیا گوینده صرفاً در حال بیان عقیده، هشدار، ارائه مثال یا توضیح یک پدیده شناختهشده است؟
با تمرین این مهارت، نه تنها فریب استدلالهای سست و مغالطهها را نخواهید خورد، بلکه میتوانید افکار و ایدههای خود را نیز به شکلی منسجم، منطقی و متقاعدکننده بیان کنید. این سنگ بنای تفکر شفاف و ارتباط مؤثر است.
منابع:
ویدئوهای آموزش منطق هرمس آکادمیا
کتاب تکست بوک پاتریک هُرلی
دلیل و مدرک ثابت کند که این فلسفه درست است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
مقدمهای بر منطق- مقدمه، گزاره، استدلال
مطلبی دیگر از این انتشارات
استقرا و قیاس: تحلیل روششناختی، انواع و نقش حیاتی در تکوین دانش
افزایش بازدید بر اساس علاقهمندیهای شما
چطور میتوان دوباره کیفیت زندگی را پس گرفت؟