یک آدم معمولی و کنجکاو، همین
مرور هفتگی پادکست فارسی (هفته سوم آبان 98) - توران خانم
این هفته پادکستهای خوب کم نداشتیم. این هفته یعنی از 18 آبان 98 تا همین دیروز جمعه، 24 آبان 98. از بین پادکستهای منتشر شده، بدون کمی تامل میتونم به پادکستهای زیر اشاره کنم.
ساگا، ناوکست، ده صبح، رادیو دال، اجنبی، گازت، رشدینو، چکش، بازیباز، سفر محتوا، ابدیت و یک روز، فوتباللب، کاتبک، بارون، گپ دایو، سماک، گالینگور، ساعت صفر، فردوسی خوانی، رادیو نیست، جیب و سکوت برهها اشاره کرد. تازه این لیست شامل پادکستهایی است که من گوش دادم و صدها دقیقه محتوای صوتی هم تولید شده که من نتونستم گوش کنم و چه حیف از این بابت.
از بین پادکستهایی که هفته گذشته منتشر شدند، این بار قصد دارم در مورد یک پادکست حرف بزنم. پادکستی که دوستش دارم و با دو قسمت آخرش خیلی ارتباط برقرار کردم. شعار این پادکست اینه: «داستانهایی درباره زنان و برابری جنسیتی». بله، در مورد پادکست روزن در این یادداشت صحبت خواهم کرد. پادکستی که «هدیه میریمقدم» اون رو تهیه کرده و تا الان هشت قسمت از این پادکست منتشر شده.
دو قسمت آخر پادکست روزن با عنوان فرعی «روزنان» منتشر شده و قصد داره به زندگی زنان موفق این سرزمین بپردازه و همین دو قسمت اول از این سری فوق العاده بودند. قسمت اول روزنان در مورد خانم «مهلقا ملاح» است، مادر محیط زیست ایران که الان سالهاست برای محیط زیست ایران زحمت کشیدند و تلاش کردند و برای آموزش مردم در این مورد عرق ریختند. خانم ملاح الان که صد و دو سال سن دارند و موسس سازمان مردم نهاد «جمعیت زنان مبارز با آلودگی محیط زیست» هستند که الان بیشتر از دو دهه در حال فعالیت در زمینه محیط زیست ایران هست.
قسمت دوم روزنان هم در مورد توران خانم میرهادی مادر صلح و کودکی است. شخصیت توران خانم از اون دست شخصیتهایی بود که انگار برات آشناست. دوست داشتنی و البته رنج کشیده. توران خانم وقتی بعد از جنگ دوم بین الملل برای تحصیل به فرانسه میرن و اثرات جنگ رو میبینند، با خودشون میگن: چرا مردم آلمان چنین کاری کردند و به حرف هیتلر در نابودی کشور و دنیا گوش دادند. جواب این چرا برای ایشون در آموزش و پرورش صحیح خلاصه میشد و برای همین سعی کردند در این مورد کاری کنند.
دیالوگ برجسته این قسمت از پادکست روزن، حرف مادر توران خانم بود به بچههاش که میگفت: غم بزرگ رو تبدیل به کار بزرگ کنید. و توران خانم در طول زندگیشون، کم از این غمهای بزرگ و کارهای بزرگ نداشتند. تاسیس مدرسه فرهاد یکی از اون غمهای بزرگ بود که به کار بزرگ تبدیل شد. فرهاد اسم برادر توران خانم بود که در جوانی و بر اثر تصادف، جونش رو از دست داد و این غم برای توران خانم موند. غمی که وقتی رخشان بنی اعتماد در فیلم توران خانم اون رو به تصویر کشید، هنوز در چهره توران خانم قابل مشاهده بود.
مدرسه فرهاد از اون دست مدارسی بود که وقتی هدیه میریمقدم در موردش صحبت میکرد، من از پس بیش از نیم قرن که از تاسیس این مدرسه گذشته بود، به شیوه مدیریتیش فکر میکردم و متعجب بودم. سیستمی که توی اون تصمیم اصلی رو بچهها میگرفتند و نه معلمها و نه پدر و مادرها.
هر دو قسمت روزنان برای من الهام بخش و انگیزاننده بود. از گوش دادن بهشون لذت بردم و حالم خوب شد. اینکه در مورد قسمت دوم روزنان بیشتر صحبت کردم به این خاطر بود که این قسمت همین هفته منتشر شده بود وگرنه هر دو قسمت از پادکست روزنان، جای ساعتها بحث و گفتگو و یادگرفتن داره. بخشی از موارد مهم که توی پادکست بهشون اشاره شد بود رو اینجا نگفتم که علاقمند شدید، پادکست رو گوش کنید و فیلمهای خانم بنیاعتماد رو هم ببنید.
مطلبی دیگر از این انتشارات
پادکست هلی تاک - شکستهای طبیعی، خیلی طبیعی
مطلبی دیگر از این انتشارات
تفکر مینی بوسی در پادکست مینی بوس نامه
مطلبی دیگر از این انتشارات
پادکستهایی در مورد ما ایرانیها