مرور پادکستهای فارسی (هفته اول مرداد) - پُربار

مرور هفته گذشته پادکست‌های فارسی از شنبه 29 تیر ماه تا جمعه 4 مرداده. این هفته اگر گذرتون به دیوار پادکست فارسی افتاده باشه، یه اسم خیلی توی چشم می‌زنه، اسمی که هر روز حداقل ده تا اپیزود منتشر کرد و به راحتی هفته گذشته رو به اسم خودش اختصاص داد. اما اشتباه نکنید. اینکه یه دفعه یه پادکستی این طور هر روز آپلود داره، معنی‌اش این نیست که چیزی به روز باشه. این اتفاقی که برای پادکست "ابدیت و یک روز" افتاده، آپلود روی فید پادکسته وگرنه ابدیت و یک روز خیلی وقته که داره توی تلگرام و ناملیک منتشر می‌شه و این بار در حال به روز رسانی فیدشون بودن. پس به گیرنده‌هاتون دست نزنید و اگر اهل غافلگیری خودتون باشید، یکی از قسمت‌های قبلی این پادکست سینمایی رو دانلود می‌کنید و گوش می‌کنید و لذت می‌برید. هم موضوعات، هم میهمانها همه جذاب هستند. والا.

پادکست بر اساس روز

این هفته اونقدر پُر بار و پُر محتوا شروع شد که به معنی واقعی کلمه برای گوش دادن به پادکستهای دوست داشتنی‌م، عقب افتادم و کم آوردم.

شنبه: رواق، شیرکاکائو، مینی‌بوس‌نامه ، ژرفا و رادیو دست‌نوشته‌ها.

یک‌شنبه: ده‌صبح، چسب زخم، ناوکست، باشگاه مشت‌زنی و چنل بی.

دوشنبه: گازت، روزن، رادیو مرز، مدکست و فلانور.

سه‌شنبه: لوگوس، رادیو اکسپورت و بی‌پلاس.

چهارشنبه: چکش، گپ‌دایو و اپیتومی‌بوکس.

پنج‌شنبه: بارون، فردوسی‌خوانی، فیش‌اندچیپس و بوم.

جمعه: پرچم سفید، سینماسلف و کُرُن.

چه خبرتونه؟
چه خبرتونه؟

اول هفته با پادکست رادیو دست‌نوشته‌ها که آخرین اپیزود مرور چهل‌ساله موسیقی بعد از انقلاب بود و بیشتر از موسیقی در مورد نسل دهه شصتی صحبت کرد، شروع شد. همان روز پادکست شیرکاکائو از عملیاتی که نیروی هوایی روی بغداد انجام داد و باعث شد، هشمین نشست کشورهای جنبش غیرمتعهدها توی عراق برگزار نشه صحبت کرد و روز یکشنبه هم پادکست چسب زخم، یه اپیزود ویژه در مورد "متولد دهه شصت" منتشر کرد و تیر خلاص رو به ما زد. کی؟ همون اول هفته و تا آخر هفته کلی پادکست و محتوای دیگه هم بود که باید گوش می‌کردیم.

دوشنبه رادیو مرز در مورد سربازی منتشر شد. داغ دلمون تازه شد. روز بعدش که رادیو اکسپورت در مورد پایان حکومت کمونیست‌ها توی افغانستان صحبت کرد و از تهاجم شوروی به این کشور گفت، من هنوز توی فضای دهه شصت بودم و با خودم فکر می‌کردم که دهه شصتی‌ها توی افغانستان چه رنجی تحمل کردن.

توی فیلم اینک آخر الزمان، یه سکانسی هست، بعد از بمباران یه روستا، سرهنگ کیلگور برمی‌گرده به ویلارد می‌گه از بویی که توی فضا هست، خوشش میاد. بوی گازوئیل و بدن سوخته انسان. بوی پیروزی می‌ده. حکایت ما با خاطرات دهه شصت هم از همین نوعه، به نظرم. خوشمون میاد، حس پیروزی میده و حاصل ترکیبی از بوی گازوئیل و بوی بدن انسانه.

هیچ چیز دیگه‌ای تو دنیا این بو رو نمی‌ده، بوی پیروزی
هیچ چیز دیگه‌ای تو دنیا این بو رو نمی‌ده، بوی پیروزی

خیلی مرور یک طرفه‌ای شد! قبول. به نفع گرفتم. با گوش دادن به این پادکستهای دهه‌ شصتی خاطرات خودم مرور شد ولی این همه ماجرا نبود و نیست. چرا؟ چون وقتی پادکست کُرُن گوش می‌کردم و بردیا از یه آهنگ کودکانه، مقام و ردیف‌های ایرانی بیرون می‌کشید، حالم خوب می‌شد. یا وقتی با پادکست چکش به مسائل حقوقی کشتی‌های گنج غرق شده فکر می‌کردم هم همین داستان بود. پادکست چنل بی هم این هفته روی دریا بود، اون هم با یه کشتی قدیمی، اون هم وسط طوفان. پادکست ژرفا هم به راز کشتی اشباح پرداخته و در مورد یه تحقیق باحال در مورد یه حادثه 150 ساله صحبت می‌کنه. خدایی موضوع دریا و دریانوردی مثل موضوع دهه شصت این هفته برجسته بودا.




این هفته اونقدر پادکست خوب داشتیم که واقعاً جلوی خودمون رو گرفتم بیشتر از این به پادکستهای مختلف اشاره نکنم. والا