پادکست از صفر تا صد | بخش سوم | ساختن محتوا

احتمالا بارها و بارها شنیده‌اید که محتوا پادشاه است. این جمله‌ی بیل گیتس تقریبا در همه جا کاربرد دارد. وقتی تصمیم می‌گیرید پادکست بسازید، احتمالا مهم‌ترین مرحله‌ای که باید طی کنید انتخاب محتوای مناسب است. در این شماره از مقالات پادکست از صفر تا صد، در مورد محتوا حرف می‌زنم. پیشنهاد می‌کنم اگر با پادکست آشنا نیستید، دو شماره‌ی قبلی این مجموعه را در اینجا بخوانید بخوانید.

محتوا چیست؟

محتوا پیام و داستانی است که می‌خواهید از طریق مدیوم مورد نظرتان به دیگران ارسال کنید. مهم نیست که قرار است این پیام را از طریق پست وبلاگ منتشر کنید یا پادکست بسازید، برای اینکه بتوانید مخاطب را جذب کنید، نیاز به محتوا دارید. محتوا می‌تواند هر چیزی باشد. مثلا می‌توانید داستان فوتبال بازی کردنتان را برای دیگران تعریف کنید؛ می‌توانید به نقد و بررسی جدیدترین مدل آیفون، یعنی آیفون ۱۱ (که احتمالا قیمتش با کلیه‌ی من برابر است!) بپردازید؛ می‌توانید با یکی از افراد موفق در حوزه‌ی صنایع آهن‌آلات مصاحبه کنید. فرقی نمی‌کند. همه‌ی چیزهایی که نام بردیم محتوا هستند. همین چیزی که الان دارید می‌خوانید نوعی از محتواست.

اما چیزی که واضح است این است، هر محتوایی جذاب نیست. پیدا کردن محتوای جذاب در عین سخت بودن بسیار لذت‌بخش است. سخت از این جهت که محتوای منتشر شده در مدیو‌م‌ها و زبان‌های مختلف بی‌نهایت زیاد هستند و پیدا کردن محتوایی که خاص باشد کار دشواری است؛ لذت‌بخش از این جهت که می‌توانید در مسیر پیدا کردن محتوا، علایق خودتان را هم دنبال کنید. اجازه بدهید برای اینکه منظورم را بهتر منتقل کنم، چند مثال بیاورم.

پادکست چنل‌بی:

علی بندری پادکست چنل‌بی را از سال ۹۴ به طور مرتب منتشر می‌کند. محتوای این پادکست چگونه انتخاب می‌شود؟ بندری در اجرای زنده‌ای که دو سال پیش داشت، توضیح داد که عاشق داستان تعریف کردن است و از دوران دانشجویی برای افراد مختلف داستان تعریف می‌کرده. پادکستی که بندری راه انداخته دقیقا به علاقه‌ی شخصی‌اش مرتبط است. او می‌گردد و در رسانه‌های معتبر انگلیسی زبان داستان‌هایی را پیدا می‌کند که واقعی و جذاب هستند. بعضی از این داستان‌ها به قدری پرجزئیات و دقیق روایت می‌شوند که احساس می‌کنید دارید یک رمان با کیفیت را در قالب کتاب صوتی می‌شنوید. مثلا اپیزودهای مسترمایند را در نظر بگیرید. انقدر پیچیدگی پلات و تعداد شخصیت‌ها زیاد است که جذابیت شنیدنش تفاوت چندانی با دیدن یک سریال جنایی درجه یک آمریکایی ندارد.

متوجه منظورم هستید؟ علی بندری برای ساخت پادکست کار عجیب و غریبی انجام نمی‌دهد. او توانسته با سر و شکل دادن به علاقه‌ی زندگی‌اش یعنی داستان‌گویی، محتوایی بسازد که برای تعداد زیادی از مخاطبان جذاب است. او این کار را به حدی درست انجام داده که بعید است فارسی‌زبانی را پیدا کنید که پادکست گوش بدهد و چنل‌بی را نشناسد.

پادکست رادیو گیک:

جادی میرمیرانی را در نظر بگیرید. پادکستش در مورد چیست؟ جادی یک گیک به تمام معناست و عاشق جامعه‌شناسی. ترکیب این دو علاقه چه چیزی به ما می‌دهد؟ اصلا آیا می‌شود این دو تا موضوع را به هم مرتبط کنیم؟ خب جادی توانسته این کار را بکند. او به اخبار حوزه‌ی تکنولوژی از دید جامعه‌شناسی نگاه می‌کند. وقتی اختراع جدیدی در دنیا ثبت می‌شود که می‌تواند روی جامعه اثر بگذارد، یا وقتی که یک قانون جدید تصویب می‌شود که به تکنولوژی مربوط است و روی زندگی ما تأثیر می‌گذارد، جادی در موردش حرف می‌زند. نتیجه‌ی نگاه جامعه‌شناسانه به تکنولوژی این شده است که پادکست رادیو گیک یکی از پرمخاطب‌ترین پادکست‌های فارسی‌زبان بشود.

سوالی که پیش می‌آید این است. آیا جادی برای ساختن محتوایش اذیت می‌شود؟ فکر می‌کنم به راحتی بتوانیم بگوییم نه. او برای محتوای پادکستش زحمت می‌کشد، اما با توجه به اینکه موضوعاتی را انتخاب می‌کند که به علایقش مرتبط هستند، احتمالا از این زحمت کشیدن لذت می‌برد. نتیجه‌ی کار او این است که ما به عنوان مخاطب نیز یاد می‌گیریم از دیدگاه جدیدی به مسائل مختلف نگاه کنیم.

پادکست آلبوم:

اگر اهل دنبال کردن موسیقی باشید، احتمال بردیا برجسته‌نژاد را می‌شناسید. وبلاگش را که چک کنید می‌بینید اولین پستش برای ماه می سال ۲۰۰۶ است. یعنی تقریبا ۱۲ سال پیش. بردیا عاشق و خوره‌ی آهنگ است. او به حدی دانش و اطلاعات در مورد موسیقی دارد که می‌تواند ساعت‌ها برایتان از اتفاقات دنیای آهنگ حرف بزند. وقتی که او این‌قدر حرف برای گفتن دارد، چه مدیومی بهتر از پادکست؟ اولین اپیزود پادکست آلبوم تقریبا هشت ماه پیش منتشر شد. محتوایی که بردیا توی پادکست آلبوم ارائه می‌دهد به حدی همه‌پسند و حرفه‌ای است که در این مدت توانسته مخاطبین بسیار زیادی پیدا کند. او هم مثل جادی و علی بندری صرفا به علایقش سر و شکل داده.

این مثال‌ها را آوردم که توضیح بدهم با اینکه پیدا کردن محتوا کار سختی است، اما جذابیت‌های خاص خودش را هم دارد. اگر تصمیم گرفته‌اید پادکست بسازید، کافی است ببینید خودتان به چه چیزی علاقه دارید. پیش خودتان فکر نکنید که تعداد پادکست‌های فارسی خیلی زیاد شده و دیگر محتوایی نمانده که به آن برسید. مثل این است که فکر کنید چون تعداد کتاب‌های چاپ شده زیادند، پس دیگری داستان و حرفی نمانده که بزنیم. نه. محتوا همیشه وجود دارد. فقط باید بتوانید محتوایی که به آن علاقه دارید یا در آن تخصص دارید را پیدا کنید، سر و شکلش بدهید و در قالب مدیومی مناسب منتشرش کنید. خیالتان راحت باشد. محتوای درست مخاطب خودش را پیدا می‌کند.

قبل از اینکه به انتخاب وسایل مناسب برای ضبط پادکست فکر کنید، قبل از اینکه تصمیم بگیرید چه مدل میکروفن و پاپ‌فیلتری بخرید که صدایتان را با آن ضبط کنید، مطمئن شوید محتوای مناسبی دارید. دوباره این جمله را یادآوری می‌کنم: محتوا پادشاه است.