یک آدم معمولی و کنجکاو، همین
گزارش اجرای زنده پادکست پرچم سفید
16 مرداد 1398
بعد از پشت سر گذاشتن ترافیک عجیبی که توی مسیر داشتم، خودمو رسوندم به پردیس قلهک تا بتونم از اولین اجرای زندهی پادکست پرچم سفید لذت ببرم. قرار بر این بود که برنامه از ساعت 20 شروع بشه و پذیرش هم از ساعت 19:15 باشه. تقریباً برنامه سر موقع شروع شد و تا ساعت 22:30 ادامه داشت.
وقتی که من رسیدم، یعنی ساعت 19، اولین برخوردم با دوستان پادکستر بود. پادکستهایی که من میشناختم و توی این اجرای زنده باهاشون برخورد داشتم، از این قراره:
رواق، پادگپ، آلبوم، راوکست، رادیو پالیسی، رادیو لاله، یوری بر رادیو، رادیو دیو، کارما، استارتباکس و سیناتا. بنده حقیر هم از تراوکست و هزارو.
قبل از شروع برنامه و موقع پذیرش، به شرکت کنندگان یه بروشور در مورد برنامه و عوامل دادن، به همراه یه کاغذ طرح دار و دستور العمل اجرای اوریگامی دُرنا. یه استیکر دایرهای قرمز و سفید (با حق انتخاب یه رنگ) بهمون دادن به پیراهنمون بچسبونیم. از اول هم درگیر این بودم که این استیکرها به چه دردی میخوره و فکر میکردم جزو برنامه باشن. در نهایت به این نتیجه رسیدم که برای شناسایی افراد ثبتنام کننده در سمینار ازش استفاده کردن. چون موقع ورود به سالن کسی نمیپرسید بلیطت کو؟ یا بررسی خاصی که من متوجهاش بشم ندیدم. ولی نتیجهگیری من اشتباه بود. استیکرهای قرمز که بیشتر بود، نمادی مربوط به مردمی که توی بمباران اتمی جونشون رو از دست دادن بود و سفیدها نماد نجات یافتهها. انتخاب این استیکرها تصادفی بود، دقیقاً مثل کسانی که توی این شهرها زندگی میکردند.
از سالن 276 نفری پردیس قلهک، 250 صندلی پر شده بود و فضای داخل سالن تاریک و فقط یه نور قرمز، سن رو روشن کرده بود. برنامه با صحبتهای رابرت اوپنهایمر (Robert Oppenheimer) مدیر علمی پروژه ساخت بمب اتم، به عنوان مقدمه شروع شد و بعد از اون شاهد اجرای احسان طریقت بودیم.
احسان با بررسی پیشینه روابط آمریکا و ژاپن تا قبل از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، یه مقدمه چینی اولیه کرد و مسیر رسیدن آمریکا به بمب اتم رو از روی شانههای آلبرت انیشتین و لزلی گروز (مدیر پروژه منهتن که یه ارتشی بوده) رد کرد، که به نظر من جای بحث داره. بعد از اون جزئیات پرتاب بمبهای اتمی شرح داده شد و در نهایت با رسیدن به داستان تاثیرگذار سادوکو ساساکی، پایان بندی خوبی رو برای اجرای زنده رقم زدند که از همین جا یه خدا قوت داره.
در طول اجرا هم اغلب صدای پس زمینه وجود داشت، صدای مثل صدای تپش قلب یا ادوات جنگی و همین طور همواره روی پرده، یه تصویر مرتبط با گفتار به چشم میخورد. وقتهایی هم فیلمهای مستند یا جنگی رو نشون میداد، مو به تن آدم سیخ میشد و بی اغراق یکی دو جا از جام پریدم و غافلگیر شدم. در کل این افکتهای همراه اجرا رو دوست داشتم.
به گفته احسان طریقت تمام فیلمهایی که توی این رویداد پخش شدن، برای این رویداد، ویرایش و آماده شده بودند و این طور نبود که صرفاً یه فیلمی دانلود شده از اینترنت باشه. این یعنی زمان صرف شده برای کیفیت رویداد زیاد بوده و خود احسان هم در انتهای اجرا گفت که فقط خودش حدود 100 ساعت زمان صرف آماده سازیش کرده.
البته قرار هم نبود، فقط شاهد یه اجرای زنده صرف باشیم و موقع پرتاب اولین بمب اتمی، روی سن دود پخش شد و حتی موقع صحبت در مورد سادوکو سه خانم با شمعهای روشن توی دستشون از انتهای سالن تا سن رو پیموندن و به حزن فضا چیزی اضافه کردند.
اگر از بلندی موردی صدای داخل سالن و تنظیم نبودن میکرفون احسان در ابتدای کار بگذریم، به نظرم، کلیت صدای سالن خوب و قابل قبول بود طوری که راحت میشه توی پادکست (نسخه صوتی اجرا) هم ازش استفاده کرد.
در پایان هم عوامل کار که با خود احسان هشت نفر بودند روی سن اومدن و به نظرم کار تیمی و خوبشون تشویق هم داشت. عوامل اجرایی به این شرح هستند:
کارگردان هنری: محمد واعظی
تیم اجرایی: اتابک آکسون، ساناز گرجی، سبا یوسفی، حامد ابراهیمی، مریم عزیزمحسنی، میثم علیپور.
راوی هم احسان طریقت.
حامیان این رویداد:
دیجیکالا، استدیو کلاکت، صداگرافی، موسسه فرهنگی بشرا و پردیس قلهک
پ.ن: عکسها از مهدی برهمندپور از این آلبوم
مطلبی دیگر از این انتشارات
مرور هفتگی پادکست (هفته سوم تیرماه) چه ول نکنیه!
مطلبی دیگر از این انتشارات
پادکستهایی در مورد ما ایرانیها
مطلبی دیگر از این انتشارات
مرور هفتگی پادکستهای فارسی، هفته چهارم تیرماه