مشاور مدیریت محصول در کسب و کارهای فناورانه
شاید برای کسب و کار شما هم اتفاق بیافتد! قسمت 3
بعضیها فکر می کنن همه چیز رو باید تجربه کرد. برای همین به هیچ قانون و قاعده ای پایبند نیستند. اصرار دارن که از هیچ روش از پیش مشخص شده ای استفاده نکنن. کتاب نمی خونن، با بقیه حرف نمیزنن، و خلاصه تمام زندگیشون رو درگیر اختراع دوباره چرخ های مختلف اند!
شاید برای بعضی کارها این روش خوب باشه، اما نه واسه هر چیزی! درسته که ممکنه شما شم بازار و یا هوش اقتصادی و حتی خلاقیت بازاریابی خوبی داشته باشید. اما یه درصدی هم این احتمال رو بدید که اگر اشتباه بکنید چه بلایی سر کسب و کارتون و یا همکاران و مشتریانتون میاد؟! برای همین یه حد میانه نگه داشتن امن تره. چه بسا ممکنه با حرف زدن با بقیه یا خوندن تجربه های دیگران باز هم مصمم باشید که تصمیم خودتون درسته، اما فرصت تغییر دادن تفکرات تون رو به خودتون بدید.

اگر با این طرز فکر موافقید، و قسمت اول رو در مورد ابهام آینده و بعدش هم قسمت دوم رو در مورد تعیین حیطه محصول، از آدرس های مشخص شده خوندید، بیاید با هم بحث امروزمون رو شروع کنیم.
3- نداشتن تیم قوی و با انگیزه:
تاسیس یک شرکت یک فعالیت فردی نیست. باید بتوان یک تیم هماهنگ و توانمند را در کنار هم قرار داد و با مدیریت بهینه آنها به سوی پیشرفت حرکت کرد. اما کارآفرینان باتوجه به این که اکثرا دانش و یا تجربه کافی برای مدیریت تیم را ندارند، نمی توانند از این مانع به خوبی عبور کنند. نداشتن تجربه و تخصص در جذب نیروی خوب و نیز نداشتن روش های نگهداشت، جبران خدمت و ارتقاء از دلایل این مشکل به شمار می رود.
چه بسا تیمی که با وجود ایده خلاقانه و سرمایه مناسب، به دلیل عدم وجود انگیزه کافی و مهارت میتواند یک استارتاپ را به پرتگاه سقوط برساند.
شاید برای شما هم اتفاق بیافتد:
در یک کسب و کار ممکن است شما مدیر و یا کارمند باشید. در هر دو حالت باید به سهم خودتان برای ادامه عمر کسب و کاری که در آن فعالیت می کنید تلاش کنید. اما چطور؟!
در محبث مفصلی در مورد این که نقش کارمند در یک کسب و کار دقیقا چیست صحبت خواهیم کرد، اما اکنون توضیح می دهیم که اگر مدیر یک کسب و کارید:
- پیش از استخدام، لیستی از وظایفی که انتظار دارید همکار جدید باید آنها را انجام دهد تهیه کنید. سپس مهارت هایی را که لازم است برای انجام این وظایف دارا باشد را لیست کنید. سپس مشخصات فردی همکار جدید را برای خود مشخص کنید.
( مثال: شما نیاز به نیروی تست کننده نرم افزار دارید:
وظایف او را لیست کنید: 1- تست قابلیت های جدید نرم افزار، 2- گزارش مشکلات به برنامه نویس ها و اطمینان از برداشت صحیح مشکلات توسط آنها، 3- پیگیری رفع آنها، 4- ارائه نسخه بدون باگ جهت ارائه به مشتری، 5- نوشتن تست سناریو و تست کیس.
مهارت های او را لیست کنید: 1- دقت بسیار بالا، 2- توانایی مستندنویسی، 3- توانایی تعامل با سایرین 4- داشتن درک مناسب از فرآیند تولید نرم افزار.
مشخصات فردی او را لیست کنید: 1- دارای لیسانس نرم افزار یا فناوری اطلاعات، 2- حداکثر 30 سال سن، 3- دارای تجربه متوسط در حوزه تست 4- قادر به همکاری تمام وقت.
با استفاده از این سه لیست می توانید مصاحبه های بهتری ترتیب دهید و در وقت خود و کارجو صرفه جویی کنید. )
- برای استخدام کارمندانتان کمی وسواس به خرج دهید. لزوما اولین گزینه بهترین گزینه نیست. اما اگر از بابت پیدا کردن نیروی کار در مضیقه هستید و نگرانید که با رد کردن یک نفر، نتوانید فردی بهتر از او را پیدا کنید، از امکان همکاری کوتاه مدت در دوره آزمایشی استفاده کنید. بستن قراردادهای طولانی مدت (قبل از این که از کیفیت کار همکار جدید مطمئن شوید) می تواند دردسرهای زیادی را برای شما به همراه داشته باشد.
- پیش از مصاحبه لیست سوالات خود را بر اساس پست سازمانی ای که می خواهید به او اختصاص دهید تهیه کنید. برای این کار مصاحبه های شرکت های بزرگ را در اینترنت جستجو کنید و سوالات را با جهت دهی مشابه با آنها تهیه کنید. این کار باعث می شود در مصاحبه وقت کمتری تلف شود و در زمان کوتاه تری مطمئن شوید که آیا کسی که روبروی شما نشسته است، گزینه مورد نظر شماست؟! (پیرو مثال بالا، مثلا من همیشه برای استخدام نیروی تست نرم افزار از سوال معروف "یک آسانسور به شما داده اند که آن را تست کنید، مرحله به مرحله کارهایی که انجام می دهید را تشریح کنید" استفاده می کنم. )
- برای این که همواره نیروهایی با انگیزه و پرتلاش و با مهارت داشته باشید، در دوره های زمانی کوتاه از آنها در مورد مشکلات محیط کارشان سوال کنید و بخواهید که برای آنها راهکار پیشنهاد دهند. آنها باید خود را در فرآیند بهبود شرایط دخیل بدانند تا از نتایج به دست آمده احساس رضایت کنند. مصاحبه، پرسشنامه و جلسه های بارش فکری متداولترین ابزارهای این کار به شمار می روند.
- با وجود همه تلاشی که برای یافتن یک فرد مناسب برای موقعیت های مختلف شغلی می کنید، ممکن است بعد از مدتی متوجه شوید که نیاز است در تیم دست به تغییراتی بزنید. گاهی این تغییرات تنها عوض کردن محل نشستن افراد است، گاهی وظایف و فرآیندها را دستکاری می کنید، وگاهی مجبور می شوید سخت ترین کار دنیا یعنی اخراج کردن را انجام دهید. در صورت بروز مشکل در همکاری با یکی از کارمندان، ترجیحا از تغییرات کوچک شروع کنید. مثلا تیمی که در آن کار می کند را عوض کنید، یا تلاش کنید موقعیت شغلی دیگری در سازمان خود برای او پیدا کنید. در تمام این مراحل او را دقیقا در جریان احساسات خود بگذارید و از او بخواهید برای بهبود شرایط با شما همکاری کند. به پیشنهاداتی که برای بهبود شرایط می دهد توجه کنید و عملیاتی بودن آنها را بررسی کنید. در صورت امکان از پیشنهادات خودش برای بهبود شرایطش استفاده کنید.
- اگر به هر حال مجبور به اخراج کارمندی شدید، برای اخراج هیچ احساسی را دخیل نکنید. مطمئن باشید اگر کسی مناسب سمتی که در سازمان دارد نباشد، هرچه زودتر او را به سمت شغلی که مناسبش است راهنمایی و کمک کنید در آینده بیشتر قدردان شما خواهد بود (هرچند الان از شما ناراحت باشد و با ناراحتی شما را ترک کند). پس دلسوزی را کنار گذاشته و فقط منطقی رفتار کنید. تلاش کنید به او توضیح دهید که چرا مجبور به قطع همکاری با او شده اید، چه تلاش هایی کردید که مجبور به این کار نشوید، به او پیشنهاد می کنید بعد از این شغل، به دنبال چه شغل یا مهارتی باشد که آینده خوبی برایش داشته باشد، و در نهایت از او بخواهید بدون رودربایستی مشکلاتی که در سازمان شما می بیند را بیان کند و به اصطلاح درد دل دوستانه ای بکند. به این کار مصاحبه خروج می گویند و در وجهه سازمان شما بین سایر هم صنف هایتان نشانه ای از یک مدیریت منطقی و سازمان بالغ به نظر می آید.
- در صورتی که مجبور به قطع همکاری با یکی از همکارانتان شدید، با سایرین صحبت کنید و به آنها دلایل این تصمیم را توضیح دهید. آنها نباید احساس عدم شغلی پیدا کنند و برای همین اطمینان خاطر دادن به سایرین از وظایف مهم مدیر در این شرایط به حساب می آید. البته تلاش کنید قضیه به بدگویی از همکار جدا شده نکشد و تا حدامکان وجهه او را بین همکاران سابقش حفظ کنید.
این موارد فقط برخی نکات اساسی در خصوص ایجاد، نگهداری و ترمیم تیم بود. موارد بسیار بیشتری در این زمینه وجود دارد که مدیر تیم باید کم کم با آنها آشنا شود و به کمک آنها تیم خود را همواره در بهترین شرایط نگه دارد. اما توضیح همه آنها احتمالا از حوصله خوانندگان این نوشته بیرون است.
می توانید قسمت بعدی را در مورد «نداشتن طرح تجاری» در این آدرس بخوانید.
این رشته نوشته همچنان ادامه دارد...
مطلبی دیگر از این انتشارات
شاید برای کسب و کار شما هم اتفاق بیافتد! قسمت1
مطلبی دیگر از این انتشارات
شاید برای کسب و کار شما هم اتفاق بیافتد! قسمت2
مطلبی دیگر از این انتشارات
شاید برای کسب وکار شما هم اتفاق بیافتد- قسمت 4