ارزیابی برای رشد فکرپروری، باید یک جریان پویا باشد...

در روزهای پایان سال ذهن م درگیر ارزیابی از کلاس ها و دوره هایی بود که از پاییز امسال شروع شده بودند. البته ارزیابی از هر برنامه درسی و به ویژه امر فکرپروری باید به نوعی متناسب با حال و هوای همان گروه سنی باشد و به شدت توصیه می شود که ارزیابی یک سنجش پایانی پراضطراب برای دانش پژوه به نظر نیاید. به صراحت باید بگویم که وزنه اصلی این اضطراب بر دوش من به عنوان تسهیلگری محتاط و نگران بود، که در حال تجربه نخستین سال های کاری خود به عنوان مربی تفکر خلاق و به طور همزمان، برای سه گروه : کودکان زیر ابتدایی، یک مرکز توانبخشی و نیز کودکان سال های اول ابتدایی بودم.

ما در برنامه فکرپروری برای کودکان با تنگنایی به عنوان آزمون پایان دوره، مواجه نیستیم- یعنی قرار است نباشیم!- چرا که به طور کلی این برنامه متمرکز بر فرایند است و نه نتیجه و سکوی پایانی؛ اما از آن جایی که یک شیوه متمرکز و استاندارد برای ارزیابی فبک در دسترس نیست -و یا حداقل جستجوی فراوان منابع در مقاله ها و کتاب های ارزیابی فبک مرا به این نتیجه رساند- به ناچار و البته با اندکی وسوسه تصمیم گرفتم آزمونی عملی نظری و خودنوشت با توجه به محتوای کاری گذرانده شده در کلاس طراحی کنم؛ تا حداقل از انجام این ارزیابی، خود و روش آموزشی ام را به شکل خوبی مورد مداقه قرار دهم.

پرسش اصلی ازین جا شروع شد که اساسا چه چیزی را میخواهیم ارزیابی کنیم؟

موفقیت خودم؟

تقویت و یا ایجاد مهارتی در دانش آموزانم؟

جستجوی شیوه های استدلال ورزی در آن ها؟

ارتباط من و دانش آموزان با برنامه کلاس؟

میزان موفقیت محرک و روش های حاشیه ای (خارج از فبک) به کار گرفته ام همچون بادکنک احساس و یا نقاشی خلاق؟


این پرسش ها، به همراه نکاتی که بعد از هر جلسه به عنوان بازخورد در دفتر مربوط به اجرای آن کلاس ثبت می‌کردم، برایم حایز اهمیت بودند و تلاشم این بود که بتوانم در وهله اول خودم را در سنجش درست حلقه مفقوده ارزیابی، محک بزنم و در مرحله بعد، رضایت دانش آموزان را در امر تفکر خلاق و کلاس فبک، بسنجم.

بر اساس کتاب‌های مطرح در زمینه ارزیابی برنامه فبک، که می‌توان گفت کتاب منتشر شده توسط پژوهشگاه علوم انسانی و به قلم دکتر قائدی، منابع و مطالب خوب و جامعی از آن ها را جمع آوری کرده است؛ ارزیابی فبک نباید همچون ارزیابی سنتی، فردی و مستقل از فعالیت گروهی ترتیب داده شود. هرچند در تعریف و یا ترجمه کلمه ارزش یابی در این کتاب و کتاب‌های مشابه بسیار گیج شده بودم، اما جالب است که در همین کتاب و بر اساس منابع ارجاع داده شده، رد پای ارزیابی سنتی، هم چنان مشهود است و آن تقسیم بندی 4 گانه مطرح شده در کتاب در قالب درون داد / برون داد / فرایند و پیامد، هم به نوعی از آن الگوی سنتی پیروی می‌کند و خالص سازی شده نیست.

اما هدف من در این جا نقد کتاب یا منبعی نیست چرا که تمرکز بیشتر م بر روی مقاله‌های منتشر شده در ژورنال های علمی در راستای گزارش از برنامه فلسفه برای کودکان در یک محیط آموزشی بود و به دنبال یک چارچوب استاندارد و توافق شده بین المللی در این راستا بودم.

چیزی که در پایان (هنوز در حال انجام) این جستجو نصیب م شد و تمایل دارم با شما به اشتراک بگذارم این بود که اگر ادعای فبک، تشکیل یک حلقه کندوکاو مبتنی بر فعالیت و بحث گروهی است و قرار است تسهیلگر و دانش پژوه، هر دو به مرتبه ای بالاتر از شرایط پیشین خود ارتقا یابند، بنابراین؛ شیوه ارزیابی از این برنامه نیز، باید در شباهت با همین رویکرد تدوین شود. ما نیاز به تبیین و تدقیق این امر در محک خود و ارزیابی اجرای حلقه کندوکاو داریم.

در ادامه یکی از آن مقاله های مروری در برنامه فبک را برایتان گزارش میدهم.

این مقاله برای کشور مالزی است و به چالش ارزیابی برنامه فبک پرداخته است

چیزی که مرا ترغیب کرد به این امر، بیشتر و دقیق تر بیاندیشم!

ادامه دارد...