فبک چه نیست و چه نباید باشد

@InquiryCircle    حلقه کندوکاو
@InquiryCircle حلقه کندوکاو


ما در این مجموعه به هفت تعریف سلبی از برنامه فلسفه برای کودکان می‌پردازیم. شاید پرسش شما این باشد که این چه نبودن‌ها از کجا آمده است؟ می‌دانم که چنین عبارت‌های -به ظاهر- ساده‌ای، نیاز به بحث و گفت‌وگو داشته و باید بیشتر تبیین شود؛ اما اگر با محیط اجرای فبک و جامعه دغدغه‌مند و منتقد فبک در ایران، سروکار داشته باشید، احتمالا چنین پاسخ هایی در قبال بدفهمی‌های رایج از این برنامه، به ذهن‌تان خطور کرده است! یا حداقل، من انتظار دارم که چنین پاسخی به مخاطب خود بدهیم ؛)

نکته‌ای که پیش از ورود به بحث باید به آن توجه کنیم این است که هدف این مجموعه نوشتار، تعیین چارچوب‌های نظری محکم و یا معرفی استانداردی برای برنامه فبک نیست و به نظر می‌رسد که برای این امر به قدر کافیُ، انسان متخصص و صاحب تجربه در حیطه برنامه‌های تربیت مربی فلسفه برای کودکان، وجود دارد؛ بلکه این چالش‌ها در نتیجه هم‌فکری گروهی از فعالان فبک و در طی تجربه و ارتباط با مخاطب علاقه‌مند به وجود آمده است و ما در این فرصت کوتاه به قدر طاقت چنین متن‌هایی، قصد داریم به بیان ساده، قدری مطلب را ساده‌سازی و انتقال دهیم.

امید که موثر افتد.

و اما ادعای ما این است که:

۱. فبک، تدریس فلسفه نیست

۲. فبک، آموزش شادمانه نیست

۳. فبک مد روز نیست!

۴. فبک، صرفا محتوا، یا صرفا روش نیست

۵. فبک، غیرقابل تغییر نیست

۶. فبک، صرفا یک نظامِ تحولی، در تقابل با آموزش سنتی نیست

۷. فبک یک ترکیب است؛ قابل تجزیه نیست (لطفا به آن دست نزنید!).


هم‌کاوی
هم‌کاوی


اگر تمایل داشتید این مطلب را نیز بخوانید:

ما درست زندگی کردن را فلسفه‌ورزی می‌نامیم. همین !

بخش اول : فبک؛ تدریس فلسفه نیست!

در این جا و در بخش یکم، باید بر این نکته تاکید شود که در برنامه فلسفه برای کودکان، قرار نیست محتوا یا ارزشی را به طور مستقیم آموزش دهیم، یا تدریس کنیم، هرچند به هیچ وجه، چنین ایده و برنامه ای، تهی از محتوا نیست و برپایه یک مبنای نظری و ارزشی، شکل گرفته است؛ که این محتوای ارزشی، بسیار فراگیر و کلی و از ضرورت های اولیه رشد اخلاقی انسانی است. اما در این انتقال بین نسلی، قرار است آن ارزش ها به بحث و چالش گذاشته شود و کودکان با ذهن و داده های کودکانه خود آن ها را باورپذیر سازند. به همین دلیل است که در این برنامه و رویکرد آموزشی نام آموزگار یا مربی، به تسهیلگر تغییر عنوان یافته است.


من می‌پرسم، پس هستم!
من می‌پرسم، پس هستم!


اما در مورد آموزش فلسفه و یا تدریس مبانی فلسفه و منطق به کودکان، باید گفت که آن چه عبارت فلسفه در فلسفه برای کودکان به ما یادآور می شود، به وجه کاربردی و فلسفه ورزی در حوزه وسیع دانش فلسفی نزدیک تر است- هرچند که به معنای کامل و واقع، آن را نیز در بر نمی‌گیرد. ایده فبک، یک الگو و پارادایم جدید در حوزه فلسفه تعلیم و تربیت و با تکیه بر مبانی روان شناسی و روان شناختی است. به عبارتی، این برنامه، زیربنای فکری خود را از سه حوزه مبنایی و تاثیرگذار در شکل گیری مهارت های فکرپروی و رشد شخصیتی کودکان وام گرفته است و از این رو، فلسفه ورزی با کودکان، نه تنها به طور خاص در حیطه فلسفه قرار نمی گیرد؛ بلکه به هیچ وجه قصد آموزش تاریخ یا مکاتب و یا حتی آموزش سنتیِ اصول و مبانی فلسفه و منطق را نیز ندارد.

با توجه به این تقسیم بندی، فبک یک حوزه بین رشته ای است که از سه دانش فلسفه، روان شناسی و تعلیم و تربیت جان گرفته است. بر همین اساس می توان گفت به عنوان یک برنامه آموزشی باید با تغییرات و پارادایم های هر یک از این سه حوزه به طور جداگانه و نیز در اتباط با یکدیگر همراه شده و اصلاح گردد.

نکته ای که در جمله پیشین گفته شد به نوعی تبیین و توضیحی است بر یکی دیگر از آن پاسخ های سلبی بالا: آیا فبک غیرقابل تغییر است؟

در نوشتار بعدی به سراغ گزاره و ادعای بعدی مان میرویم.

ادامه دارد ...