طراحی فراگیر از کجا آغاز می‌شود و به کجا می‌رود؟

طراحی فراگیر برای سطوح مختلف توانایی
طراحی فراگیر برای سطوح مختلف توانایی

اساس به کارگیری متد طراحی فراگیر، درک مفهوم توانایی هست. تو این دو نکته سعی کردم به این مفهوم بپردازم:
یک؛ توانایی مفهومی نسبی هست و بر اساس اکثریت تعریف میشه. ما به داشتن یک پا می‌گیم ناتوانی چرا که اکثر افراد جهان دو پا دارند. اما اگر جهان از افراد دارای یک پا تشکیل میشد چطور؟
در یک نگاه عمیق‌تر، فردی که با یک پای مصنوعی و یک پای طبیعی می‌ایسته نسبت به کسیکه روی یک پا و یک عصا می‌ایسته ناتوانی کمتری داره، در حالیکه بهره دو فرد از سلامتی فیزیکی تفاوتی نداره.
با همین منطق، در جهانی که تنها 15 درصد از جمعیت اون رو چپ دست‌ها تشکیل دادن، استفاده از دست راست هنگام نوشتن روی برگه در صندلی‌هایی که برای راست دست‌ها طراحی شده، یک ناتوانی نسبی هست. غفلت از مفهوم توانایی در نظام‌های آموزشی جهان بیشتر از هر جای دیگه‌ای بروز کرده. برای درک بهتر به این نقل قول از انیشتین توجه کنید:
«هر کسی یک نابغه است. ولی اگر یک ماهی را از روی توانایی‌اش در بالا رفتن از درخت قضاوت کنی، آن ماهی تمام عمرش را با این باور زندگی خواهد کرد که یک احمق است.»
سیستم‌های آموزشی با درک اینکه هوش ریاضی و هوش حفظی همه انواع هوش رو در بر نمی‌گیره و اهمیت این دو نوع هوش به نسبت شناخته‌شده‌تر بودن (از جنس اکثریت) بیشتر مورد توجه قرار گرفته، قطعا نوع آموزش و منابع آموزشی متفاوتی تدارک خواهند دید.
پس مفاهیم کیفی‌ای مثل توانایی هم مانند سیاست، اقتصاد و... محدود به راضی کردن «اکثریت» هست. اما مسئله اینجاست که این موضوع عمیقا روی زندگی آدم‌ها تاثیر می‌ذاره و چیزی نیست که قابل صرف نظر شدن یا سهل انگاری باشه.

توانایی سطوح مختلفی داره و معلولیت جسمی و حرکتی نقض‌کننده این مفهگم نیست.
دو؛ درست مثل توانایی، ناتوانی هم از سطوح مختلفی مثل دائمی، موقتی و موقعیتی وجود داره. جدا از نسبی بودن، دسته بندی‌‌ها در جوامع مختلف با توجه به تفاوت در سطح پیشرفت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... متفاوت هستن. به طور مثال در جوامعی که با مشکل دسترسی محدود به اینترنت (پهنای بلند کم، اتصال غیریکپارچه و اجبار به استفاده از فیلترشکن‌ها) دست و پنجه نرم می‌کنه، طراحی در جهت فراگیر شدن باید به این موضوع بپردازه که افراد چطور با وجود این محدودیت‌ها با محصولات دیجیتالی تعامل میکنن.

خلاصه اینکه؛

در بحث فراگیری هم هرم مازلویی وجود داره که تضمین می‌کنه تا وقتی در سطوح پایین که نیازمندی‌های ضروری بشر امروزی رو شامل میشن به فراگیری نرسیدیم، حرکت به سمت بخش‌هایی بالایی امکان‌پذیر نیست.
با این پیش زمینه، تفاوت‌‌های جاری در مرزهای جغرافیایی، دیزاین رو به رویکردهای متفاوتی هدایت می‌کنه و اینجاست که نوآوری جایگاه ویژه‌ای پیدا می‌کنه. درک این موضوع که همه ما به نوعی ناتوان بودن رو تجربه می‌کنیم - چون توانایی محدود به تعریف واحدهای کلان اقتصادی، اجتماعی و آموزشی نیست- نوع نگاه ما به دنیا و تلاش ما برای ایجاد نوآوری و توسعه و بهبود این نوآوری جهت‌دار خواهد شد.