بررسی حضانت و سرپرستی فرزندان در جوامع بدوی و جاهلی و صدر اسلام

بسمه الرحمن
حضانت
جلسه ی اول
? در این پژوهش ریشه های شکل گیری مفهومی به نام سرپرستی فرزندان را بررسی خواهیم کرد و به بررسی نقش حضانت در فرهنگ آغازین اسلام نیز می پردازیم ؛ سپس دیدگاه فقیهان پیرامون حضانت را واکاوی و فراز و نشیب های قوانین مرتبط با حضانتِ کودکان در حقوق مدنی ایران را ارزیابی خواهیم کرد.

?از زمانی که زندگی قبیله‌ای به زندگی خانوادگی مبدل گشت و مفهوم (خانواده) شکل گرفت ، رابطه‌ ی میان والدین و فرزند اهمیت بسیاری یافته است. در گذشته، فرزندانی که در یک قبیله متولد میگشتند، به‌عنوان یک عضو کارآمد به قبیله تعلق داشتند و در راستای اهداف ریاست قبیله عمل می‌کردند.
اما پس از ایجاد سبک زندگی خانوادگی، یعنی قرار گرفتن تعداد محدود تری از افراد در کنار هم با عنوان (خانواده) ، فرزندان در وهله‌ی اول عامل ثمربخشی رابطه‌ی زوجیت و سپس نیروی کمک‌رسان به والدین محسوب می‌شدند. اهمیت فرزندان در جوامع متفاوت مردسالار یا زن‌سالار به تناوب در تغییر بود.

?در جوامع زن‌سالار، فرزندان دختر به علت قدرت زایش و باروری، می‌توانستند نقش باروری مادر را ادامه دهند و به همین جهت تحت حمایت بیشتر قرار می‌گرفتند؛ در برخی از جوامع فوق گاهی فرزندان پسر از میان می‌رفتند و یا تنها برای تولیدمثل مورد توجه قرار می‌گرفتند. 
? در جوامع مردسالار یک مرد در راس خانواده قرار داشت و فرزندان پسر به علت ایفای نقش فعال اقتصادی و حضور موثر در جنگ‌ها - که گریزی از آن نبود - مهم‌تر تلقی می‌شدند و فرزندان دختر که در شرایط آن روزگار اغلب توان تولید اقتصادی نداشتند و در شرایط جنگی عضو سربار بودند، جایگاهی دون‌تر را به خود اختصاص می‌دادند.

?جوامع شرقی چون ایران و بین‌النهرین، فضای مردسالار شدیدی را تجربه می‌کردند و به مرور، به شکل نوینی از روابط خانوادگی رسیدند که در آن پدر علاوه بر ریاست خانواده، وظیفه‌ی تامین اقتصادی و محفاظت از جان همسر(ان) و فرزندان را نیز بر عهده داشت.
این شیوه دربرگیرنده ی نوعی مالکیت بر فرزندان بود تا آن‌جا که واگذاری فرزندان- به‌ویژه دختران - از از امور بدیهی محسوب میگشت. هم‌چنین در صورت حذف رابطه‌ی همسری میان والدین، فرزندان به پدر تعلق داشتند و او که بر اساس قاعده ی آن زمان بدون همسر نمی‌ماند، وظیفه‌ی سرپرستی از فرزندان را به همسر دیگر می‌سپرد.

? عربستانِ زمان نزول قرآن، در دوران گذار به سر می‌برد. قبایل شهری و بدوی درک متفاوتی از رابطه‌ی نَسَبی داشتند و با گسترش شهرها، سکونت دائمی مورد اقبال قرار می‌گرفت و شیوه‌ی زوجیت را تحت تاثیر قرار می‌داد.
در حوالی آغاز اسلام، ازدواج زنْ‌محور (نوعی چندشوهریِ رایج) به مرور در حال محو شدن بود. در این نوع زوجیت، فرزندان متعلق به تبار مادری خود بودند و چون زن، یک شوهر واحد و دائمی نداشت تعیین نسب فرزندان طبق شیوه های خاصی صورت می گرفت. برخی قبایل نیز تحت تاثیر مردسالاری جاری در تمدن‌های پیرامون قرار داشتند.  تاثیری که منجر به حذف چندشوهری، دخترکشی و ارتقای اهمیت نسب پسران شد.

? ازدواج زنْ‌محور یا مادرتبار احتمالاً رایج‌ترین نوع ازدواج در عربستان و به خصوص در میان شهرنشینان بود. در این نوع ازدواج، زن در میان خانواده‌ی خود می‌ماند و شوهر وی نزد او ساکن می‌شد و یا در فاصله های زمانی معیین به دیدار او می‌آمد.
در این حالت زن مجاز بود با چند مرد در ارتباط باشد؛ این نوع چندشوهری، در بردارنده ی این اصل بود که زن بر زاد و ولد خود سلطه داشته باشد، چرا که تعیین نسب فرزندان در عمل ناممکن بنظر میرسید. هم‌چنین مرد هیچ تعهدی نسبت به فرزندان و حمایت مالی از زن نداشت.
از همین رو زن می‌توانست آزادانه فرزندان را سقط کند و یا آنان را به دنیا آورده و تعیین پدر آن را به قیافه‌شناسان یا ظن خود محول کند.

?قبایل بدوی‌تر که تحت‌تاثیر مردسالاری جوامع پیرامون قرار داشتند، به‌مرور به انتقال سرپرستی فرزندان از قبیله‌ی مادری به قبیله‌ی پدری روی آوردند. از آنجایی که پسران نقش مهمی در مسائل اقتصادی و جنگی قبیله ایفا می‌کردند مورد توحه قرارگرفتند . اسارت دختران در جنگ و ناکارآمدی اقتصادی آنان موجب شد دخترکُشی نیز رواج نسبی یابد. اما افزایش روحیه‌ی  «فردگرایی» و احساس مالکیت نسبت به فرزندان پسر، ازدواج زنْ‌محور را با چالش مواجه می‌کرد. این نوع ازدواج تبدیل به نوعی روسپی‌گری شده بود چون هیچ مانعی برای محدود کردن روابط زنان وجود نداشت. تفاوت میان زنا که میان کنیزان و برخی افراد سرشناس نیز شیوع داشت، با نکاح رسمی مشخص نبود و منجر به نوعی آشفتگی در روابط جنسی می‌شد. حضور افرادی در تاریخ آغاز اسلام که پدران آنان مشخص نیست ریشه در رواج این مسئله دارد.

? قرآن از همان ابتدا با شاخص‌ترین مولفه‌های چنین آدابی برای ازدواج مخالفت می‌کند. دخترکشی در نخستین آیات به طور شدیدی نهی می‌شود. برتری فرزند پسر بر دختر باوری خرافی و احمقانه تلقی می‌شود. زنان  در کنار ایمان به خدای یگانه متعهد می‌شوند زنا نکنند و فرزندان دیگران را به شوهران خود نسبت ندهند. مردان باید از روابط جنسی با زنان متعدد خودداری کنند و تامین مالی همسر و فرزندان خود را برعهده بگیرند.

?این دستورات تازه مسیر گذار را سرعت بخشید و یک  «تک‌همسریِ نوین» را پدید آورد. [در مورد جواز چندهمسری مردان سخن بسیار است و پرداختن به آن مجالی دیگر می‌طلبد. خلاصه آن‌که چندْزنی آن‌گونه که امروزه به ذهن متبادر می‌شود در قرآن مورد تایید قرار نگرفته است.]
روابط نامحدود، چه رسمی و چه غیر رسمی ممنوع شد. مردان دیگر نمی‌توانستند نسبت به تامین مالی همسر و فرزندان خود بی‌تفاوت باشند و باید سرپرستی آنان را بر عهده می‌گرفتند. طبق روایتی از عایشه، همسر پیامبر، اسلام تمام انواع ازدواج جاهلی جز نکاح اسلامی را ممنوع شمرد. بیش از نیمی از این ازدواج‌ها چندشوهری بوده است. بر اساس این سخنان، سرپرستی فرزندان به عنوان یک وظیفه به مردان تعلق گرفت و این نوعی ارتقای حمایت اجتماعی بود. اما پس از شکل‌گیری مفهوم ولایت مالی، حضانت در فقه‌اسلامی معنای دیگری به خود گرفت که در آینده به بررسی آن خواهیم پرداخت.