تعاریف و تاریخچه همجنس گرایی


اسلام و جنسیت

جلسه چهارم


   در دهه های اخیر مسئله ی همجنس گرایی از مهم ترین مسائل در ارتباط با جنسیت انسان در جهان بوده است. اما حقیقتا همجنس گرایی چیست و چرا امروزه تا این حد بحث ایجاد کرده است؟

برای پاسخ به این پرسش ناگزیریم نگاهی دوباره به تعاریفِ اصطلاحاتِ بنیادینِ این مبحث _جنس، جنسیت ، گرایش جنسی_داشته باشیم.
?جنس ساختار فیزیکی بدن انسان است. یک بدن مردانه مشخص کننده ی جنس مذکر و یک بدن زنانه مشخص کننده ی جنس مونث است. غیرعادی بودن ساختار جسمی یک نوع نقص محسوب می شود که با انجام عمل جراحی قابلیت اصلاح دارد. به عنوان مثال یک بدن مردانه با اندام جنسی زنانه یا یک بدن مرکب از اندام جنسی زنانه و مردانه، با توجه به فاکتورهای خاص پزشکی می تواند به یک بدن عادی تبدیل شود.

افرادی که دچار چنین مشکلاتی هستند در اصطلاح: هرمافرودیت، دوجنسه یا به تعبیری دقیق تر، بیناجنسی نامیده می شوند. حدود 1 درصد از نوزادان با مشکل ابهام جنسیتی مواجه هستند که بیش از نیمی از آنان به سرعت درمان می شوند.

در برخی از کشورها این گروه از افراد «جنس سوم» نامیده می شوند. جز این گروه از افراد، دیگران از نظر جنس هیچ نقصی ندارند و تفاوت ها در مسائل غیرجسمی رخ می دهد.

?جنسیت درک ما از جنس است. هر چیز اعم از رفتار، شیئ یا خصیصه ای که زنانه یا مردانه محسوب شود مربوط به جنسیت انسان است.

تقریبا جنس و جنسیت تمام انسان ها هماهنگ است. یعنی پندار یک مذکر نسبت به هویت جنسیتی خود مردانه و پندار یک مونث نسبت به هویت جنسیتی خود زنانه است. این هماهنگی باعث شکل گیری نقش های جنسیتی و تداوم الگوی نر-ماده ی رایج در طبیعت است. افرادی که هویت جنسیتی منطبق با جنس خویش ندارند را به نام تراجنسی می شناسیم.

تراجنسی یا ترنس فردی ست که در عین داشتن جنس کامل و بدون اشکال، جنسیتی متفاوت دارد. مونث خود را مرد، و مذکر خود را زن می پندارد. این افراد دارای هیچ گونه انحراف جنسی نیستند و دوجنسه نیز محسوب نمی شوند. این مشکل یک بیماری ژنتیکی است که فرد پس از احراز تاییدیه های پزشکی می تواند با تغییر جنس خود، به هماهنگی میان جنس و جنسیت دست یابد.

? گرایش جنسی تمایل فرد برای برقراری رابطه ی عاطفی و جنسی است. نگاه به گرایش های جنسی  در فرهنگ های متفاوت بسیار متغیر است.
   گرایش جنسی تمایل فرد را –فارغ از جنس و جنسیت فرد- برای برقراری رابطه ی عاطفی و جنسی مشخص می کند. به طور طبیعی هر فرد متمایل به جنس مقابل و مخالف خود است. این گرایش، دگرجنس گرایی نامیده می شود. تصور و پیش فرض غالب افراد از گرایش جنسی، انگاره ای دگرجنسگونه است. تنها در چند دهه ی اخیر و پس از پذیرش روابط میان دو همجنس تصور گرایشی دیگر ممکن شده که همجنس گرایی نامیده می شود.
  این جمله به این معنا نیست که پیش از دهه های اخیر هیچ دوهم جنسی با یکدیگر وارد رابطه ی عاطفی-جنسی نمی شدند. تاریخ همواره روابط میان دو همجنس را گزارش کرده است. اگر از دوران پیشاتاریخ بگذریم، در دوران باستان این روابط تقریبا در تمامی تمدن ها وجود داشته است. از آن دوران تا زمان معاصر رابطه ی جنسی میان دو همجنس همواره در جهان‌ وجود داشته است.
  ?اما تفاوت تمام این تاریخ چند هزارساله با چند دهه ی گذشته در چیست؟ تفاوت آن جاست که این روابط، همواره روابطی ممنوع، حاشیه ای و یا غیر طبیعی محسوب می شدند و در گذشته آن را همجنسبازی می نامیدند نه همجنس گرایی ؛ همجنسبازی وقوع اعمال جنسی میان دو هم جنس است اما همجنس گرایی تمایل روانی فرد برای برقراری رابطه ی عاطفی و شاید جنسی با هم جنس تعریف می شود.
  در گذشته همجنسبازی یا به علت عدم دسترسی به جنس مقابل برای برقرای رابطه ی جنسی و یا به عنوان بخشی از هنجار فرهنگی انجام می شد. تصور رابطه ی مداوم و عاشقانه میان دو همجنس و تشکیل خانواده – آن چنان که میان دو جنس متفاوت مرسوم است- در گذشته وجود نداشت.
ادیان ابراهیمی نیز به شدت با این گونه روابط مخالفت کرده و مجازات سنگینی برای مرتکبان آن وضع کرده اند. حتی در جوامعی که نسبت به همجنسبازی تساهل بیشتری صورت می گرفت، این عمل هیچ گاه به عنوان الگوی مقبول شناخته نمی شد.
علت این مخالفت ها نیز مشخص است. انسان به طور طبیعی به جنس مقابل گرایش دارد. بعدتر درباره قید «به طور طبیعی» سخن خواهیم گفت. اما این نکته حائز اهمیت است که حتی در اوج شیوع رفتارهای همجنسبازانه در دوران های گذشته، کسی این رفتارها را اصیل قلمداد نمی کرد.
   از اواخر قرن نوزدهم میلادی از دل دیدگاه های نوین، پذیرش همجنس گرایی به عنوان یک گرایش عادی، طبیعی و مادرزادی سر برآورد و باعث شد در میانه ی دهه ی ۱۹۷۰ میلادی گروه های همجنس گرا رشد و فعالیت بیشتری داشته باشند.
سرانجام انجمن روانپزشکی آمریکا همجنس گرایی را از فهرست بیماری ها و انحرافات جنسی خارج کرد که منجر به تسهیل هویت سازی افراد با گرایش به همجنس گردید. هرچند فرهنگ عمومی در برابر این تغییر نگرش به شدت ایستادگی کرد اما چند دهه تبلیغات گسترده ی رسانه باعث ایجاد موجی به نام «دفاع از حقوق همجنس گرایان» شد.
رسانه ها با قدرتی وصف ناپذیر در عرض چند سال تمام انگاره های تثبیت شده را در هم شکستند و همجنس گرایی را به عنوان یک مسئله ی بسیار عادی و طبیعی معرفی کردند. در سال 2001 ازدواج و زندگی مشترک رسمی میان زوج های همجنس گرا قانونی شد و این اتفاق تحول عظیم تری را به وجود آورد.
سینما، ادبیات، اخبار و ... لبریز از ژست دفاع از حقوق همجنس گرایان شد. نمادهای همجنس گرایانه رو به فزونی گذاشتند و شخصیت های همجنس گرا در دنیای تصویر بیشتر و بیشتر شدند. اتحادیه های همجنس گرایان تشکیل و پای افراد سیاسی به ماجرا باز شد و همه ی این اتفاقات در حالی که افتاد که تنها 1 یا 2 درصد از افراد در جهان همجنس گرا محسوب می شوند!

   ایالات متحده ی آمریکا که با رشد روزافزون همجنس گرایی رو به رو بود خود تا سال 2015 موفق به قانونی کردن ازدواج میان همجنس گرایان نشد. چرا که مردم هم چنان این سبک زندگی را «طبیعی» قلمداد نمی کردند.
   در هرحال رسانه ها به سمتی پیش رفتند که اینک با گسترش نمادهای همجنس گرایانه و تلاش برای عادی سازی این روابط حتی در کشورهای مسلمان رو به رو هستیم.

فارغ از این که این جریان رو به چه سویی بگذارد، چیزی که بسیار اهمیت دارد غرق شدن صداهای مخالف در این موج است.

ادامه دارد....