تبعیض جنسیتی در اسلام


بسمه الرحمن

اسلام و جنسیت
جلسه اول

  پیش از ورود به بحث اصلی،واکاوی مفاهیم مبنایی در این گفتمان اهمیت بسیاری دارد . جنس (sex) مسئله‌ای کاملا فیزیولوژیک و مبتنی بر پایه های زیست شناختی است. انسان ها از نظر جنس به مونث و مذکر تقسیم می شوند که با نام زن و مرد از آن یاد می کنیم.

   جنسیت (gender) مفهومی وابسته به مسائل جامعه شناختی-روانی است و به زنانگی و مردانگی تقسیم می شود. نتیجه ی منطقی زن بودن، اعمال کنش های زنانه و نتیجه ی منطقی مرد بودن، اعمال کنش های مردانه است. مردانه یا زنانه بودنِ یک رفتار،بستگی به فرهنگ و عرف یک جامعه دارد و می تواند متغیر باشد.
   جنسیت با توجه به قالب های جنسیتی که زنانه یا مردانه بودن را تعریف می کنند، باز شناخته میشود. قالب های جنسیتی را می توانیم به دو بخش نقش ها و کلیشه های جنسیتی تقسیم کنیم که درهم آمیختگی و عدم تمایز مشخص میان این دو منجر به نارسایی های فرهنگی در زمینه ی جنسیت می شود.
   نقش های جنسیتی رفتارهایی است که با طبیعت یک جنس همگام تر و همراه تر است و آن را به صورت ذاتی مختص به یک جنس خاص می دانیم. به این معنا که جنس دیگر نمی تواند یا کم تر باید وارد این فعالیت ها شود. مثلا بارداری که یک نقش جنسیتی زنانه محسوب می شود.
   کلیشه های جنسیتی رفتارهایی هستند که به مرور زمان در یک فرهنگ خاص ، زنانه یا مردانه تلقی شده اند در حالی که هیچ ارتباط منطقی خاصی با یک جنس ندارند بلکه جامعه خواسته که این رفتارها متعلق به جنسی خاص باشند. کلیشه هایی مانند: «زنان نمی توانند سیاستمدار باشند» یا «مردان نباید احساسات خود را بروز دهند» تنها معلول هنجارهای عرفی هستند و هیچ ارتباطی با توانایی ها و ویژگی های طبیعی زنان و مردان ندارد.
  حال ما می خواهیم توزیع این مفاهیم را در اسلام بررسی کنیم؛ آیا اسلام نقش های جنسیتی را پذیرفته است یا بر کلیشه های جنسیتی مهر تایید زده است؟ در برابر گروه های فمینیستی که اعتقاد دارند هیچ قالب جنسیتی مشخصی وجود ندارد و زنانگی و مردانگی ساخته های ما هستند و باید از آن ها عبور کرد، اسلام از این تفاوت چه گونه بهره برده است؟

   قرآن، به عنوان متنِ مقدسِ اصیلِ اسلام، از آن رو که در قالب زبانی جنسیت دار بیان شده، در موارد بسیاری حاوی نگاه جنسیتی است. در آیات متفاوتی ما با پذیرش وجود دو جنس و دو جنسیت از سوی قرآن مواجه هستیم. اما نکته این جاست که زن بودن یا مرد بودن در قرآن دارای اصالت نیست و تنها به عنوان یک عامل فرعی در روند آفرینش و تکوین زیستی انسان در نظر گرفته شده است.
   انسان ها ویژگی هایی متعالی دارند که مربوط به آفرینش روحانی آنان است، این ویژگی ها ارتباطی با آفرینش جسمی انسان ندارند؛ ضرورت هایی طبیعی آفرینش جسمی انسان را می طلبند و منجر به زن بودن یا مرد بودن می گردد.

   قرآن به صراحت برتری دادن یک جنس بر جنس دیگر را رد می کند و به شدت با اندیشه هایی که مردان را صرفا به علت مرد بودن از زنان برتر می داند، مخالفت کرده است و چنین اندیشه هایی را تقبیح می کند. این خداوند متعال است که وجود دو جنس را اراده کرده و ملاک برتری تنها در تقواست.
   پیام قرآن به سوی تمامی انسان ها ابلاغ شده است و زنان و مردان -به صورت کاملا یکسان- در بهره بردن از فیض ایمان شریک هستند. قرآن بدون آن که چون و چرایی در این زمینه باقی بگذارد می گوید که هر کس ایمان داشته و کار نیک انجام دهد، چه زن و چه مرد، سعادتمند خواهد بود و جنسیت هیچ گاه مانع رشد معنوی نیست.
  قرآن نقش های جنسیتی عمومی را می پذیرد و آن ها را تایید میکند. این زنان هستند که می زایند و به کودکان خویش شیر می دهند. در جنگ و خصام مردان حضور بیشتری به خود اختصاص  می دهند و نقش پررنگ تری دارند. هرچند حیا در مورد هر دو جنس به کار می رود اما زنان با توجه به میل طبیعیشان به آرایش، دستورات متفاوت تری دریافت می کنند. مردان که اغلب قدرت اقتصادی محسوب می شوند وظیفه دارند تامین معاش همسر خود را بر عهده داشته باشند و مسائلی از این دست که البته با توجه به تفاوت های فرهنگی میتوانند دچار تغییر شوند.
  شاید بتوان قران را یک انقلاب بزرگ در زمینه کلیشه های جنسیتی دانست. تقریبا هیچ آیه ای در قرآن وجود ندارد که یک کلیشه ی جنسیتی را بپذیرد یا خلاف آن را رد کند؛ برعکس قرآن در موارد بسیاری با کلیشه های جنسیتی مخالفت کرده است.
  زنان مانند مردان می توانند مالک باشند، زنان اگر سیاستمدار باشند حتی می توانند بهتر از مردان عمل کنند، زنان بصورت ذاتی اغواگر نیستند، زنان می توانند به عنوان الگوی جامعه ی ایمانی شناخته شوند، زنان تابع شوهرانشان نیستند و می توانند بر خلاف همسر خود ایمان داشته یا نداشته باشند، زنان به ملکیت کسی در نمی آیند و برای ازدواج مستقل هستند، فرزند دختر نه تنها بدتر از فرزند پسر نیست بلکه گاهی از او نیز بهتر است، زنان می توانند با حفظ چهارچوب ها وارد فعالیت های اجتماعی شوند و...
  این ها بخشی از مسائلی ست که خلاف آن، حتی امروزه نیز در جوامع بسیاری امری مسلم شناخته می شود اما قرآن با آن ها مخالفت کرده است. حال در ادامه به این سوال ها می پردازیم که اگر قرآن دارای نگاهی تبعیضانه نسبت به جنسیت ها نیست، پس چرا برخی آیات دارای سویه ی جنسیتی هستند؟