آیا اسلام یک دینِ مردانه است؟!

اسلام و جنسیت
جلسه دوم

     جهان بینی اسلام همواره «انسان» را در مباحثات خود داخل کرده و زنانگی و مردانگی نقشی در طرح مسائل کلّی و اصولیِ قرآن نداشته اند.
آفرینش انسان  در ادیان نقشی تعیین کننده دارد و روایت هر متن مقدس از ماجرای آفرینش به نوعی بازتاب دهنده ی «انسان شناسی» آن دین است.
  ماجرای آفرینش در یهودیت و مسیحیت به گونه ای است که با نگاهی کوتاه بر آن میتوان به دیدگاه های آفرینش فرعی زن از مرد، برتری ذاتی مرد بر زن، گناهکار و فریبکار بودن ذاتی زن و تفاوت بنیادین میان زنان و مردان در امر سرسپردگی دینی در این ادیان، پی برد.
  «خداوند که از میان موجودات جُفتی مناسب برای آدم نمی یابد، خوابی گران بر او مستولی می کند و از دنده ی چپ او حوا را می آفریند. زنی که به سرعت از سوی مار فریب می خورد و شوهرش را به گناه می افکند. به همین جهت خداوند او را محکوم می کند که تا ابد مطیع شوهرش باشد، خون رویِ ماهیانه داشته باشد و با رنج بزاید.»
این روایت یهودی-مسیحی از آفرینش، اگر ضد زن نباشد، نگاه مثبتی نیز به زنان ندارد.
  حال آنکه قرآن که بیش از هر دینی با این دو دین قرابت دارد، روایتی کاملا متفاوت از آفرینش ارائه می دهد. زن نه از مرد، بلکه زن و مرد هر دو ، از حقیقت نفس واحد آفریده شده اند. هم چنین زن نه تنها عامل گناه مرد نیست، بلکه آدم و همسرش هر دو به یک میزان در گناه نخستین شریک هستند و هر دو باید تاوان گناه خود را با «هبوط» بپردازند. هیچ تفاوتی میان دو جنس در این امر نیست و حتی قرآن با صراحت امکان این تفاوت را نیز رد می کند. قرآن هر گونه تمییز و تفاوت را تنها در میزان تقوا می داند.

   در دیدگاه قران در طی مدارج ایمان نیز هیچ تفاوتی میان زنان و مردان نیست . این کتاب آسمانی بدون هیچ شبهه ای بیان می کند که چه زنان و چه مردان، اگر ایمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهند به رستگاری خواهند رسید. همین که قرآن هنگام معرفی الگو برای مومنان، دو زن را به عنوان نمونه ی ایمان معرفی می کند، برای اثبات این مدعا کافی ست.
  این مسئله از آن رو بروز و اهمیت بیش تری می یابد که بدانیم در دیدگاه بسیاری از ادیان چون یهودیت، ایمان زنان به صورت ذاتی نمی تواند به سطح ایمان مردان برسد و مردان از این که زن نیستند، در پیشگاه خداوند دست به شکر بر می دارند.

  ?روایات را چه کنیم؟!
     روایات بسیاری موجود است که آفرینش زنان را فرع بر آفرینش مردان، حوا را عامل گناه و زنان را دام های شیطان و در نهایت ایمان زنان را ناقص و کم ارزش تر از مردان به شمار می آورد.
  با کمی تتبّع متوجه می شویم این روایات ریشه در اسرائیلیاتی دارد که به منابع اسلامی رخنه کرده است. علاوه بر پژوهش های حدیثی که این مدعا را ثابت می کند، ما موظف هستیم روایات را در صورت مخالفت با اصول قرآنی نپذیریم.
   این روایات با مجموعه ای از روایات دیگر و متن صریح و مبانی قرآنی در تضاد هستند. به همین دلیل پذیرش آنان بر حسب لزوم باید با احتیاط باشد.

   انگاره ی «بهشتِ مردانه» یکی دیگر از مواردی است که منتقدان در راستای اثبات تبعیض جنسیتی در اسلام به آن استناد می کنند. بنا بر ادعای این گروه، تصویر قرآن از بهشت به عنوان پاداش اعلای مومنان، تصویری مناسب خواست مردان است. بهشتی که در آن مردان می توانند با حوریان زیبا زواج کنند. توصیفات جنسی قرآن از اندام زنانه ی همسران بهشتی، تنها می تواند مخاطب مذکر را در نظر داشته باشد.

باید بدانیم که بخش بزرگی از تصورات یک بهشت جنسیت زده، به تفاسیر مشتبه از آیات قرآن باز می گردد.  درست است که قرآن از حورالعین به عنوان همسران بهشتی یاد کرده ، اما واژه ی حور فی نفسه اختصاصی به زنان ندارد و اتفاقا در جمع مذکر(مردان) احور و درجمع مونث(زنان) حورا است. یعنی زنانه دیدن حورالعین معنای خود آیه نیست بلکه تفسیر ما از آیه است.

در مقابل ما با آیاتی رو به رو هستیم که توصیفاتی مختص به زنان در این باره دارند ، «کواعب اترابا»، «قاصرات الطرف»، «جعلنٰهنّ ابکارا» و ... همه ویژگی های زنانه دارند نه مردانه. در این جا با چند رویکرد رو به رو هستیم. برخی با استناد به روایاتی از پیامبر اکرم(ص) این توصیفات را نه در مورد حوریان بلکه درمورد زنان مومن بهشتی دانسته اند؛ برخی دیگر می گویند «غلمان» ها که در قرآن از آنان توصیفی مشابه «حورالعین» شده، همسران بهشتی زنان مومن هستند.

   اما گروهی از دید زبان شناختی و بافت گرایانه به این آیات نگریسته اند. از آن رو که قرآن در قالب زبان عربی نازل شده، محدودیت های زبان شناختی مشخصی را رعایت کرده است. در آن بافت ادبیاتی خاص، اصولا توصیف زیبایی و شادابی با اصطلاحات زنانه همراه می شده، فارغ از آن که جنس خاصی مد نظر باشد. برای مثال ترانه های عاشقانه ای که مختص به جنس خاصی نیستند، معشوق را با توصیفاتی زنانه در نظر می گیرند. به همین دلیل با توجه به دو جنسی بودن واژه ی حورالعین، نمی توان توصیفات زنانه را دال بر مونث بودن آن دانست.

و در نهایت عده ای چون «آمنه ودود» قائل به رشد محتوای پیام هستند. با این توضیح که توصیفات ابتدایی از همسران بهشتی که بار جنسیتی مشخص دارند همه در سوره های ابتدایی قرآن نمود دارند و هر چه مخاطب قرآن گسترده تر و پیام آن کلی تر می شود، نوع نگرش به همسران بهشتی نیز ارتقا می یابد و از هرگونه بار جنسی و جنسیتی تهی می شود. در سوره های مدنی، آن گاه که پیام قرآن به کمال خود نزدیک می شود دیگر سخنی از حوریان نیست، بلکه سخن از «ازواج» بهشتی ست که مفهومی عام تر از حور دارد و نه تنها زنان و مردان را شامل می شود، بلکه از دید معنوی نیز در سطح فراتری قرار می گیرد.