خُنُک آن قمار بازی که بباخت هرچه بودش!

  • قسمت دوم از تفسیر غزل زیبای مولانا،
  • قسمت اول این مقاله که با دید آموزه های کارآفرینی نوشته شده رو از اینجا میتونید مطالعه کنید.
همه صیدها بکردی هله میر بار دیگر / سگ خویش را رها کن که کند شکار دیگر
همه غوطه‌ها بخوردی همه کارها بکردی / منشین ز پای یک دم که بماند کار دیگر
همه نقدها شمردی به وکیل درسپردی / بشنو از این محاسب عدد و شمار دیگر
تو بسی سمن بران را به کنار درگرفتی / نفسی کنار بگشا بنگر کنار دیگر
خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش / بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر
تو به مرگ و زندگانی هله تا جز او ندانی / نه چو روسبی که هر شب کشد او بیار دیگر
نظرش به سوی هر کس به مثال چشم نرگس / بودش زهر حریفی طرب و خمار دیگر
همه عمر خوار باشد چو بر دو یار باشد / هله تا تو رو نیاری سوی پشت دار دیگر
که اگر بتان چنین‌اند ز شه تو خوشه چینند / نبدست مرغ جان را به جز او مطار دیگر
https://www.aparat.com/v/sE3jv


همه صیدها بکردی هِله میر! بار دیگر
سگ خویش را رها کن که کند شکار دیگر

ای بزرگ، ای انسان، ای خلیفه الله... تا به حال هرکاری دلت خواست انجام دادی و به هر دستاوردی که دلت می خواست رسیدی! هرآنچه در چشمِ نفست خواستنی به نظر رسید رو شکار کردی! ولی بیا این بار سگِ شکاری ذهنت رو (جستجوگری و یابندگی درونیت رو) به دنبال شکار ارزنده تری بفرست!

همه غوطه‌ها بخوردی، همه کارها بکردی
منشین ز پای یک‌دم که بماند کار دیگر

در دریای نعمتها و تنوع بی نهایت مخلوقات و نشانه های خداوند مثل یک‌ماهی شناور بودی و هرکاری خواستی کردی! وقت بازنشستگی نیست و فکر نکن که کار تو تمام شده، کار اصلی (کار دیگر) روی زمین مانده! به آن بپرداز!

همه نقدها شمردی به وکیل درسپردی
بشنو از این محاسب عدد و شمار دیگر

ای انسان، تا به حال فقط با نگاه مادی گرایِ خودت صرفا به سمت دستاوردهای نقد و قابل حصول در این دنیا حرکت کردی، و با نگاه منطقی ذهنت (منطق دو دو تا چهارتای ذهن) دستاورد نقد را چسبیدی و از وعده آخرت که نسیه به نظر می رسید چشم پوشی کردی! حالا اینبار بیا و محاسبه ی من رو از مقایسه دنیا و آخرت ببین تا دو دو تا چهارتای جدیدی (عدد و شمار دیگر!) بهت نشون بدم!

تو بَسی سمن بران را به کنار درگرفتی
نفسی کنار بُگشا بنگر کنارِ دیگر

تو در این زندگی با آدم های به ظاهر موفق و سطح بالایی ارتباط برقرار کردی {"سمن بر" یعنی "سیمین رو"، مثل یک زن زیبا و فرشته صفت از نظر یک مرد!} و از همنشینی و مراوده با آنها لذت بردی و منتفع شدی! این بار بیا چند لحظه توقف کن تا مسیر دیگر و آدم های دیگری رو به تو نشان بدهم که قبلی ها را فراموش کنی

خُنُک آن قماربازی که بباخت هرچه بودش
بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

خوشا به حال آن قمار بازی که تمام آنچه از زندگی شناخته بود و همه دانستگی هاش رو رها کرد (روش قمار کرد) تا شاید به ناشناخته ای بزرگتر و ارزشمندتر برسه! و هر بار، بعد از هر شناخت و آگاهی و روشن شدگی، هیچ آرزویی در دلش نیست مگر تکرار دوباره این قمار!

قمار باز، کسی است که به طمع برنده شدن، علی رغم ابهام کامل در مورد آینده، دارایی ارزشمندی را گرو می گذارد و حتی بااینکه چند مرتبه باخته ولی به طمع بردن جایزه بزرگ بازهم قمار می کند.

برای این بیت تفسیرهای مختلفی نوشته شده ازجمله اشاره به داستان شمس تبریزی که مولانا را دعوت به قمار دیدار حق میکند و به او میگوید ممکن است در راه این قمار همه زندگی گذشته خودش را ببازد.

تفسیر دیگری که میتوان از این بیت زیبا برداشت کرد، این است که به انسان نهیب میزند که "تویی که برای رسیدن به سعادتمندی و خوشبختی هزاران راه و روش را امتحان کردی و داراییارزشمند خود یعنی زندگیت را باختی و هنوز نرسیدی! بیا این بار روی زندگی برای خدا قمار کن!

تو به مرگ و زندگانی هله تا جز او ندانی
نه چو روسبی که هرشب کشد او به یار دیگر
نظرش به سوی هر کس به مثال چشم نرگس
بودش زهر حریفی طرب و خمار دیگر

چه در این دنیا چه در آن دنیا، چه هنگام زندگی چه هنگام مرگ، بهت هشدار میدم که غیر از خدا روی چیزی حساب نکنی! مثل زنان بدکاره نباش که هر شب یک نفر از وجودش بهره کشی میکنه و چشم امیدش هرلحظه به دست یک نفر جدید دوخته میشه تا مگر به آرامش و احساس ارزشمندی مفقود شده اش برسه!

این بیت استعاره بسیار جالبیه برای توصیف وضعیت انسان امروزیه که هر لحظه چشم و گوشش دنبال پیدا کردن راه نجات و سعادت از دهان این سخنران یا اون شبکه تلویزیونی یا فلان پیج اینستاگرامی هست! و هشدار میده که هر روز روزیت را از یک شخص جدید طلب نکن! کسی که هر روز خواسته های خود را از راه های مختلف گدایی میکند و بجای خدا روی انسان ها حساب میکنه، به زن روسپی تشبیه شده که دائم از مردهای مختلف دلبری میکنه تا شاید از طریق هرکدام به بخشی از خواسته هایش برسد!

همه عمر خوار باشد چو برِ دو یار باشد
هله تا تو رو نیاری سوی پشت دارِ دیگر
که اگر بتان چنین‌اند ز شه تو خوشه چینند
نبدست مرغ جان را به جز او مطار دیگر

کسی که به غیر از خداوند عامل دیگه ای رو توی زندگیش دخیل و موثر بدونه، همه عُمرِش دچار احساس حقارت و ضعف جلوی افراد بالادست خودش میشه! چرا؟ چون دچار باور شِرک آلود شده و قدرت و اراده آدم های دیگه رو موثرتر از اراده خداوند در زندگیش دونسته! (مثل اینه که داره خُدا های متعددی رو عبادت می کنه!) پس بهت هشدار میدم که به چیز دیگری غیر از خدا توکل نکنی!

اگر فکر میکنی کَسی قدرت تامین خواسته های تو رو داره، اگر فکر میکنی آنچه تو میخواهی رو شخص دیگه ای میتونه بهت ببخشه، یادت باشه که این خداست که هر نعمتی رو به آدمهای اطرافت بخشیده! همه افراد موفق اطرافت، هرآنچه در زندگی دارند رو همین خدای تو بهشون خشیده! همه شون متنعم از همین باغ الهی هستند! نگاهت به کجا خیره شده؟ به دستان اون ها یا باغ رحمت و بخشایش رب خودت؟ مرغ جان تو فقط باید روی مدار الهی پرواز کنه! توجهت فقط باید به سمت رب خودت باشه! هر چی میخوای رو فقط از خدای خودت بخواه!


  • سایر یاداشت های من درباره ترانه های محسن چاوشی رو هم می تونید از لینکهای زیر مطالعه کنید:

جهان لاغر، ذره بین ، جهان فاسد مردم ، مسافت بارانی، قمار باز، قشنگ من، قهوه قجری


https://virgool.io/@masoudnazari/یادداشتی-بر-ترانه-زیبای-جهانِ-لاغر-با-صدای-محسن-چاوشی-v7ncdb3mo4dc
https://subseda.ir/?p=10024