«ترس از مار؛ مادرزادی یا آموختنی؟»


ستاره ابراهیمی (کارشناسی زیست‌شناسی سلولی و مولکولی)

زهرا ریاضی (کارشناسی زیست‌شناسی سلولی و مولکولی)



آیا نوزادان میتوانند به تصاویر گل یا مار واکنش متفاوتی دهند؟

تحقیقات اخیر نشان می‌دهند که انسان‌ها یک سیستم مغزی ویژه برای شناسایی تهدید‌هایی مانند مار‌ها به‌طور سریع‌تر در خود دارند، ویژگی‌ای که در اوایل رشدمان نمایان می‌شود. مطالعات بر روی مسیر‌های بینایی نوزادان نشان می‌دهند که آن‌ها به‌سرعت به نشانه‌های مار واکنش نشان می‌دهند، که این امر نشان‌دهنده وجود یک سیستم داخلی شناسایی تهدید است. یک مطالعه نشان داد که نوزادان ۷ تا ۱۱ ماهه سریع‌تر به عکس‌های مار نسبت به تصاویر گل واکنش نشان دادند که این موضوع به حمایت از‌ایده‌ای می‌پردازد که شناسایی تهدید‌های مهم، مانند مار‌ها، یک توانایی مادرزادی است. مار‌ها و نخستی‌ها میلیون‌ها سال با هم زیسته‌اند و مار‌ها یکی از نخستین شکارچیان اصلی نخستی‌ها بوده‌اند که ممکن است باعث تکامل توانایی‌های شناسایی پیشرفته ما نسبت به مار‌ها از طریق انتخاب طبیعی شده باشد. نظریه شناسایی مار‌ها یا “snake detection theory”پیشنهاد می‌کند که نیاز به شناسایی سریع مار‌ها سیستم بینایی نخستی‌ها را شکل داده است و باعث تقویت توانایی‌های ادراکی برای پاسخ به این تهدیدات بقای حیاتی شده است.

تحقیقات جدید بیان می‌کنند که انسان‌ها در شناسایی مار‌ها بسیار کارآمد هستند، به‌طوری‌که بزرگسالان در کار‌های جستجوی تصویری سریع‌تر از تصاویر مار‌ها نسبت به محرک‌های غیر تهدیدآمیز مانند گل‌ها پی می‌برند. این توانایی حتی در کودکان خردسال با تجربه محدود از مار‌ها مشاهده شده است و مطالعات بر روی نوزادان و می‌مون‌های پرورش یافته در آزمایشگاه این‌ایده را بیشتر تأیید می‌کند که شناسایی مار‌ها یک پاسخ مادرزادی است و به تجربه قبلی بستگی ندارد. می‌مون‌های پرورش‌یافته در آزمایشگاه که هیچ‌گونه تجربه‌ای از مار‌ها ندارند، نیز مشابه انسان‌ها، سریع‌تر به تصاویر مار‌ها واکنش نشان می‌دهند و نورون‌های پولوینار آن‌ها به‌طور خاص به تصاویر مار‌ها پاسخ می‌دهند. مطالعات بر روی نوزادان انسان نشان داده‌اند که آن‌ها به‌سرعت به تصاویر مار‌ها جهت‌گیری می‌کنند که این موضوع وجود یک تمایل توجهی مادرزادی به مار‌ها را در رشد اولیه تأیید می‌کند. این یافته‌ها نشان می‌دهند که شناسایی بصری تقویت‌شده مار‌ها ذاتی است و بخشی از یک مکانیزم تکاملی برای شناسایی تهدیدات است. این مکانیزم ممکن است شامل الگو‌های بصری تکامل یافته برای شناسایی حیوانات تهدیدآمیز مانند مار‌ها و عنکبوت‌ها بر اساس ویژگی‌های ادراکی کلیدی باشد و ممکن است به الگو‌های شنوایی برای شناسایی صدا‌های مرتبط با تهدید نیز گسترش یابد.

نوزادانی که مار را تشخیص می‌دهند لزوما از آن می‌ترسند؟

در حالی‌که نوزادان انسان می‌توانند مار‌ها را به‌سرعت شناسایی کنند، آن‌ها به طور ذاتی از مار‌ها ترسی ندارند، چرا که مطالعات نشان داده‌اند که هیچ واکنش فیزیولوژیکی ترس به تصاویر مار‌ها نشان نمی‌دهند. با این حال، انسان‌ها و نخستی‌ها از لحاظ بیولوژیکی آماده هستند که پاسخ‌های ترس به مار‌ها را توسعه دهند و شناسایی سریع مار‌ها کمک می‌کند تا یادگیری ارتباط بین مار‌ها و ترس تسهیل شود. شناسایی تهدید به دو سیستم پردازش دیداری موازی وابسته است: سیستم "چی" برای شناسایی‌اشیاء و سیستم "کجا" برای تعیین موقعیت مکانی. سیستم "چی" یا جریان ونتریال از قشر بینایی به قشر تمپورال گسترش می‌یابد، در حالی که سیستم "کجا" یا جریان دورسال به قشر پاریتال می‌رود. تحقیقات نشان می‌دهند که توسعه اولیه سیستم "چی" در نوزادان شامل ترجیح به نشانه‌های شبیه صورت و پردازش سریع‌تر تصاویر مار‌ها در مقایسه با تصاویر غیر تهدیدآمیز است که نشان می‌دهد این سیستم در اوایل زندگی عملکرد دارد. سیستم "کجا" به نوزادان این امکان را می‌دهد که از بدو تولد توجه خود را به مکان‌های مختلف جلب کنند و تا ۴ ماهگی، نوزادان می‌توانند هم تسهیل و هم مهار پاسخ‌ها به مکان‌های نشانه‌گذاری شده را نشان دهند. توسعه جهت‌گیری توجه که با کنترل حرکات چشم مرتبط است، در طول سال اول بهبود می‌یابد و نوزادان حدود ۶ ماهه می‌توانند به مکان‌های بدون نشانه‌گذاری در اریب‌های بیشتری نسبت به نوزادان ۳ ماهه توجه کنند. سیستم‌های بینایی "چی" و "کجا" در اوایل نوزادی با هم یکپارچه شده و ارتباطات قوی در مغز در حال توسعه دارند. مطالعات نشان می‌دهند که نشانه‌های اجتماعی مانند نگاه یک بزرگتر می‌تواند توجه مکانی نوزادان را تحت تأثیر قرار دهد و نوزادان ۴ ماهه توجه خود را به مکان مربوطه جلب کرده و پردازش‌اشیاء آنجا را تقویت می‌کنند. علاوه بر این، احساسات چهره‌ای مرتبط با تهدید می‌توانند فرایند‌های disengagement توجه را در نوزادان مختل کنند که این نیز پیوند میان پردازش بصری و نشانه‌های احساسی را تقویت می‌کند.



چگونه «سیستم شناسایی تهدید» باعث بقای ما شده است؟

سازمان بهداشت جهانی گزارش می‌دهد که نیش مار‌ها سالانه باعث مرگ ۱۲۵، ۰۰۰ نفر و ۴۰۰، ۰۰۰ مورد قطع عضو و مشکلات بهداشتی جدی دیگر می‌شوند، که نشان‌دهنده تهدید قابل توجه مار‌ها برای بقای انسان است. این خطر ممکن است باعث شده باشد که یک مکانیزم دفاعی تخصصی در نخستی‌ها برای شناسایی مؤثرتر تهدیدات مشابه تکامل یابد. بسیاری از مطالعات از این نظریه حمایت می‌کنند که انسان‌ها و دیگر نخستی‌ها ممکن است یک تمایل توجهی نسبت به تهدیداتی مانند مار‌ها داشته باشند، و برخی از محققان پیشنهاد می‌کنند که انسان‌ها یک "سیستم شناسایی تهدید" یا "سیستم شناسایی مار" دارند که برای تسهیل شناسایی سریع‌تر و واکنش‌های ترس طراحی شده است.

از سال ۱۹۳۷، تحقیقات به بررسی چگونگی تمایز انسان‌ها در شناسایی حیوانات تهدیدآمیز پرداخته است، و دانشمندی بنام سلیگمن پیشنهاد کرد که فوبیا‌ها به‌اشیاء و رویداد‌های مرتبط با بقا، مانند مار‌ها، مرتبط هستند. این‌ایده منجر به توسعه نظریه‌ای شد که بر اساس آن انسان‌ها سیستم ادراکی تکامل یافته‌ای برای شناسایی مؤثر تهدیدات، حتی در شرایط بصری دشوار، دارند. و فردی بنام لدُو نیز پیشنهاد کرد که یک "گذر بصری" اطلاعات بصری مربوط به تهدیدات را مستقیماً به آمیگدال می‌فرستد، که این امکان را فراهم می‌آورد که واکنش‌های سریع بدون پردازش قشری انجام شود، که ممکن است گاهی اوقات به نتایج مثبت کاذب منجر شود، اما از نظر ایمنی تطبیقی است.

کشف مسیر عصبی "low road" — که کولیکولوس فوقانی و هسته پولوینار تالاموس را مستقیماً به آمیگدال راست متصل می‌کند — توضیح می‌دهد که چگونه انسان‌ها می‌توانند تهدیداتی مانند مار‌ها را به طور ناخودآگاه شناسایی کنند. این مسیر امکان شناسایی سریع‌تر تهدیدات را با دور زدن پردازش قشری کندتر فراهم می‌آورد. مطالعات نشان داده‌اند که حتی زمانی که تصاویر مار به طور مختصر نشان داده شده و سپس با یک تصویر دیگر جایگزین شده‌اند، شرکت‌کنندگان با ترس از مار‌ها واکنش‌های فیزیولوژیک ترس را هم به تصاویر جایگزین و هم به تصاویر اصلی نشان دادند، حتی اگر آن‌ها مار‌ها را به طور آگاهانه شناسایی نکرده باشند. نظریه"low road" از‌ایده وجود یک مسیر بصری سریع و زیرقشری برای شناسایی تهدیدات قبل از آگاهی آگاهانه پشتیبانی می‌کند، به‌طوری که هسته پولوینار سریع‌تر به تصاویر مار‌ها واکنش نشان می‌دهد تا سایر محرک‌ها، که نشان‌دهنده یک سیستم تخصصی برای شناسایی مار است. چندین نظریه پیشنهاد می‌دهند که انسان‌ها مدار‌های عصبی اختصاصی یا "‌سیستم‌هایی" برای شناسایی سریع‌تر مار‌ها نسبت به سایر محرک‌ها تکامل یافته‌اند، اگرچه برخی از شواهد این‌ایده را که سیستم‌ها به طور کامل تخصصی هستند به چالش می‌کشند و نشان می‌دهند که این نظریه‌ها ممکن است نتوانند تمام یافته‌ها را توضیح دهند.

در نتیجه، شواهد به‌دست‌آمده از مطالعات روی نوزادان، پریمات‌ها و بزرگسالان به‌طور قوی از این‌ایده حمایت می‌کند که انسان‌ها دارای یک سیستم تشخیص تهدیدات تکامل‌یافته و ذاتی هستند که به‌طور خاص برای شناسایی سریع محرک‌های خطرناک، مانند مار‌ها، تنظیم شده است. این سیستم به نظر می‌رسد که در مراحل اولیه رشد حضور دارد، همان‌طور که از جهت‌گیری سریع نوزادان به علائم مار و یافته‌های مشابه در می‌مون‌های ماکاک پرورشی در آزمایشگاه که توانایی ذاتی تشخیص مار‌ها را نشان می‌دهند، حتی بدون داشتن تجربه قبلی، مشخص است. در حالی که این توانایی تشخیص افزایش یافته معادل یک واکنش فوری ترس نیست، اما به‌عنوان مبنایی برای یادگیری ارتباطات ترس عمل می‌کند و به انسان‌ها و پریمات‌ها این امکان را می‌دهد که تهدیدات موجود در محیط خود را به سرعت شناسایی کرده و به آن‌ها واکنش نشان دهند. جویش‌های دوگانه پردازش بصری—\"چه\" و \"کجا\"—که زیرساخت این سیستم تشخیص سریع هستند و همچنین یکپارچگی علائم بصری و احساسی، پیچیدگی مکانیسم‌های توجهی و ادراکی مغز را نشان می‌دهند. این یافته‌ها نشان می‌دهند که تکامل قابلیت تشخیص مار به‌طور عمیق در غرایز بقای ما ریشه دارد، میراثی از میلیون‌ها سال هم‌تکامل با مار‌ها، و همچنان به شکل‌دهی نحوه واکنش انسان‌ها و سایر پریمات‌ها به تهدیدات احتمالی ادامه می‌دهد.



فهرست منابع:

1. Rapid detection of snakes modulates spatial orienting in infancy

2. Are Humans Prepared to Detect, Fear, and Avoid Snakes? The Mismatch Between Laboratory and Ecological Evidence

3. Effects of emotional spoken words on exogenous attentional orienting.

4. Neonatal recognition of the mother’s face.

5. From searching for features to

searching for threat: Drawing the boundary between preattentive

and attentive vision.

6. The narrow fellow in the grass:

Human infants associate snakes and fear.