نوروساینس عادت‌‌ها


نویسنده:حسین ستوده و فاطمه اسلامی

عادت‌‌ها نقش مهمی در زندگی ما دارند. از کارهای روتین و روزمره گرفته تا سوءمصرف مواد همگی عادت به حساب می‌آیند و مدارهای مغزی یکسانی را فعال می‌کنند.  عادت‌ها، چه آن‌ها که نمود بیرونی بیشتری دارند مانند مدام چک کردن موبایل، و چه آن‌ها که جنبه‌ی شناختی و درونی بیشتری دارند مثل قضاوت کردن یا تصمیم‌گیری طبق یک الگوی مشخص، می‌توانند در حوزه‌ی نوروساینس شناختی مورد مطالعه قرار گیرند.

دهه‌ها تحقیق برای رسیدن به نحوه‌ی عملکرد عادات در مغز انسان، نشان می‌دهد که عادت‌ها از 2 مکانیزم مغزی اثرپذیرند:
    1. پاسخ دادن خودکار به تریگرها (نشانه‌های محرک که می‌توانند درونی یا بیرونی باشند)، مثل اسکرول کردن در سوشال مدیا که توسط سیستم پاسخدهی اتوماتیک انجام می‌شود.
    2. کنترل هدفمند، مثل کنار گذاشتن موبایل برای انجام دادن کاری که توسط سیستم کنترل هدفمند مغز انجام می‌شود.
  تعادل عملکرد این 2 سیستم، عادات ما را می‌سازند و کارهای روزمره‌مان را رهبری می‌کنند. لغزش این 2 سیستم، عادات ما را به هم می‌ریزند و این دقیقا همان چیزیست که باعث می‌شود شما به جای پسورد جدیدتان، پسورد قدیمی‌تان را وارد کنید. حتی در برخی موارد، لغزش شدیدتر تعادل این 2 سیستم، باعث انجام رفتارهای اجباری (رفتارهایی که مغزمان میل شدیدی به انجام آنها دارد؛ انگار که برای آنها طراحی شده است.) در اختلالاتی مثل وسواس فکری، اختلال خوردن و سوء مصرف می‌شود.

شکل‌گیری عادت‌ها زمانی رخ می‌دهد که سیستم پاسخدهی خودکار بر سیستم کنترل هدفمند و آگاهانه غلبه کند. این اتفاق در مواقع خستگی، تنهایی، گرسنگی و عصبانیت بیشتر رخ می‌دهد چرا که قشر پیش پیشانی کورتکس مغز به تعبیری خاموش می‌شود و رفتار و فکر کردن خارج از چهارچوب عادت‌ها بسیار سخت می‌شود. در این فرآیند تفاوتی بین عادات خوب و بد وجود ندارد. هردو تابع همین سیستم شکل‌گیری عادت‌ها هستند.
با درک این پویایی، می‌توان عادات بد را شکست داد و عادات خوب را شکل داد.

نوروساینس شناختی عادت‌ها، راه‌هایی برای تعادل بین این دو سیستم ارائه می‌دهد:
1. تکرار چندباره برای شکل‌گیری عادت‌ها مهم است. تکرار باعث ایجاد ارتباط بین علت‌های محیطی (تریگرها) و پاسخ‌ها می‌شود. در عین حال، پاداش‌دهی به رفتار و آپدیت ارزش پاداش‌ عادت‌ها توسط قشر اوربیتوفرونتال مغز نیز باعث تکرار بیشتر یک عادت می‌شود.
2. محیط تاثیر زیادی در شکل‌گیری و از بین رفتن عادت‌ها دارد. برای مثال، سهولت دسترسی به یک رفتار، باعث تکرار و تبدیل آن به یک عادت می‌شود. یا حذف تریگرها و نشانه‌های یک عادت، باعث حذف آن می‌شود. گرچه این امکان نیز وجود دارد که استرس و خستگی و فشار ددلاین، باعث کمرنگ شدن این سیستم و بازگشت به الگوهای قبلی شوند. به طور کلی کنترل روتین‌ها و عادات در مواقع استرس‌زا بسیار دشوار است.
3. دانستن نحوه‌ی مهندسی سیستم کنترل هدفمند، به تقویت و تضعیف عادت‌ها کمک می‌کند.

مایند فولنس و کنجکاوی راهکار‌هایی هستند که برای شکل‌دهی عادات خوب و تخریب عادات بد ارائه می‌شوند.
مسائلی که کنجکاوی نسبت به آن‌ها وضعیت عادات را بهتر می‌کند عبارت‌اند از:
1.سیکل عادات. کنجکاوی نسبت به تریگرهایی که انجام دوباره‌ی یک عادت را فعال می‌کنند، رفتاری که پس از آن بروز داده می‌شود و عواقب پس از آن.
2. تریگرها. داشتن مواضع بازتر و پذیرفته‌تر و کنجکاوی نسبت به امیال شدید و موج سواری بر جریان افکار.
3.نتایج. توجه و کنجکاوی نسبت به عواقب منفی عادات که در آخر منجر به تغییر ارزش‌های پاداشی یک عادت با آگاهی بر منفی بودن نتیجه‌ی آن می‌شود.

مطالعات در حوزه‌ی نوروساینس عادت‌ها فرصتی برای شخصی‌سازی درمان‌ها، تخریب عادات بد، شکل‌دهی عادات خوب و موثر کردن مداخلات است. این مطالعات نه تنها در درمان‌های فردی کارآمد هستند، بلکه می‌توانند بر استراتژی‌های سلامت سیاستمداران نیز موثر باشند. همچنین این مطالعات به ما نشان می‌دهد که به جای مقابله با فرآیند شکل‌گیری عادت‌ها در مغز می‌توانیم با چیدن استراتژی‌های مناسب، از این سیستم بهره‌مند شویم‌.