کتاب Skin In The Game (پوست در بازی)

مقدمه:

اطلاعات این نوشته از منابع مختلفی (از جمله پادکست BPlus) و خود کتاب پوست در بازی از نشرنوین جمع بندی و جمع آوری شده است.

Skin In The Game
Skin In The Game

درباره نویسنده

طابق اطلاعات ویکی پدیا نسیم نیکلاس طالب(متولد ۱۹۶۰) نویسنده، دانشور، آماردان و تحلیلگر ریسک لبنانی-آمریکایی است که آثارش بر مسائل تصادفی بودن و احتمال و عدم قطعیت متمرکز است. او نویسنده آثاری پرفروش است و استاد دانشگاه‌های بسیاری بوده‌است. او هم‌اکنون استاد مهندسی ریسک در مدرسه مهندسی تندن دانشگاه نیویورک است. او هم چنین در زمینه فاینانس ریاضی، تجارت در وال استریت، مشاوره سرمایه‌گذاری فعالیت کرده‌است. او شاغل در زمینهٔ مالیه ریاضیاتی، مدیر صندوق پوشش ریسک، مدیر معامله‌گر با ابزار مشتقه نیز بوده، و هم‌اکنون به عنوان مشاور علمی مارک اسپیتزنیگل فعالیت می‌کند. کتاب پوست در بازی آخرین بخش از مجموعه کتاب‌های اینسرتو ی طالب در مورد عدم قطعیت است. هر یک از کتاب‌ها به طور مستقل هم خواندنی هستند

  • فریب خورده تصادف
  • قوی سیاه
  • پادشکننده
  • تخت پروکروستس
  • پوست در بازی

این کتاب توسط نشر نوین به نام پوست در بازی ترجمه شده است و خود مترجم هم توضیح داده است که عنوان مناسبی نیست ولی چاره ای نیست. نویسنده کلا در کتابهایش و مخصوصا در این کتاب لحن و بیانش کاملا خاص است و حرف هایش را سر راست نمی گوید. به نظر می رسد این کتاب را باید با توجه به نظریه مرگ مولف (چدا کردن نویسنده از مطالبی که کتاب می گوید) مطالعه کرد.



مجموعه اینستو

https://virgool.io/p/bp01ytmtjusl/%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%A8%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%87%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%81:

همیشه همه ما افراد موفق را شخصیت‌هایی سخت‌کوش می‌شناسیم که با تلاش و مهارت خودشان به جایگاه فعلی‌شان رسیده‌اند. وقتی بیوگرافی بزرگترین کارآفرینان دنیا را می‌خوانیم همیشه با کلمات کلیدی مانند کار زیاد، سخت‌کوشی، خواب کم، قانون و مقررات، تلاش و... مواجه می‌شویم که شخصیتشان را توصیف می‌کنند. شما به همه این واژه‌ها اعتقاد دارید؟ یعنی فکر می‌کنید که همه شخصیت‌های موفق و کارآفرینان مشهور دنیا با سخت‌کوشی و تلاش به نقطه‌ای که حالا در آن ایستاده‌اند رسیده‌اند؟ یعنی هیچ‌وقت بخت یارشان نبوده یا تصادفی دری به‌رویشان باز نشده است؟ چه به شانس اعتقاد داشته باشید و چه آن را مسئله‌ای خلاف واقع بدانید، نمی‌توانید منکر واقعیت شوید. همیشه باید برای مسئله شانس و بدشانسی، تصادف و احتمال جایی باز کرد. همه ما در زندگی روزهایی داشته‌ایم که در آن‌ها این مفاهیم را به‌خوبی لمس کرده‌ایم. نسیم نیکلاس طالب، نویسنده معروف در کتاب خود تحت عنوان فریب خورده تصادف از همین مسئله حرف می‌زند. او در کتاب خود سعی کرده است که جایگاه شانس، تصادف و اتفاقات پیش‌بینی نشده‌ای که وقوعشان در اختیار ما نیست حرف بزند. این مسئله علی‌الخصوص در بازارهای مالی بسیار قابل مشاهده است. احتمالا همه ما داستان‌هایی از باخت یک سرمایه‌گذار توانا اما بدشانس و برد یک احمق خوش‌شانس را شنیده‌ایم. او در این کتاب از همین تفاوت‌ها و نحوه مواجهه با آن‌ها صحبت می‌کند.

طالب در این اثر خود از مسئله‌ای مهم که عمدتا چندان پراهمیت انگاشته نمی‌شود صحبت می‌کند. تاثیر شانس و تصادف در زندگی شخصی و کسب‌وکار. شما با خواندن کتاب فریب خورده تصادف می‌آموزید که چطور با رویدادهای پیش‌بینی نشده در زندگی شخصی و دنیای حرفه‌ای روبه‌رو شوید و نگرشتان را نسبت به مسئله شانس تغییر دهید. این کتاب به شما می‌آموزد که به شکل دیگری به مسائل نگاه کنید و با درنظر گرفتن مسئله احتمالات و تصادف، کمتر از قبل در مواجهه با آن شوکه و غافلگیر شوید. با خواندن این اثر طالب، دیگر تاثیر شانس و احتمالات را در زندگی دست کم نخواهید گرفت و همیشه آمادگی مواجهه با آن را، مخصوصا در بازارهای مالی، پیدا خواهید کرد.

قوی سیاه:

طالب در این کتاب عنوان می‌کند که تا سال‌های متمادی همه مردم دنیا فکر می‌کردند که قوها سفید هستند. تااینکه بالاخره قوهای سیاهی مشاهده شدند و همه علم ما نسبت به این گونه جانوری را زیر سوال بردند. طالب از این قاعده استفاده می‌کند تا به شما نشان دهد که علم انسانی و شناخت تا چه اندازه شکننده است و تا چه اندازه می‌تواند دستخوش تغییر شود. او در این کتاب سعی کرده است که درباره شانس، عدم اطمینان، احتمال، خطای انسانی، خطر و تصمیم‌گیری در جهان شکننده صحبت کند. به نظر طالب قوی سیاه واقعه‌ای کاملا غیرمحتمل با سه ویژگی اصلی است: اول اینکه غیرقابل پیش‌بینی است. ثانیا تاثیری گسترده دارد و در نهایت پس از وقوع توضیحی ارائه می‌دهد که باعث می‌شود کمتر تصادفی قابل پیش‌بینی به‌نظر برسد. او در این رابطه از موفقیت گوگل و واقعه یازده سپتامبر به‌عنوان مثالی برای قوی سیاه استفاده می‌کند. به‌نظر طالب تمام جهان ما از قوی سیاه تشکیل شده است. از ظهور ادیان تا زندگی شخصی ما. بحث محوری طالب در این کتاب این است که چرا ما وقوع قوهای سیاه را تا قبل از اینکه اتفاق بیفتند تصدیق نمی‌کنیم؟ او معتقد است که دلیل این مسئله توجه بیش از اندازه انسان بر جزئیات به‌جای کلیات است. درواقع ما ترجیح می‌دهیم روی چیزهایی متمرکز شویم که قبلا می‌دانستیم و به‌همین دلیل هربار از کنار چیزهایی که نمی‌دانیم عبور می‌کنیم. همین مسئله باعث می‌شود که هرگز نتوانیم فرصت‌ها را تخمین بزنیم و دربرابر ساده‌سازی، روایت و طبقه‌بندی وقایع بسیار آسیب‌پذیر به‌نظر می‌رسیم. او در نهایت روش‌هایی جذاب را برای مواجهه با این پیشامدها که به آن‌ها قوی سیاه اطلاق می‌کند پیشنهاد می‌دهد و به ما آموزش می‌دهد که چطور آن‌ها را پیش‌بینی و جذب کنیم.

طالب در کتاب قو سیاه به شما شیوه تفکر و خطاهای شناختی را می‌آموزد. شما در این کتاب یاد خواهید گرفت که چطور به پیشامدهای غیرمحتمل به‌عنوان یک واقعیت نگاه کنید و در مرحله بعد روش برخورد با این پیشامدها را خواهید آموخت. موضوع محوری این کتاب، علم احتمالات و مدیریت ریسک است. شما در این کتاب می‌آموزید که چطور از احتمالات در مدیریت ریسک در کسب‌وکار و حتی زندگی شخصی‌تان استفاده کنید. طالب در قوی سیاه با شما از الگوهای فکری که درنهایت منجر به فهم نادرست از وقایع خواهند شد حرف می‌زند و سعی می‌کند که شما را از انتخاب اشتباه دور نگه دارد. به این ترتیب خواهید توانست از اشتباهات سنگینی که پیامدهای غیرقابل جبران دارند دور بمانید.

پادشکننده:

دنیایی که ما در آن زندگی می‌کنیم، دنیای حوادث غیرقابل پیش‌بینی است. این نظام زندگی است که ما را همواره در وضعیتی شکننده قرار دهد. اما تا چه اندازه تلاش کرده‌اید که خودتان را از شرایط شکنندگی نجات دهید یا به وضعیتی باثبات برسانید؟ بیایید با هم از نگاهی متفاوت به ثبات صحبت کنیم. چقدر تابحال تلاش کرده‌اید تا خودتان را با سیستم وفق بدهید؟ آیا تلاش دارید تا با استخدام در شغلی دولتی از خدمات مادام‌العمر بهره‌مند شوید؟ بگذارید خیالتان را راحت کنم. پیش رفتن طبق قواعد سیستمی که به جامعه تحمیل شده است، شما را در وضعیت شکننده قرار می‌دهد. شاید ظاهرا اینطور به‌نظر برسد که چنین شرایطی می‌تواند شما را به وضعیت ایده‌آل برساند اما درواقع، کسی که هرگز خود را به چالش نکشد، هرگز نخواهد توانست آب دیده و قدرتمند باشد. نسیم نیکلاس طالب، نویسنده و فیلسوف معروف معاصر که نامی آشنا میان مدیران و کارآفرینان محسوب می‌شود، در کتاب پادشکننده تلاش کرده است تا از این شرایط صحبت کند. او به شما می‌آموزد که چطور خود را قدرتمند و پادشکننده کنید. پادشکنندگی چیزی فراتر از مفهوم ضدشکنندگی است، درواقع به چیزی اطلاق می‌شود که هیچ چیزی، مطلقا توان شکست او را نخواهد داشت. جذاب نیست؟ طالب معتقد است که به چالش کشیدن خود در وضعیت شکننده، درست مانند این است که برای تقویت عضلاتتان به باشگاه بدنسازی بروید. درنتیجه، می‌توانید به وضعیتی برسید که با استفاده از قدرت درونی‌تان درمقابل هیچ وضعیتی سر خم نکنید.

طالب در کتاب پادشکننده که سری سوم کتاب‌های اینسرتو محسوب می‌شود از مسائلی مانند آشفتگی، بدشانسی، عدم قطعیت، ریسک و تصمیم‌گیری حرف می‌زند. او در این به خواننده می‌آموزد که چطور در شرایط آشفتگی و عدم قطعیت به پیشرفت دست پیدا کند و خود را پادشکننده بسازد. رسیدن به وضعیتی که هیچ مسئله‌ای نگران‌کننده یا مختل‌کننده زندگی نباشند، هدف طالب از ارائه مطالب کتاب پادشکننده به خوانندگان است.

تخت پروکروستس:

عنوان کتاب بر اساس شخصیتی در اساطیر یونانی است. خانه پروکروستس در امتداد راه مقدس بین آتن و الئوسیس قرار داشت. او مسافران این مسیر را به خانه خود دعوت می‌کرد، از آن‌ها پذیرایی می‌کرد. سپس خوابیدن در تخت‌ مخصوص خود را به مسافران پیشنهاد می‌کرد. پروکروستس وسواس بسیار خاصی داشت و می‌خواست تخت کاملا متناسب با بدن مهمان باشد. پس اگر مهمان قدش بلند بود، پاهایش را قطع می‌کرد و اگر کوتاه بود آنقدر او را می‌کشید تا متناسب با تخت شود.

حتی به عنوان یک افسانه هم، این داستان بسیار عجیب به نظرمی‌رسد. چه کسی چنین کاری را انجام می‌دهد؟ چه کسی چیزی را که مناسب نیست می‌گیرد و آن را مناسب می‌کند؟

باید بگویم که ما این کار را در همه زمان انجام می‌دهیم. نه با مردم بلکه با ایده‌ها.

هدف طالب هم از نوشتن کتاب تخت پروکروستس احتمالا همین بوده است. تا به ما نشان دهد، چگونه واقعیت را برای متناسب شدن با چهارچوب‌های فکری خود تغییر می‌دهیم.

درواقع این کتاب مجموعه‌ای از جملات قصار است که همه بر اساس یک ایده نوشته شده‌اند: واقعیت آن‌طور که هست درک نمی‌شود.

پوست در بازی

بطور خلاصه می توان گفت کتاب در باره این است که وقتی چیزی تاثیری در فردی ندارد تصمیم گیری فرد در باره آن هر چقدر هم به ظاهر خوب باشد اما باز هم دچار مشکل می شود. این کتاب درباره اهمیت پذیرفتن ریسک شخصی در تصمیم‌گیری‌هاو قضاوت‌هاست. طالب معتقد است افرادی که خودشان هزینه‌ای را متحمل می‌شوند، تصمیم‌گیری بهتر و منطقی‌تریدارند. این کتاب بحث‌هایی درباره سیاست، اقتصاد، فلسفه و رفتارشناسی مطرح می‌کند.

  • بخش اول، پوست در بازی: در این بخش مفهوم اصلی کتاب یعنی پوست در بازی توضیح داده می‌شود. نویسنده بیان می‌کندافرادی که ریسک و سرمایه شخصی خود را در معرض خطر قرار می‌دهند، تصمیم‌گیری بهتری دارند.
نویسنده در این بخش توضیح می‌دهدکه "پوست در بازی" به معنای قرار دادن خود، سرمایه یا آبروی در معرض خطر و زیان احتمالی در اثر تصمیم‌گیری است. به اعتقاد وی، کسانی که پوست در بازی دارند، یعنی خودشان را در معرض پیامدهای منفی احتمالی قرار می‌دهند، انگیزه بیشتری برای تصمیم‌گیری درست و منطقی پیدا می‌کنند. زیرا آن‌ها با پیامدهای تصمیمات شان روبرو می‌شوندو نمی‌توانند صرفاً نظریه‌پردازی کنند بدون اینکه هزینه‌ای متحمل شوند. نویسنده با طرح مثال‌هایی از سیاست‌مداران، مدیران ارشد شرکت‌ها، متخصصان مالی و غیره نشان می‌دهد افرادی که پوست در بازی دارند، دیدگاه واقع‌بینانه‌تر و تصمیم‌گیری بهتری دارند. در مجموع، این بخش مفهوم پایه‌ای کتاب را معرفی کرده و کاربرد آن را در حوزه‌های مختلف زندگی با ذکر مثال توضیح می‌دهد.
  • بخش دوم، ریسک‌پذیری پوست در بازی: در این بخش به تفصیل درباره ریسک‌پذیریافرادی که پوست در بازی دارند، صحبت می‌شود.
نویسنده در این بخش عواملی را که باعث می‌شودبرخی افراد حاضر به پذیرش ریسک و قرار دادن پوست در بازی باشند و برخی دیگر از آن اجتناب کنند، بررسی می‌کند. از جمله این عوامل می‌توانبه شخصیت افراد، میزان جسارت و شهامت، سطح دارایی و ثروت، میزان حمایت‌هایخانوادگی و اجتماعی، و فرهنگ و محیط پرورش افراد اشاره کرد. همچنین در این بخش، پیامدهای مثبت و منفی پذیرش ریسک و قرار گرفتن پوست در بازی، هم برای خود فرد و هم برای جامعه، بررسی شده است. نویسنده سعی کرده است با طرح دیدگاه‌هاو نظریات مختلف، تصویر جامع و چندبعدیاز ماهیت پیچیده ریسک‌پذیریو پوست در بازی ارائه دهد. در مجموع، این بخش به صورت عمیق به بررسی علل و زوایای مختلف پذیرش یا اجتناب از ریسک و پوست در بازی می‌پردازد.
  • بخش سوم، پوست در بازی در سیاست و سیاست‌مداران: نقش پوست در بازی در تصمیم‌گیری‌های سیاسی و رفتار سیاست‌مداران مورد بررسی قرار می‌گیرد.
نویسنده در این بخش با طرح این پرسش که چرا برخی سیاستمداران و تصمیم‌گیرندگان، تصمیمات اشتباه و نادرستی می‌گیرند، علت اصلی آن را نداشتن پوست در بازی می‌داند. زیرا این افراد پیامدهای منفی و زیان‌بار تصمیمات خود را مستقیماً متحمل نمی‌شوندو در نتیجه انگیزه‌ای برای تصمیم‌گیری درست و منطقی ندارند. سپس نویسنده با طرح مثال‌هایی از جنگ‌ها، بحران‌های اقتصادی و سیاسی، و شکست برنامه‌های عمرانی، نشان می‌دهدچگونه عدم پوست در بازی، منجر به چنین تصمیم‌گیری‌های اشتباهی شده است. در ادامه، راهکارهایی مانند افزایش مسئولیت‌پذیری سیاستمداران و شفافیت بیشتر، به منظور تقویت پوست در بازی آنان پیشنهاد می‌شود. در مجموع، این بخش نشان می‌دهد پوست در بازی چگونه می‌تواندبر تصمیم‌گیری‌های سیاسی مؤثر باشد.
  • بخش چهارم، پوست در بازی در اقتصاد و مالیه: کاربرد این مفهوم در حوزه اقتصاد و مسائل مالی تشریح می‌شود.
نویسنده در این بخش با طرح این پرسش که چرا بحران‌های مالی و اقتصادی رخ می‌دهند، علت اصلی آن را عدم وجود پوست در بازی در بین تصمیم‌گیرندگان و مدیران اقتصادی و مالی می‌داند. او توضیح می‌دهدکه این افراد اغلب تصمیماتی می‌گیرندکه عواقب و تبعات منفی آن‌هارا خودشان متحمل نمی‌شوند. بنابراین انگیزه کمی برای در نظر گرفتن پیامدهای بلندمدت و تصمیم‌گیری صحیح دارند. سپس نویسنده با ذکر مثال‌هایی از بحران مالی سال 2008 و بحران‌های اقتصادی دیگر، نشان می‌دهدچگونه عدم پوست در بازی منجر به چنین وضعیت‌هایی شده است. در نهایت، پیشنهادهایی برای افزایش مسئولیت‌پذیری و پوست در بازی تصمیم‌گیرندگان اقتصادی ارائه می‌شود. در مجموع، این بخش اهمیت پوست در بازی را در حوزه مهم اقتصاد و مالیه نشان می‌دهد.
  • بخش پنجم، موارد کاربرد پوست در بازی: مثال‌هایی از به کارگیری این ایده در زمینه‌های مختلف ارائه می‌گردد.
در فصل‌های پایانی کتاب، راهکارها و پیشنهاداتی برای افزایش میزان پوست در بازی در میان سیاستمداران، مدیران، و عموم مردم ارائه می‌شود.

پوست در بازی چیست؟

پوست در بازی
پوست در بازی

اسم کتاب یک اصطلاح انگلیسی است

منظور این است که اتفاقی افتاده و عده ای متضرر شدند ولی فردی که Skin in the game نداشته است ربطی بهش نداشته و ضرر خاصی نکرده است و چیزی برای از دست دادن در اینجا ندارد.این صحبت حرف جدیدی نیست و این موضوع پوست در بازی حرفی به قدمت تکامل دارد. اساس تکامل این است که اگر چیزی درست کار نکند حذف می شود و کل سیستم از اشتباهش درس می گیرد. به این نوع یادگیری گویند یادگیری به طریقه سلبی(یادگیری به طریقه منفی) به عنوان مثال نمیتوان کسی را کامل قانع کرد که اشتباه کرده است، چیزی که می تواند فرد را قانع کند که اشتباه کرده است واقعیت و حقیقت است. یعنی تنها وقتی می توان پذیرفت که اشتباهی صورت گرفته است که پیامدهای اشتباه را مشاهده کنی وگرنهبا هزاران توضیح هم نمی توان اشتباه را مشخص نمود. همانطور که می دانیم تکامل وقتی کار می کند که خطر انقراض نزدیک باشد و اگر انقراض نباشد که تکاملی اتفاق نمی افتد. این موضوع و اثبات موضوع به نوعی از الهیات سرمنشا گرفته شده است، همانطور که وقتی در برخی از مدل های اثبات وجود خداوند میخواهند اثبات کنند که "خدا وجود دارد" نمیآیند بگویید خدا چی هست، و اکثرا از این استفاده می کنند که خدا چی نیست و از روش سلبی استفاده می کنند که بفهمیم خدا چی نیست و از این چی نبودن معرفت بودن خدا می رسند. حتی طالب پیش می رود که می گوید بهتر است قانون طلایی اخلاق (با دیگران طوری رفتار کن که دوست داری با تو رفتار بشه) را به این شکل تعریف می کند که:

آن طوری رفتار نکن با که دوست نداری با تو رفتار کنند.

این نوع تعریف چندین مزیت دارد، اول اینکه در این تعریف لازم نیست برای دیگران رفتار خوب را معنی و تشریح کنی، اما نکته جالب تر این است که برای ما راحتتر است که تشخیص بدهیم چی بد است. این تعریف باعث می شود که در بکار بردن این قانون پوست در بازی داشته باشیم و آن چیزی را که دوست نداریم (و برای ما ضرر دارد) را در رفتار با دیگران انجام ندهیم. به جای آنکه خود را از بازی اخلاق خارج کنیم و یک سری کلیات را به عنوان خوب تعریف کنیم.

تصمیم گیری در سیستم های پیچیده

سیستم پیچیده
سیستم پیچیده

نویسنده از اینجا شروع می کند که موضوع برده فروشی در قرن فعلی در لیبی بعد از قذافیرا تشریح می کند و بیان می کند که یک سری افراد که طرفدار مداخله در برخی از کشور ها بودند شروع می کنند به تصمیم گیری و دخالت در حوزه کشورهای دیگر (همان طرز فکری که در دهه 80 نیز آمریکا به بهانه جلوگیری از گسترش کمونیست شوروی شروع به تجهیز معترضین مسلمانان میانه رو در افغانستان کرد و باعث شروع شکل گیری طالبان و القاعده و غیره گردید) و با بروز اشتباه و ایجاد خطا در پیش بینی ها اعلام می دارند که اتفاق است و در محیط امن خود قرار می گیرند. البته طبق اطلاعات موجود نمی توان از حق گذشت که برخی از این تصمیم گیری ها و دخالت ها منجر به حذف دیکتاتورها گردیده ولی مثل این می ماند که برای درمان کلسترول بالا درمان سرطان تجویز کرد و بعد از اینکه بیمار از فوت شد بگوییم بله دیگه کلسترول کم شد ولی به قیمت گرفتن جون طرف. البته اکثر دکترها این کار را نمی کنند بطور نرمال به خاطر اینکه دکتر هم مقداری پوست در بازی دارد و از ضرر مراجع خودش ضرر می کند.

حالا چرا این تصمیم گیران سیاسی این اشتباه را می کنند یکیش به دلیل این است که شرایط را ایستا و یک بعدی می ببند نه پویا و این ها نتیجه این است که پوست در بازی ندارند و نتیجه این است که این افراد از خطا و اشتباه خود متضرر نمیشوند. کسی که هزینه ای بابت اشتباه نمی دهد اصلا این فرصت را ندارد که بفهمد سیستم های پیچیده روابطشان علت و معلولی ساده نیست و یک بعدی نیست.

مشابه بازی شطرنج که حرکت اول احتمالات محدود تری نسبت به حرکت چهارم دارد و هر حرکت می تواند صحنه و آرایش بازی را عوض کند.

حالا در دنیابی واقعی شرایط خیلی بدتر است چرا که موقعیتی ایجاد می شود که این اقدام می تواند عواقب بزرگتری داشته باشد آن وقت نتیجه این خطا می شود مقایسه شرایط فرهنگی و اجتماعی و سیاسی یک کشور خاورمیانه ای با یک کشور اروپایی و در نظر گرفته نمی شود که اگر تغییری در این صحنه ایجاد شود یکی از همان فرهنگ و اجتماع وارد بازی می شود نه فردی با فرهنگ اجتماعی متفاوت. با در نظر نگرفتن روابط پیچیده درون این سیستم شروع به تغییر در یک سیستم پیچیده می کنیم و وقتی که نتیجه دلخواه گرفته نشد اعلام می کنیم که قوی سیاه رخ داده است و این رو میزاریم به حساب اینکه یک رویداد غیر قابل پیش بینی رخ داده است و در شرایطی که نمی تواند درکی از آن شرایط پیچیده داشته باشد شروع به تحلیل وضعیت می کند.

این دسته افراد به گفته طالب روشنفکران احمق هستند و این دسته افراد را محصول مدرنیته می داند و بیان می کند که اکثر بخشی های زندگی ما در اختیار این افراد و تصمیم گیران است. افرادی که در دولت های مختلف نقوذ کرده و به عنوان بدنه دولت و سیستم هستند و این افراد را به ندرت می توان در جایی دیگر بجز محافل و رسانه های اختصاصی خودشان دید و برخلاف بیشتر جامعه که متاثر از تصمیمات این افراد می شوند این افراد فاصله زیادی با جامعه دارند و پوستی در بازی ندارند. به قول طالب این افراد کلی گویی می کنند، حجره جفنگ فروشی دارند.

طالب عقده دارد که کلی گویی در مورد موضوعات بزرگ بسیار راحت است اما در مورد موضوعات مشخص نمیتوان به راحتی کلی گویی کرد.

پوست در بازی در تاریخ

این موضوع پوست در بازی و تعادل ریسک و مسئولیت در تاریخ هم وجود دارد(لوح حمورابی) و حتی در یونان قدیم و یا حتی در مسائل فقهی و حقوقی اسلامی هم وجود دارد و می گویند که دو طرف یک معامله باید به یک اندازه در معرض ریسک باشند. دو طرف باید پوست در بازی داشته باشند.

به عنوان مثال در مسائل فقهی اسلامی وجود دارد که اگر یکی از طرفین معامله اطلاع قطعی داشته باشد از تحولات آینده که در موضوع معامله اثر دارد معامله اشصحیح نیست.

اصل قضیه این است که ریسک باید متقارن در دو طرف معامله توزیع گردد.

در آیین های دینی قربانی کردن تجسم پوست در بازی است، تا وقتی که فرد قربانی نکرده است یعنی ثابت نکرده است که پوست در بازی دارد. یعنی ثابت نکرده است که حاظر است در راه اعتقادی که دارد آنچیزی که دارد را فدا نماید.

اینکه در موضوعات مذهبی و عرفانی تاکید می کنند که پیامبر و امامان و بزرگان دینی، انسان هستند برای این است که نشان دهند که این افراد نیز مانند بقیه گوشت و پوست و... هستند و درد و رنج می کشند، و پوستان در بازی است و به انتخاب خودشان اینگونه عمل می کنند تازه در مورد این شخصیت های مذهبی داستان فراتر است و به قولی روح در بازی دارند و در مقابل نهادهای قدرتمند موجود جامعه انتخابی اخلاقی و درست می کنند بگونهای که نه تنها پوست خودشان در بازی است بلکه پوست اطرافیانشان نیز در بازی وارد می شوند(داستان امام حسین) و در جنگ هایی که نه چندان تمیز آماده مبارزه بدون داشتن تعلقاتی نیست به اون مسئله اخلاقی و درست و استقلال فکری و احساسی دارند و از همه چیز چشم پوشی می کنند و می توانند به عنوان قطب نمای اخلاقی جامعه مطرح شوند. برای اینکه بتوانند انتخاب های اخلاقی داشته باشند در معضل انتخاب بین فرد و جمع قرار نمی گیرند و در این مسئله قرار نمیگیرند.

از این نظر پوست در بازی در مسائل اخلاقی و ایدولوژی بر می گردد به عزت و تعهد وجود آدم، و اگر فرد برای اندیشه ای دارد حاظر به خطر کردن نیست، اون ایده اهمیت خاصی ندارد.

تراژدی منابع مشترک

تراژدی منابع مشترک
تراژدی منابع مشترک

یکی از نکاتی که طالب در کتاب به آن اشاره می کند در باره موضوع «جهانی بودن قوانین و اصول است» این قانون از این جمله کانت منتج شده است که می گوید: «اولین فرمول امر مطلق می گوید با هرکسی همانطوری رفتار کن که رفتار تو بتواند مبنای قانون در همه جای دنبا باشد.» طبق نوشته های کتاب این موضوع یک مشکل اساسی دارد و آن این است که این مسئله در روی کاغذ خیلی خوب است اما در عمل و در جامعه انسانی، انسان ها موجوداتی محلی و عمل گرا هستند و مقیاس برای انسان ها مهم است و عکس العملهای انسان ها در محیط های مختلف متفاوت است و همیشه درگیر محیط خودمان هستیم و آنچه که بیشترین تاثیر را بر تصمیمات دارد محیط است. به عنوان مثال داستان منبع مشترک محدود و واکنش انسان ها در شرایط متفاوت نشان دهنده این موضوع است.

این موضوع می گوید یک جماعت ماهی گیر را در نظر بگیرید، که از یک دریاچه محدود (منبع) ماهی می گیرند. چند حالت کلی برای تنظیم منابع وجود دارد:

  • یکی اینکه همه کنترل شده ماهی گیری کنند برای اینکه برای آینده همچنان ماهی باشد.
  • یکی دیگر این است که هرکسی بر اساس نفع شخصی خودش ماهی گیری کند اینقدر این کار انجام شود تا ماهی ها تمام شوند.

طبق تحقیقات صورت گرفته وقتی که این جماعت ماهی گیر یک جامعه کوچکی باشند مجموعه این افراد از حالت اول پیروی می کنند ولی وقتی تعداد از یک حدی بیشتر شد همین افراد رفتارشان عوض شده و از حالت دوم پیروی می کنند و تراژدی منابع مشترک اتفاق می افتد.

اشکالی که کتاب به رویکردهای جهانی وارد می کند این است که نمیتوان رفتار آدمها را در یک واحد کوچک گرفت و آن را تعمیم داد به یک جمع بزرگ. به بیان دیگر نمیتوان گفت یک میلیارد نفر رفتارشان مشابه رفتار یک میلیارد تک نفر است.

آنچه که مردم از طریق سلبی یاد می گیرند یکی از تعاریف عقلانیت است. ما به چیزی می گوییم عقلانی که در طول زمان غلط نبودن آن ثابت نشده باشد را عقلانی گوییم.

مدیران بدون پوست در بازی

طالب در ادامه به مدیرانی اشاره می کند در کنار حقوق های بالایی که دریافت می کنند در مدیریت و تصمیم گیری های خود در طول سالها ریسک های بزرگ را مخفی می کنند و ریسک ها را با هم مخلوط کرده و ریسک های میانگین درست می کنند و ریسک را کمتر از واقعیت نشان می دهند و وقتی باعث ایجاد ضرر برای افراد درگیر در این تصمیمات می شوند اعلام می دارند که دچار قوی سیاه شده ایم و بدون اینکه هزینه اشتباهاتشان را بدهند حداکثر از کار کنار گذاشته می شوند و یا اینکه هزینه اشتباهاتشان پوشانده می شود.

مثال بارز این ماجرا مسئله سقف سهیمه بنزین است که این روزها در جایگاه های مختلف و در سیستم سوخت گیری مردم ایجاد اختلال زیاد کرده و باعث صف های طولانی و اتلاف وقت زیادی برای مردم شده است و در نهایت آقای مخبر در بیانیه ای اعلام می دارد که موضوع سقف محدودیت سوخت گیری لغو می گردد.

توجه داشته باشید منظور این صحبت این نیست که این افراد چون پوست در بازی ندارند اشتباه می کنند، بلکه موضوع این است که چون این افراد پاشون گیر نیست و اصطلاحا پوستی در بازی ندارند از اشتباهاتشان درس نمی گیرند وگرنهاشتباه را همه می کنند و طبیعی است و پیش می آید ولی مسئله این است که آیا سیستم بگونهای است که از این اشتباه می تواند درس بگیرد که دفعه بعدی اشتباه را تکرار نکند و یا اینکه اشتباه را کمتر بکند یا اینکه بگونه است که اگر اشتباه کرد و یا نکرد هیچ اثری روی فرد نمی گذارد و به کار خود ادامه می دهد و بار دیگر در جایی دیگر مشابه همان اشتباه را تکرار می کند.

مسئله دیگر این است که وقتی شغلی وجود دارد که درآمد آن نه برای اینکه راه حل مشکل را پیدا کنی بلکه درآمد آن از این است که که مشکل را تحلیل بکند و فقط برای تحلیل شرایط پیش آمده درآمد داشته باشد طبیعی است که تحلیل ها هی پیچیده تر شود و جامعه دچار بیماری کلی گویی می شود، در صورتی که اگر درآمد به جای اینکه از تحلیل مشکل پیدا شود از پیدا کردن راه حل ایجاد شود (اصطلاحا پوست فرد تحلیل گر در بازی قرار بگیرد.) اون موقع جامعه به دنبال بهترین و سر راست ترین راه حل موجود خواهد بود. چه در سطح فردی و چه در سطح سیستمی و چه در سطوح بالاتر این موضوع می تواند کمک بکند که مسائل بهتر و راحتتر حل شود.

جمع بندی

بخواهیم یک خلاصه ای از مواردی که گفتیم را جمع بندی کنیم این می شود.

  • چه کسی پوست در بازی ندارد؟ کسی که ریسک کارش را منتقل می کند به دیگران
  • چه کسی پوست در بازی دارد؟ کسی که وقتی در جایی ریسک کرد و شکست خورد در ضرر هم شریک باشد.
  • چه کسی روح در بازی دارد؟ کسی که به دلایل اخلاقی و یا اعتقادی به جای دیگران ضرر را خود را تحمل می کند.
  • مثال آدمی که پوست در بازی ندارند: سیاست مدارن، مشاورین مالی، شزکتهای رانت خور، مدیرعاملان دولتی
  • مثال آدمی که پوست در بازی دارند: کارآفرینان.
  • مثال آدم های روح در بازی: سربازان، پیامبران و بزرگان دینی

اصلی ترین نقدهای وارده به کتاب

نقدهای مثبت:

- این کتاب دیدگاه جدید و بدیعی را درباره تصمیم‌گیریو پذیرش ریسک ارائه می‌دهد. مفهوم پوست در بازی بسیار کاربردی و در عین حال ساده است.
- نویسنده به خوبی توانسته است نشان دهد چرا داشتن پوست در بازی باعث تصمیم‌گیری بهتر می‌شودو افراد را محتاط‌تر می‌کند.
- سبک نگارش روان، صمیمی و داستان‌گونهکتاب باعث شده خواننده به راحتی با مفاهیم پیچیده آن ارتباط برقرار کند.
- کتاب حاوی مثال‌هاو مصادیق بسیار زیادی از کاربرد پوست در بازی در شئون مختلف زندگی است.
- نویسنده توانسته است به خوبی نشان دهد که پوست در بازی چگونه می‌تواندبر تصمیم‌گیری‌هادر حوزه‌های مختلف از سیاست و اقتصاد گرفته تا زندگی فردی تأثیر بگذارد.
-کتاب دید خواننده را نسبت به پیامدهای تصمیم‌گیری‌هاافزایش می‌دهدو باعث تفکر و تعمق بیشتر می‌شود.

نقدهای منفی:

- برخی مفاهیم و اصطلاحات کلیدی کتاب به اندازه کافی توضیح داده نشده و مبهم هستند.
- کتاب در برخی نتیجه‌گیری‌هاو تحلیل‌هابیش از حد مطلق‌گراو جزمی است و جنبه‌های مختلف موضوع را در نظر نمی‌گیرد.
- مثال‌هاو شواهد تاریخی به کار رفته در کتاب گاهی یک‌سویهو غیرمنصفانه هستند.
- راهکارهای پیشنهادی نویسنده برای افزایش پوست در بازی چندان کاربردی و عملی به نظر نمی‌رسند.
- سبک نگارش کتاب در بخش‌هایی خسته‌کننده و طولانی است و از روانی لازم برخوردار نیست.
- پرداختن بیش از حد به جزئیات و شاخه‌های فرعی، موجب دور شدن از محور اصلی کتاب شده است.
- کتاب در برخی موارد دچار تکرار مطالب و اطناب است.