جامعه شناسی جنگ
مقدمه
جامعهشناسی جنگ به عنوان یک حوزه مطالعاتی مجزا از اواخر قرن 19 میلادی ظهور کرد و به بررسی علل، انگیزهها و پیامدهای جنگها از منظر جامعهشناسی میپردازد.. افرادی چون امیل دورکیم و ویلفردو پارتو در توسعه اولیه این حوزه نقش داشتند.
امیل دورکیم و ویلفردو پارتو از جامعهشناسان پیشگامی بودند که در شکلگیری و توسعه نظریههای اولیه جامعهشناسی جنگ نقش مهمی داشتند بدین صورت که دورکیم با مطرح کردن نظریه انسجام اجتماعی، جنگ را برای ایجاد همبستگی ملی ضروری دانست. او همچنین به نقش ایدئولوژی و ارزشهای اخلاقی در توجیه جنگ اشاره کرد. پارتو نیز جنگ را پدیدهای طبیعی و اجتنابناپذیر در رقابت بین گروهها دانست. پارتو بر کارکرد جنگ در حفظ تعادل قدرت و تقویت هویت گروهی تأکید داشت. هر دو متفکر به نقش ایدئولوژی و تبلیغات در توجیه جنگ پرداختند. آنها جنگ را پدیدهای فراگیر و دائمی در طول تاریخ بشر میدانستند.به طور کلی، دورکیم و پارتو با رویکرد جامعهشناختی، زمینهساز مطالعه علمی جنگ شدند. پس از جنگهای جهانی اول و دوم، مطالعات جامعهشناسی جنگ گسترش یافت.
این موضوع در دورههای مختلف بر عوامل مختلفی متمرکز بوده است که از این منظر می توان آن را به سه دوره تقسیم بندی کرد:
- دوره کلاسیک (اواخر قرن 19 تا اوایل قرن 20) با تمرکز بر عوامل درونگروهی
- دوره نوکلاسیک (پس از جنگ جهانی دوم) با تمرکز بر ساختار نظام بینالملل
- دوره مدرن (دهه 1970 به بعد) با تمرکز بر جنبشهای اجتماعی، هویت و ایدئولوژی
نظریههای متعددی در حوزه جامعهشناسی جنگ مطرح شدهاند. که مهمترین این نظریه ها به شرح ذیل می باشد.
1. نظریه جامعهشناختی جنگ کلازویتس
2. نظریه اقتصاد سیاسی جنگ گالتونگ
3. نظریه انسجام اجتماعی دورکیم
4. نظریه جنگ عادلانه والزر
5. نظریه جبرگرایانه ویلفردو پارتو
نظریه جامعهشناختی جنگ کلازویتس
یکی از نظریههای مهم در حوزه جامعهشناسی جنگ است که توسط جامعهشناس آلمانی، جان کلازویتس، ارائه شده است. نکات کلیدی این نظریه عبارتند از:
کلازویتس معتقد است جنگ، پدیدهای اجتماعی است که ریشه در ساختار جوامع بشری دارد. او جنگ را نتیجه تعارضات و تنشهای درونی جوامع میداند که به صورت خشونت بیرونی ظاهر میشود. به اعتقاد کلازویتس، جنگ وسیلهای برای حفظ انسجام اجتماعی و وحدت ملی در جوامع است .جنگ موجب هدایت خشونت و نارضایتیهای داخلی به سمت دشمن خارجی میشود و وحدت درونی را تقویت میکند.
کلازویتس جنگ را الزامی برای بقای جوامع میدانست و آن را پدیدهای اجتنابناپذیر میشمرد. او همچنین به نقش ایدئولوژی و تبلیغات در توجیه و تشدید جنگ توجه داشت. نظریه کلازویتس از منظر جامعهشناختی و تمرکز بر عوامل درونی، تلاشی برای تبیین جامعتر پدیده جنگ بوده است.
نظریه اقتصاد سیاسی جنگ گالتونگ
توسط جامعهشناس آلمانی، گئورگ لوکاچ، ارائه شده است. نکات اصلی این نظریه به شرح زیر است:
به اعتقاد گالتونگ، جنگ ریشه در منافع اقتصادی و تلاش برای کسب منابع و بازارهای جدید دارد. او معتقد بود کشورها برای تأمین مواد خام، نیروی کار ارزان، بازارهای فروش و سرمایهگذاری، دست به جنگ میزنند. گالتونگ جنگ را ابزاری برای حفظ منافع اقتصادی طبقات حاکم و سرمایهداران میدانست. به باور او، تولیدکنندگان اسلحه و صنایع نظامی نیز از عوامل تحریککننده جنگ هستند. گالتونگ جنگ را پدیدهای غیرقابل اجتناب در نظام سرمایهداری میدانست. او معتقد بود با گذار به سوسیالیسم و مالکیت اجتماعی، میتوان از وقوع جنگها جلوگیری کرد.
نظریه گالتونگ با تأکید بر عوامل اقتصادی، تبیین مارکسیستی از پدیده جنگ ارائه میدهد.
نظریه انسجام اجتماعی دورکیم
یکی از نظریات بنیادین در جامعهشناسی جنگ است که توسط جامعهشناس فرانسوی، امیل دورکیم، مطرح شده است. نکات کلیدی آن عبارتند از:
دورکیم معتقد بود جامعه بشری دارای تضادها و تفاوتهای درونی است که منشأ بیثباتی و درگیریهای داخلی میشود. جنگ به عنوان پدیدهای اجتماعی، این تضادها را به سمت دشمن مشترک خارجی هدایت میکند و وحدت داخلی را تقویت مینماید. جنگ با ایجاد حس مشترک علیه دشمن و خطر خارجی، انسجام و همبستگی اجتماعی را افزایش میدهد. دورکیم جنگ را برای ثبات و بقای جوامع ضروری میدانست تا از فروپاشی آنها جلوگیری کند. او همچنین به نقش مذهب و اخلاق در تقویت روحیه فداکاری و ایثار در زمان جنگ اشاره داشت. دورکیم جنگ را پدیدهای فراگیر و غیرقابل اجتناب میدانست.
نظریه دورکیم با رویکردی جامعهشناختی، جنگ را بخشی ضروری از زندگی اجتماعی بشر میداند.
نظریه جنگ عادلانه والزر
توسط فیلسوف سیاسی آمریکایی، مایکل والزر، ارائه شده است. نکات کلیدی این نظریه عبارتند از:
والزر معتقد است هرچند جنگ امری ناگوار است اما در مواردی میتواند اخلاقاً توجیهپذیر باشد. جنگ عادلانه جنگی است که برای دفاع از خود در برابر تجاوز، حفظ حاکمیت ملی یا حقوق بشر صورت میگیرد. شرط جنگ عادلانه رعایت اصل تناسب (میان خشونت و هدف) و اصل تمایز (میان نظامیان و غیرنظامیان) است. هدف از جنگ عادلانه بازگرداندن صلح و عدالت پس از تجاوز یا نقض حقوق است. جنگهای پیشگیرانه یا برای مقاصد امپریالیستی، غیراخلاقی و غیرعادلانه محسوب میشوند والزر جنگ را امری اجتنابناپذیر میداند ولی خواهان محدودسازی آن است. والزر قواعد و کنوانسیونهای بینالمللی را برای کاهش آسیبهای جنگ ضروری میداند
نظریه والزر با رویکردی اخلاقگرایانه، معیارهایی برای توجیهپذیری اخلاقی جنگ ارائه میدهد
نظریه جبرگرایانه ویلفردو پارتو
ویلفردو پارتو یکی از جامعهشناسان اولیهای است که در زمینه جامعهشناسی جنگ مطالعات و نظریهپردازی کرده است. مهمترین نظرات پارتو در این حوزه عبارتند از:
پارتو معتقد بود جنگ نتیجهی رقابت بین گروهها و ملتها برای منابع و قدرت محدود است. او جنگ را پدیدهای طبیعی و اجتنابناپذیر در زندگی اجتماعی بشر میدانست. پارتو جنگ را وسیلهای برای حفظ تعادل قوا و جلوگیری از افزایش بیرویه قدرت یک گروه میدانست. او معتقد بود جنگ موجب تقویت همبستگی درونگروهی و حفظ هویت ملی میشود. پارتو بر نقش ایدئولوژی و تبلیغات در تحریک احساسات مردم برای مشارکت در جنگ تأکید داشت. از نظر او جنگ پدیدهای فراگیر و همیشگی در تاریخ بشر است.
نظریات پارتو با نگاهی جبرگرایانه، جنگ را پدیدهای اجتنابناپذیر در نظر میگرفت.
بررسی جنگ های اخیر
به عنوان نمونه نظریات فوق در خصوص جنگ های اخیر بدین گونه است.
جنگهای اسرائیل و حماس
نظریه جامعهشناختی جنگ کلازویتس
جنگهای اسرائیل و حماس ریشه در تعارض دیرینه بر سر سرزمین فلسطین دارد که به صورت خشونت نظامی ظاهر شده است. این جنگها موجب تقویت انسجام ملی در اسرائیل شده است.
نظریه اقتصاد سیاسی جنگ گالتونگ
جنگهای اسرائیل و حماس برای تثبیت موقعیت ژئوپلیتیکی اسرائیل در منطقه بوده است.
نظریه انسجام اجتماعی دورکیم
این جنگها موجب تقویت همبستگی ملی در اسرائیل شده است. ایدئولوژی و مذهب نیز در توجیه آن نقش داشته است.
نظریه جنگ عادلانه والزر
این جنگها از منظر اخلاقی توجیهپذیر نبوده و اصل تناسب و تمایز را رعایت نکردهاند.
نظریه جبرگرایانه پارتو
این جنگها نتیجه رقابت طبیعی برای قدرت بوده و اجتنابناپذیر بودهاند.
جنگهای اسرائیل و حزبالله لبنان
نظریه جامعهشناختی جنگ کلازویتس
جنگهای اسرائیل و حزبالله ریشه در تعارضات سیاسی و امنیتی منطقهای دارد و باعث تقویت همبستگی ملی در لبنان شده است.
نظریه اقتصاد سیاسی جنگ گالتونگ
این جنگها برای تثبیت موقعیت ژئوپلیتیکی اسرائیل در منطقه بوده است.
نظریه انسجام اجتماعی دورکیم
این جنگها موجب تقویت همبستگی ملی در لبنان شدهاند.
نظریه جنگ عادلانه والزر
این جنگها از منظر اخلاقی توجیهپذیر نبودهاند.
نظریه جبرگرایانه پارتو
این جنگها نتیجه رقابت طبیعی برای قدرت بودهاند و اجتنابناپذیر بودهاند.
جنگ روسیه و اوکراین
نظریه جامعهشناختی جنگ کلازویتس
این جنگ ریشه در تعارضات تاریخی و ژئوپلیتیک دارد و موجب تقویت انسجام ملی در روسیه شده است.
نظریه اقتصاد سیاسی جنگ گالتونگ
این جنگ برای تصاحب منابع انرژی و حفظ منافع اقتصادی روسیه بوده است.
نظریه انسجام اجتماعی دورکیم
این جنگ موجب تقویت همبستگی ملی در روسیه شده است.
نظریه جنگ عادلانه والزر
این جنگ از منظر اخلاقی توجیهپذیر نبوده است.
نظریه جبرگرایانه پارتو
این جنگ نتیجه رقابت طبیعی برای قدرت بوده و اجتنابناپذیر بوده است.
جنگ عربستان سعودی و یمن
نظریه جامعهشناختی جنگ کلازویتس
این جنگ ریشه در تعارضات سیاسی و قدرت در منطقه دارد و موجب تقویت همبستگی ملی در عربستان سعودی شده است.
نظریه اقتصاد سیاسی جنگ گالتونگ
این جنگ برای حفظ منافع اقتصادی و نفوذ منطقهای عربستان سعودی بوده است.
نظریه انسجام اجتماعی دورکیم
این جنگ موجب تقویت همبستگی ملی در عربستان سعودی شده است.
نظریه جنگ عادلانه والزر
این جنگ از منظر اخلاقی توجیهپذیر نبوده است.
نظریه جبرگرایانه پارتو
این جنگ نتیجه رقابت طبیعی برای قدرت بوده و اجتنابناپذیر بوده است.
دیگر نظریه ها
همانطور که گفته شد دهها نظریه دیگر در این زمینه مطرح شده است که در ادامه به طور خلاصه به برخی از مهمترین آنها اشاره میکنیم:
نظریه کارکردگرایی
بر اساس این نظریه، جنگ باعث انسجام و وحدت درون گروهی میشود. اما این نظریه نمیتواند توضیح دهد چرا جنگ میان گروههای مختلف رخ میدهد.
نظریه نژادپرستی
بر اساس این نظریه، نژادپرستی و تعصبات قومی منجر به جنگ میشود. اما این نظریه نمیتواند همه جنگها را توضیح دهد.
نظریه منابع
بر اساس این نظریه، کمبود منابع منجر به جنگ میشود. اما برخی جنگها بین کشورهای ثروتمند رخ میدهد.
نظریه صلح دموکراتیک
بر اساس این نظریه، دموکراسیها علیه یکدیگر وارد جنگ نمیشوند. اما مثالهای تاریخی متعددی وجود دارد.
نظریه امپریالیسم
بر اساس این نظریه، کشورهای امپریالیستی برای گسترش نفوذ خود وارد جنگ میشوند.
نظریه صلح لیبرالی
بر اساس این نظریه، تجارت آزاد و دموکراسی منجر به صلح میشود.
نظریه سازهانگاری
بر اساس این نظریه، جنگ نتیجه ذهنیت و برداشت بازیگران است تا واقعیت عینی.
نظریه برخورد تمدنها
بر اساس این نظریه، تمدنهای متفاوت در تقابل با یکدیگرند که منجر به جنگ میشود.
نظریه انتخاب عقلانی
بر اساس این نظریه، جنگ وقتی رخ میدهد که منافع آن بیشتر از هزینههایش باشد.
جمع بندی
به بررسی تاریخچه و نظریههای مطرح در حوزه جامعهشناسی جنگ پرداخت. این حوزه از اواخر قرن 19 با کارهای دورکیم و پارتو آغاز شد. سپس نظریههای متعددی از جمله نظریات کلازویتس، گالتونگ، دورکیم، والزر و پارتو مطرح شدند. هر یک از این نظریهها با تأکید بر عواملی چون ساختار اجتماعی، اقتصاد سیاسی، انسجام ملی، اخلاق و تعارضات گروهی، تلاش کردهاند تا پدیده پیچیده جنگ را تبیین کنند. در مجموع، هیچکدام از این نظریهها به تنهایی قادر به تبیین جامع جنگ نیستند اما شناخت و کاربرد ترکیبی آنها میتواند به درک بهتر این پدیده کمک کند. جنگ پدیدهای چندوجهی است که نیازمند نگاهی میانرشتهای و تلفیقی در مطالعه آن است.
مطلبی دیگر از این انتشارات
آشکارسازی اثر هنری شما: هنر و جذابیت ساختن رزومه ای عالی
مطلبی دیگر از این انتشارات
کتاب Skin In The Game (پوست در بازی)
بر اساس علایق شما
تولدمه ؛)🧸