جانم نخ‌کش شده‌است.

جانم نخ‌کش شده‌ست. احیاناً وقتی که می‌رفتی، جانم به پیراهنت گیر نکرده بود؟

-
-

آری، گیر کرده بود‌. و اگر نه، اطرافم را نگاه بیانداز؛ چه کسی را می‌بینی؟
اصلاً یك‌نفر پیدا می‌شود که در این خانهٔ فرسودهٔ من را بزند؟ _که اگر بزند دری به رویش باز نخواهد شد._
دورِ من هیچ‌کس نبوده‌ست و نخواهد بود. فقط گاهی تو بودی و دست‌نوشته‌های کاغذی‌ام.
نمی‌دانم کاغذهایِ تو چگونه‌اند اما کاغذهای من هیچ‌گاه به جانم رخنه نزده‌اند که اگر باد ببردتشان، جانم پاره‌پاره شود.
چه کسی ممکن است جز تو، جز آدمی به خوب‌رویی تو ممکن‌ست جان کسی را به تارهایِ موهایش گره بزند و ناگهان قصد رفتن کند؟
جانم نخ‌کش شد.
تو رفتی و جانِ من نخ‌کش شد.
رفتی، رفتی و همین‌طور ذره‌ذره جان مرا با خودت کشیدی؛ آخرِ نامردِ بی‌عاطفهٔ عزیزم، تا کجا؟
مگر چقدر دور شدی که کل جانم پود شد؟

-
-