عاشقِ تفکرِ "توحید من، یگانگی ما، تو خودمی"
آزادی بیان در ۳ دقیقه
درود بر آریایی هایی که زبان پارسی رو اختراع کردن. یقینا انسان هایی ژرف اندیش و روشن ضمیر بوده اند. در زبان فارسی میگیم "لطفا نظر خودتون رو بگید" یا میگیم "دیدگاه خود را بنویسید". تا بحال به دو کلمه "نظر" یا "دیدگاه" فکر کرده بودید؟ در این مطلب ۳ دقیقه ای میخوام درباره آزادی بیان صحبت کنم.
"دیدگاه، نظر، نگرش، نگاه، نقطه نظر، بینش، منظور، رای و آرا" همگی از مصدر دیدن نشات میگیرن. اما این چه مفهومی داره؟
انگار که ایرانیان باستان به مساله 'آزادی بیان' اینجوری فکر میکردن:
درباره هر موضوعی، یک منظره وجود داره که یا در ساحت مادی جهان قرار داره و یا در ساحت معنایی اندیشه. اگه کسی موفق بشه به اون منظره نگاه کنه، همه چیز درباره اون موضوع براش قابل رویت هست. بنابراین وقتی عده ای بهت میگن دیدگاهت رو بیان کن یا نظرت رو بگو، مفهومش اینه که ما گمان می کنیم تو الآن داری اونجا رو می بینی (اعم از اینکه قدت بلند هست و یا اینکه از نردبانی مثل دانش بالا رفتی)، پس به ما بگو چی می بینی. طبیعتا در این انتخاب کلمه (نظر، دیدگاه) یه مفهوم پنهان وجود داره و اون اینه که افراد مختلف، اگه نظراتشون متفاوت هست، فقط در این حده که زاویه دیدشون متفاوته یا سوی چشمشون کمتر و بیشتره، اما منظره یکسانه. شبیه به چند مجموعه متداخل یا مشترک یا متنافر.
برای مثال تصور کنید یه 'طبیعت حفاظت شده' پشت حصاری پنهان هست. عده ای از ما میتونن خودشون رو از حصار بالا بکشن و داخل رو ببینن. حالا اونها دارن چیزی رو که می بینن برای ما تعریف میکنن. تفاوت گفته هاشون در اینه که یکیشون چشمش سوی کمتری داره، یکیشون یه درخت تنومند جلوش هست و طبعا بخشی از منظره رو نمی بینه. یکیشون از زاویه متفاوتی داره نگاه می کنه و مثلا پشت یه چیزایی رو می بینه که بقیه از زاویه دیگه نمی تونن ببینن. و الی آخر.
نکات تکمیل کننده
- اگه نظرات گویندگان، به شدت با هم متفاوت هست، معنیش اینه که یه عده یا تمامشون دارن دروغکی درباره منظره صحبت میکنن. به عبارت دیگه اگه در جامعه ای گویندگانش انسان های سالم و با اخلاقی باشن، نظراتشون به شدت به هم نزدیک خواهد بود. و همدیگر رو به خوبی پوشش میده و تکمیل میکنه.
- تفاوت و تنافر آرا و اندیشه ها نشونه خوبی نیست. اگه چنین اتفاقی داره میفته باید براش فکری کرد.
۳. آزادی بیان، اگه به اینجا برسه که تفاوت و تنافر آراء پیش بیاد، باید محدود بشه. چون معلومه که اون پشت، یعنی در نهاد گوینده ها، چیزی به نام 'بی اخلاقی' شکل گرفته. دیگه از منظره صحبت نمی کنن بلکه دارن اهداف دیگه ای رو دنبال میکنن، لااقل بخشی از اونها.
۴. یه محک دیگه برای اینکه بدونیم الآن وقت ' آزادی مطلق بیان' هست یا وقت اون رسیده که محدودش کنیم، اینه که نقطه نظر گویندگان با اندیشه پیامبران چقدر فاصله داره. اگه نزدیکه، یعنی آزادی بیان داره ما رو به مسیرهای خوشبخت تر شدن سیر میده و اگه دور شده، محدود کردن آزادی بیان لااقل تا زمانی که اهداف پنهان روشن بشه، ضروریه.
۵. اما چرا پیامبران، ملاک و محک باشن؟ صرفاً به این دو دلیل: اونها افرادی بودن که بیش از بقیه به راستگویی و خویشتنداری و زهد معروف بودن. انگیزه شون (طبق تایید مردمان اون زمانه)، صرفا منفعت همگانی بوده و نه منفعت شخصی. دلیل دوم اینکه در زمانه خودشون، یه پیش بینی کردن که درست بوده یا عملی ازشون سر زده که نشون دهنده حقیقت بزرگی بوده.
مطلبی دیگر از این انتشارات
پروپاگاندا علیه ج.ا به نقل از ویکیپدیا
مطلبی دیگر از این انتشارات
پایان و شروعی دیگر....
مطلبی دیگر از این انتشارات
صف ما از صف اشرار جداست