جمهوری اسلامی ایران قسمت دوم

لینک دسترسی به قسمت اول این یادداشت

https://vrgl.ir/V8oen

... طیف دوم فکری مورد بحث، مذهبی ها هستند. سوال این طبقه ی فکری این است که چگونه جمهوری اسلامی با وجود این همه مشکلات در زمینه ی عدالت و اقتصاد و فرهنگ نام اسلامی را یدک می‌کشد؟ و اگر اسلامی نیست چرا باید موجودیتی داشته باشد؟

در جواب آیا شما بعنوان کسی که خواستار اسلام هستید، به اسلام، حمله می‌کنید؟ جمهوری اسلامی بعنوان یک نظام، اساس و قوانینی کلی و همچنین مسئولانی برای اجرای آن اصول دارد.

حکومتی ضد اسلامی است و باید از بین برود که اساس و ریشه اش ضد الهی باشد.ریشه جمهوری اسلامی برخاسته از انقلاب اسلامی است. اگر واقعا خواهان اسلام هستیم، نباید این ریشه را بزنیم. چرا که این ریشه،اسلامی است.اما عقب ماندگی های زیادی در مقام اجرا در کشور می‌بینیم که ناشی از ضعف ها، ترک فعل ها یا عملکردهای ناصحیح مسئولان امر است که رهبری معظم و سایر مراجع معظم تقلید و تئوریسین های انقلابی نظام مانند علامه‌مصباح، به شدت منتقد این ضعف ها و مطالبه کننده ی حل این مشکلات و حرکتی سریعتر و کاملتر به سوی اسلام ناب محمدی(ص) هستند. اما قطعا فاصله ای تا آرمان‌ها وجود دارد و قطعا نیز باید این فاصله، رفع شود. پس به جای خراب کردن ریشه باید به فکر اصلاح این عملکردهاباشیم.و باید دلیل این مشکلات و راهکار حلشان را پیدا کنیم.

عوامل کند کننده ی حرکت همیشه هستند و همیشه سعی می‌کنند هر حرکتی را مستهلک کنند.

حرکات اجتماعی عوامل کاهش دهنده و حتی معکوس کننده ی حرکت دارند.انقلاب ها و هر حرکت اجتماعی ای آسیب هایی دارد که حرکت را کند یا حتی معکوس می‌کنند. وقتی رسول الله(ص) آن انقلاب عظیم دینی، فرهنگی، علمی، انسان ساز، اقتصادی و... را می کنند می‌بینیم که بعد از ۵٠ سال از عروج شان به ملکوت، ممالک اسلامی دچار چنان وضعی می‌شوند که امام حسین(ع) چاره ای جز فدا کردن خود، خانواده شان و اصحاب شان برای نجات جامعه ی اسلامی نمی‌بینند؟ این، یعنی برترین انقلاب تاریخ جهان،که یک معصوم رهبر آن بود،در زمانی نسبتا کوتاه با این همه فرسایش و حتی حرکت عکس مواجه می شود.

قطعا انقلاب اسلامی نیز که اساسش، اساس صحیحی بوده و بر مبنای آن اصول صحیح و خواست مردم، نظام جمهوری اسلامی در ایران، تاسیس می شود نیز، مبرای از عوامل فرسایشی و حتی معکوس کننده نیست. چون آن تعالیم و آرمان‌ها باید به دست مسئولینی از خود ما و به انتخاب ما اتفاق بیافتند.نه مسئولانی از آسمان. اگر این نظام بر حق نبود با این همه مسئولین بعضا خائنی که امروزه نامشان مشخص است یا هنوز مشخص نیست و این همه هجمه ها و تلاش های کل جبهه ی کفر باید نابود می شد. اما نشد. چون خداوند نمی‌خواست. و نمی‌خواهد. اما این به این معنا نیست که ما مسئولیتی نداریم. یا اوضاع کنونی، اسلام صد در صدی است. بلکه یعنی ما باید یک به یک برخیزیم و در حد وسعت فکری، قدرتی و... خود یک قسمت از این مشکلات موجود را حل کنیم تا هر چه بیشتر به اسلام و تعالی برخواسته ی از آن برسیم. چرا؟ چون ما مسئولیم در برابر تنها نظام فعلی شیعه و بر مبنای مبانی اسلامی و شیعی بنیان نهاده شده، در برابر حکومتی که اساسش اسلام بوده و اینک به خاطر مسئولانی غلط، با مشکلات فراوانی روبه‌رو است.، حکومتی که فرسنگ ها ما را به بالای قله ی آرمان اسلامی نزدیک تر کرده، و ما را از دره ای که زمانی افتخار خانواده های شهدا به این بود که فرزندشان اهل شراب و دختربازی نبوده، از زمانی که صف های شهوت رانی و حرام خواری توسط جوانان و مردان پر شدت بود و زنان کالای کاباره ها بود در زمانی که تمام جهان به سمت فسق و فجور رفت تا کافران عالَم، مطلق دین را نابود سازند،تلاش کردند که اصلا خدایی نباشد، اصلا صحبتی از اخلاقیات نباشد، اما این نظام در سطح جهانی جلوی ذبح دین و خدا را، به پای طمع کفار گرفت. صف های کاباره را مبدل به صف های علم و دانش و جهادی و راهیان نور و زیارت اهل بیت و نبرد با داعش و رژیم بعثِ متجاوز، کرد.زنان را از کالای جنسی مردان به اساتید دانشگاه و زنان قهرمان جهان و معلم و مهندس و دکتر و نویسنده و دانشمند و...مبدل ساخت. شرایط را به سمت تعلیم و تربیت اسلامی برد و برای این مساله تلاش کرد تا دانشگاه هایی برای تعلیمِ معلمانِ تربیت ساز، بسازد.همان که یادآور انقلاب عظیمِ الهیِ نبوی است که در جهانِ جاهلیت، بشر را به سوی الله برد، در زمانه ای که عمده بی سواد بودند سواد دار کرد، شراب خوار و زنا کار بودند، صالح کرد، بدبختی و فلاکت و ضعف ها و نزاع ها را مبدل به نور و خوشبختی و قوت ها و اتحاد نمود. آری این انقلاب نیز خلف صالحی برای آن انقلاب عظیم نبوی(ص)، بود. انقلاب، حرکتی به سوی اسلام بود که با شدت و حدت حرکت کرد و ضعف ها را قوت کرد. بی سوادی ها، بی اخلاقی ها، فقر ها و تبعیض ها را تا توانست حل کرد لیکن، این انقلاب برای ادامه ی حرکتش نیاز به همان رهروان دارد. نیاز به رهروانی با مبانی


درست،با تقوا و عشق و علاقه ی به اسلام و اهل بیت (ع) و انقلاب دارد، نیاز به پیروی از سیره و سخن امامین انقلاب دارد. مشکلات ما در فقر و اقتصاد و تبعیض و فرهنگ و هر چیز ناشی از دور شدنمان از آن حرکت اصیل است. ناشی از دور شدنمان از به کار بستن توصیه های امامین انقلاب و مبانی و آرمان های انقلاب است. و من می دانم و دیده ام جهادگران جوانی را که از شوق و علاقه و ایمان، چگونه به مردم خدمت می کنند. ما نیاز به این بزرگواران داریم. ما در دانشگاه شهید رجایی وظیفه داریم قطار انقلاب را، که نااهلان داخلی و خارجی و دشمنان دین و خدا یا تنبلان و یا نادانان منحرف کرده اند،در مسیر صحیح اش قرار دهیم. و سرعتش را به بیش از هر زمان دیگر برسانیم. هر یک از ما نه تنها به عنوان جوانان مومن و دوست دار اسلام و کشور و افراد متخصص، بلکه به عنوان تربیت کنندگانِ جوانان آینده ی کشور، مسئولیم. مسئولیم که اولا خود در جای باکری ها و همت ها باشیم و همچنین مسئولیم که باکری ها و همت ها را تربیت کنیم. این انقلاب حق است. و راهی است برای زمینه سازی ظهور حضرت حجت(عج) که ظهورش، مژده دهنده که نه،بلکه تمام کننده ی ظلم و جور و مشکلات عالَم بشریت است. آری وظیفه، در صراط حق بودن و هدایت به صراط حق است. که خداوند فرموده است:«إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»

کسی از بیرون به نجات ما نمی آید. اگر بیاید باید بدانیم که با خنجری پنهان به دست آمده که در فرصت مقتضی از پشت ما را بزند.خدا به داد ما نمی آید چرا که خدا سرنوشت قومی را عوض نمی کند تا خودشان دست به کار بشوند و زمانی به دادشان می رسد که

«وَ الَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ المُحسِنينَ»

جهاد در راه خدا کنند حرکت در راه الهی کنند آنگاه، است که راه الهی را، نصرت می کنیم و خدا ما را نصرت می دهد«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَيُثَبِّت أَقدامَكُم»

در مورد دستاورد های انقلاب و جمهوری اسلامی در مباحث فرهنگی، انسانی، اقتصادی، علمی، سیاسی و... ان شاءالله در جلد بعدی این مجموعه یادداشت، صحبت می‌کنیم


?این یادداشت در صد و بیست و ششمین جلد نشریه ی حیات دانشگاه شهید رجایی با نام ماجرای سه کلمه قسمت دوم قرار گرفت.