ای خواجه برو به هر چه داری || یاری بخر و به هیچ مفروش
زن مورد احترام من!
ارزش اعتباری :ارزشی که بر اساس اکتساب ، انتصاب ، زیبایی ، ثروت ، و هر آنچه جز ذات هر چیز است باشد را اعتباری مینامند.
ارزش ذاتی : ارزشی که هر انسان فارغ از اعتباریاتش داراست.
ویژگی ارزشهای اعتباری همانطور که از اسمش پیداست این است که موقتی ، قابل انتقال ، و ناماندنی است.
ارزشهای ذاتی ارزشهایی است که چون وابسته به ذات انسان است قابل نابودی یا نادیده شدن نیست.
بنده برای همه دختران احترام قائلم فارغ از آنکه:
نخبه باشد
پزشک باشد
زیبا باشد
خوش سخن باشد
تحصیل کرده باشد
پدرش پولدار باشد
ثروتمند باشد
نژادش سفید یا سیاه باشد
دختران سرزمینم همه ارزش یکسانی دارند ، چه آنکه در روستای خویش خروس خوان شیر بز میدوشد ، و چه آنکه در دانشگاه هاروارد مشغول تدریس و استادیست.
یادم هست یکی از دوستان روانشناس (البته نه از روانشناسهای پلاستیکی!) جمله ای گفت که هفته ها ذهن مرا درگیر خود کرده بود و شاید بگویم هفته ای یکبار حداقل یادش می افتم یا شاید بهتر بگویم هرگاه دختری را ببینم یاد جمله عمیق او می افتم.
گفت میخواهی یک موضوع دردناک را بدانی؟
گفتم چی؟
گفت شاید باورش برایت سخت باشد ولی در سال 2006 (آنموقع این را به من گفته بود) دختران زیادی هستند که ماه ها در خانه خود را حبس میکنند و از ترس زشت بودن پا به بیرون نمیگذارند.
فکر نکنی دروغ میگویم این نتیجه عوض شدن نگاه به زنان بود ، نگاهی که از غرب برای ما آمد و آن این بود که ارزش زن در درجه اول به زیبایی اوست ، سالیانه این همه فستیوال دختران زیبا در جهان برگزار میشود و دخترانی به نمایش درمیایند که هیکلهای بی نقص(یا بی نقص شده ای) داشته باشند. و چقدر دخترانی که از بس مورد موج این تبلیغات هستند خود را چاق ، زشت ، خنگ ، و در یک کلام دوست نداشتنی میدانند.
دخترانی که تبدیل به مردگانی شده اند که در خفا میگریند برای مقایسه شیطانی سردمداران رسانه ها ، وقتی همه توجه ها و رسانه ها در اختیار زیبا رویان و مانکنها است این دختران جز افسردگی چه بگیرند؟
باور ندارید ؟بین کانال های تلویزیون میان شبکه های جهان بگردید و ببینید چه زنانی در حال حرف زدن هستند،البته رسانه ها حق دارند!مردم شرطی شده اند حرف خوشگلها را بیشتر باور میکنند.
زشتها حرفهایشان هم ناشنیدنی است ، تازه اگر معلول باشد که دیگر هیچ...
زمانی طولانی را در یک فروم معلولین که اتفاقا خیلی هم پر رونق بود سپری کردم ، اگر بگویم فقط دیگر تحمل شنیدن این همه آزارهای غیر معلولیتشان را نداشتم باور نمیکنید.
یادم هست دختری که ام اس داشت و مشکلی (نمیتوانم بگویم) داشت که میگفت شش ماه پایم را از خانه بیرون نگذاشته ام و اینها فقط به خاطر توجه من و شما به دختران رسانه ای و رسانه پسند و نادیده گرفتن قشری خاموش که حتی خود را لایق اعتراض به همنوعان خویش نمیدانند.
تا به حال به دختری متلک نگفتم و هیچوقت با دختری رابطه نداشتم فقط به خاطر یک چیز آنکه جواب وابستگی او را نمیتوانم بدهم...
من به احساسات که ذات و درون هر دختری است احترام میگذارم که احساسات اگر درست باشد میشود عامل رقت قلب انسان که همانا همان انسان بودن انسان است و هدف دین.
اینها شاید حتی به گوش نسل جدیدی ها نخورده باشد و اصلا جز مساوی شدن با مردان و "مردگونه شدن" چیزی در نظرشان نباشد.
زن بودن یک نوع منحصر به فرد بوده و هست که سالهاست در پی از بین بردن اصل و ریشه خود افتاده، زنی که خودش را دوست ندارد ، نمیشناسد و خودش را زمانی ارزشمند میداند که بسان مردان باشد ، این یعنی اصلا نمیداند چیست ، کجاست و ارزشش چیست...
آنچنان خود را نمیشناسد که هر وقت از حقش صحبت میکند فوری از حق مردان میگوید چون دقیقا از سال 1950 او را با خودش بیگانه کردند.
البته شاید هیچوقت به این زودی ها دیگر زنان به سراغ خودشان نروند تا وقتی که تا ته این راه را نروند ، اینکه چه عایدشان بشود را شاید در حسرتها یک زن در مادر نشدن در 50سالگی و در وقتی که مادر شدن دیگر ممکن نیست بتوان دید. و این هم یکی از مبارزات بیهوده با خاصیت و جوهر زن بودن است.
بنده زیاده گویی ندارم ، اما میبینم که جامعه دنیا بعنوان آزادی پکیجی را به زنان تحمیل کرد که آنها اصلا نفهمند چی هستند و نیازهایشان چیست...
(این پست مخصوص زنان بود و به معنای اینکه اوضاع مردان خوب است نبود)
مطلبی دیگر از این انتشارات
پروژه پرتو آبی ، پروژه ای مخوف
مطلبی دیگر از این انتشارات
پاندای کونگفوکار؛ منجی جدید
مطلبی دیگر از این انتشارات
غیوران ایران زمین بخوانند!