همستری در گردونه

دنیا به همسترا هیچی نمیده
دنیا به همسترا هیچی نمیده


جدیدا به یکی از نزدیکترین دوستامون که اسمشو نمیبرم، چون مایه افته، میگیم ماهی قرمز! انقد که این بشر بیشعوره و هممونو از دم ضایع میکنه. حالا چجوری یه ماهی قرمز توانایی ضایع کردن یه جمعیت رو داره!؟ خودم میگم! حدس نزن

همین یه هفته پیش که ازش قول شرافتمندانه گرفته بودیم که این دفعه ضایمون نکن بازم بدقولی کرد!! و کلی ذوق که برای یه مهمونی پسرونه ساده داشتیمو به باد فنا داد... به قول کیمیاگر اعظم رسما رسما مارو به فنــا داد این ماهی گلی.. ازین زاقارت پرسیدم چته تو؟ گفت خیلی بهش احتیاج دارما.. ولی جور نشد شرمنده... بعد که زیرچشمی نگام کرد دید مجبوره هرچی تو مخشه خودش با آرامش بریزه بیرون.. آروم گفت درگیر شدم... درحالی که داشتم تیک عصبی میگرفتم گفتم نه تو خود درگیری، بعدشم تو که بیشتر از ما به گپ زدن احتیاج داری که! بعد نود و بوقی حال و هواتم عوض میشد و ... خلاصه مسالمت آمیز قانعش کردم دیگه ضدحال نشه

ولی فقط خیال میکردم

دلمونم نمیا خلاصش کنیم ازین وضعیت بیریخت نجات پیدا کنه.. همه معادلاتمونو بهم زد بااااااااز! همستر روی گردونه رو تصور کن

این بشر همونه. ما خیال میکردیم یادش میره برنامه بریزه و بیا پیشمون

ولی با تحقیقات پروفشنالی که روی بدقولی های سریالیش انجام دادم فهمیدم این آدم توانایی بیروم کشیدن از اتاق نفرین شدشو نداره.. که با این نمیتونم نمیتونم های خانمان سوزش، خودش رو که نابود کرده هیچ ماام به مرز دیوونگی رسونده...

تازه یه دفعه یکی از بچه ها بهش گفت که این لایف استایلتو از کدوم صندوقچه عتیقه ای کشیدی بیرون؟ ..جواب داد: خبر نداری! حفظ وضع موجود آخرت کیف دنیاس..

قانع شدم و از راهرو مدرسه به تیرگی آسمان درود فرستادم... گرفتم چی شد. عیــن همستری که میدونه داره دور خودش میچرخه و اعتماد به نفسش آسمون هشتمم رد کرده، همچنان به خودش لبخند بدجنسانه میزد!!

بهش گفتم ای نابود اعظم بیا بریم یه جای جذابتر. غمت نباشه. ما هستیم. دیدم عین شنگولا زل زده به گوشیش و میگه تازه این که چیزی نیس، کنکورو چی کنم؟؟ هرررررچی درس میخونم وضعم خرابتر میشه...! یه عالمه میخونمو میخونم، آخرش): همش میپره! دیدم این قطعا رد داده، تنها راهشم کیمیاگر اعظمخودمونه! تا بیاد تو خط... بردمش پیش استاد همه چیز دون خودم تا این ساز ناکوک رو بالانس کنه.

مصائب شیرین ویت استاد

همستر ما که ماجرارو عین قضیه ماتریکس سه بعدی برای آقای جدیدی نژاد تعریف کرد، مطمئن بودم الان استاد میگه این کیه باخودت اوردی و آبروم رفته.. ولی استاد بش گفت تو حق داری نگران باشی و همه بچه کنکوری ها دوست دارن تراز بالا داشته باشن و این تابوی "من همیشه ترازم پایینه" رو بشکنن..بچه کنکوری های باحال و باهوشی که انصافا کلی انرژی میذارن تا عالی باشن، ولی به راههای درست توجه نمیکنن! یعنی تلاششون هوشمندانه نیس. بیا تصور کنیم اگه اون همستره همش بدوه و زحمت بی نتیجه بکشه بهای بیشتری میده و براش سختتره یا اگه روششتو تغییر بده و دوباره شروع کنه به تلاش کردن؟

همستر که انگار دلش پر بود یهو گفت آخه چجوری مطالب درسی رو بخونمو مرور کنم که هی یادم نره!؟ خب منم آدمم دیگه..آدم! هر آدمی یه صبری داره.. وقتی آدم اون همه درسو با اون همه مصیبت میخونه و بعدش یادش میره دلش میخواد گلدونو بکوبونه تو برج کتابهای گوشه اتاق که بالاخره یه هیجانیم به کتابای طفلی داده باشه...

کیمیاگر اعظم گفت میفهممت.. اگه برای مرور کردنت یه روش مناسب انتخاب کنی پرواز کتابها بر فراز آسمان اتاقتو کنسل میکنی... پس تمرکز و دقت کن ببین چی میگم. مرور مطالب هم مث مطالعه کردن روشهای خاص خودشو میخواد.. مرور چند جانبه مناسب ترین روش برای ذهن انسانه، حتی برای اونایی که بهونه میارن و نظریه ماهی قرمزو میکشن وسط!

اول مراحل مطالعه کردنو قشنگ برات میگم تا دلیل اهمیت مرور چند جانبه رو با گوشت و پوستت درک کنی

اگه ایمان آوردی که مرور چیز خوبیه حالا وقتشه که انواع مروکنکردنو برات بگم که بدونی هر درسی مرور مخصوص به خودشو میخواد. خلاصه که مرور یه موجود مکانیزه و روش منده! و اگه دست کم بگیریش هرچی خوندی پریده و غصه و ناله ام بی فایدس..

دوست عزیزی که با این همستر ما عمیقا همذات پنداری نمیکنی بیا از دور به خودت یه نگاه صادقانه بنداز شاید یه جاهایی یه شباهتهایی پیدا کردی!

ادامه صحبتهای کیمیاگر اعظم رو میتونی توی اپلیکیشن خویشاوره ببینی!

پیش به سوی نپریدنهای این ذهن سرشار

برگرفته از گام 10 افزایش تراز: چطوری همه اینا یادمون بمونه!