منِ حاضر، اویِ غایب

این روز‌ها صحبت از قانون جلوگیری از سقط جنین در آمریکا و برگشت به عقب، نقل مجالس شده است، هرچند زندگی با این قوانین برای ما زنان ساکن و شهروند ایران تجربه زیسته و در حال زیست هست، اما با این حال دغدغه این‌ روز‌های اکثر زن‌هاست و همین موضوع سبب تحریک حس کنجکاوی بنده و در نتیجه بررسی مقالات با موضوع تاثیر قوانین مخالف با سقط بر روان زنان شده است.در همین راستا مقاله ایی با عنوان Restricting access to abortion likely to lead to mental health harms, APA asserts که در ماه می سال 2020 در سایت (APA) The American Psychological Association منتشر شد، توجه‌ام را جلب کرد.

عبارت (APA) یا The American Psychological Association، که انجمن روانشناسان آمریکا است، و مدتهاست که صدای قوی و ثابتی برای دسترسی برابر به خدمات بهداشت باروری برای همه را دارا است و از سال 1969 چهار قطعنامه را تصویب کرده است که حق انتخاب زنان را تایید کرده و ادعاهای مربوط به اثرات نامطلوب روانی سقط جنین را رد کرده است. APA همچنین 11 پرونده amicus curiae، را در موارد مربوط به سقط جنین تنظیم کرده است.

به گفته این مقاله انجمن روانشناسان آمریکا به شدت نگران رای دادگاه عالی ایالات متحده آمریکا در راستای حذف حق قانونی سقط جنین هستند و با استناد به سال‌ها تحقیق و پژوهش بیان کردند که اگر سقط جنین غیرقانونی یا دشوارتر شود، به سلامت روان زنان آسیب وارد می‌کند.همچنین در این مقاله به نقل از فرانک.سی. وورل (Frank C. Worrell) رئیس APA بیان شده است: که تحقیقات روان‌شناختی طولانی‌مدت و بسیار دقیق به وضوح نشان می‌دهد که افرادی که از سقط جنین محروم می‌شوند، در مقایسه با افرادی که قادر به سقط جنین به صورت قانونی و بهداشتی هستند، بیشتر احتمال دارد که سطوح بالاتری از اضطراب، رضایت از زندگی کمتر و اعتماد به نفس پایین‌تری را تجربه کنند. همچنین وورل در ادامه بیان می‌کند که در واقع سقط جنین اغلب با موقعیت اجتماعی-اقتصادی و قدرت درآمدزایی افراد مرتبط است. و همچنین می‌گوید که قوانینی که دسترسی به سقط جنین ایمن و قانونی را محدود می‌کند، در واقع بر افرادی که در فقر زندگی می‌کنند، رنگین پوستان و اقلیت‌های هویت جنسی و جنسیتی، و همچنین کسانی که در مناطق روستایی یا مناطق محروم از نظر پزشکی زندگی می‌کنند، تأثیر می‌گذارد.

در مملکت ما اما اوضاع تنها سر سوزنی سخت تر هست :/.

بر اساس خبر گذاری ایمنا، مجلس یازدهم در راستای اجرای سیاست‌های «طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده»، طرحی را به تصویب رسانده که کار سقط جنین را حتی در مواردی که نوزاد دچار مشکلات کروموزومی یا جسمی باشد، بسیار سخت می‌کند.بر اساس این طرح، شورایی در سازمان نظام‌پزشکی قانونی متشکل از دو فقیه، یک قاضی و چند پزشک برای تشخیص و تأیید ضرورت قطعی سقط جنین تشکیل خواهد شد؛ همچنین حرج مادر را نیز قاضی تعیین می‌کند؛ به این معنا که اعلام مادر مبنی بر آنکه نگهداری کودک مبتلا به نارسایی‌های جسمی یا ذهنی برایش ممکن نیست، کفایت نمی‌کند و درنهایت قاضی باید به این تشخیص برسد؛ در واقع ماده ۵۶ طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده، سقط درمانی را منسوخ می‌کند. علاوه بر این مجلس یازدهم در آخرین روز اسفند سال ۹۹ نیز اعلام کرد که در قالب طرح جوانی جمعیت و حمایت از خانواده، طرح غیراجباری شدن غربالگری، قانونمند و نهایی شده و البته موضوع جلوگیری از دسترسی رایگان در مراکز بهداشتی به لوازم پیشگیری از بارداری نیز در مراحل آخر خود قرار دارد.

حال با توجه به شرایط اجتماعی مملکت ما اصلا تصور محال و دور از انتظاری نیست که ثروتمندان و افراد مرفه جامعه علاوه بر ابزار پیشگیری از بارداری، به پزشکان حاذقی که با دریافت مبلغی عمل سقط را با دقت و بهداشت بیشتری انجام می‌دهند نیز دسترسی دارند و با وجود همه‌ی خطر‌های این نوع سقط جنین باز هم ریسک پایان دادن خود خواسته به بارداری در آن‌ها نسبت به افراد کم درآمد جامعه بسیار کمتر هست. با همه‌ی این تفاوت‌ها و جدای از بحث هزینه و ریسک انجام غیر قانونی این کار، سوالی که مطرح است این است که تا چه زمانی به اصطلاح سیاستمداران قصد تصمیم‌گیری برای زنان را دارند و تا چه زمانی زنان را طفل صغیر، بدون قدرت تشخیص مصلحت خود، انتخاب و تصمیم گیری خواهند دانست. و تا چه زمانی بار روانی و استرس ناشی از این قوانین باید بر روی دوش زنان سنگینی کند.

و همچنین نباید فراموش کرد که براساس اعلام سازمان جهانی بهداشت (WHO)، حدود ۱۰ درصد از مرگ و میرهای سالانه مادران در جهان، به دلیل سقط جنین ناامن است.

حالا به نظر شما این مضحک نیست که سلامتی جسمی و روانی منی که وجود دارم و حاضرم نسبت به اویی که هنوز نیست و غایب است، از اهمیت کتری برخور دار باشد.

پ.ن: البته از آنجایی که اجبار برای غربالگری‌ها در این مملکت برداشته شده، سلامت آن طفل معصوم غایب هم بی اهمیت است.