خیال کن تا اتفاق بیوفته،خیال میکنم پشت در ایستاده ای.
اسلحه پُر
سینه پر درد است، محزون و پریشان
ای اسلحه پُر، تو ماشه بِچکان
این قلبِ پر از داغ، تو دست بِجُنبان
ای سَروِ خرامان ای ماه فروزان
کم کن تو جفا را، ای رود خروشان
یخ بسته نگاهم، ای خورشید تابان
زهر است زبانم،من خار مغیلان
تو فاصله کم کن، ای بُلبل بُستان
ای یوسف مصری ای غایب و پنهان
پر شور و نوا کن این کلبه ی احزان
مطلبی دیگر از این انتشارات
نامه؛
مطلبی دیگر از این انتشارات
صندلیِ آبیِ?؛)
مطلبی دیگر از این انتشارات
نامه ای به برادر کوچکترم