این زیبایی معاشقه نور و تاریکی است


0
Ça va bientôt commencer; votre voyage au bout de la nuit
(به زودی شروع خواهد شد; سفر شما به انتهای شب)

1
حتی اگه دیر بیای خونه و من خوابیده باشم دوست دارم یکی از اون افکار کوچولویی که در طول روز از سرت گذشتن رو آروم زیر گوشم زمزمه کنی؛ عاشق طرز  نگاه چشمات به دنیا هستم..

2
انقدر دلم برات تنگ شده که بدن درد گرفتم البته احتمالا بیشتر به خاطر سرماخوردگی بدیه که گرفتم ولی.. خب دیگه:)

3
صدای ترانه اش مانند بارانی نرم بود که بر برگ ها می بارید.

4
بانو برای نخستین بار سخن گفت، صدایش شفاف و آهنگین بود اما عمیق تر از آن سخن می گفت که شیوه زنان است.

5
هوا به خنکی و لطافت اوایل بهار بود اما آرامش عمیق و تفکر برانگیز زمستان را در گرداگرد خود حس می کردند.

6
خلاصه ش این شد که موسیقی تو وجود آدم به جاهایی راه پیدا می کنه که خود اون آدم هم نمی دونسته وجود دارن، برایی تویی مینویسم که موسیقی زندگیم شدی!

7
احساسم ازش زرد طلایی با غلظت شبرنگه.. خودش ولی رنگش رو قرمز میدونه

8
کدوم خری در حالی که داره از آسمون سیل میاد با شلوارک بالای زانو و بدون هیچ پا پوشی میره رو پشت بوم برقصه؟ آفرین من!

9
دلبرا که جان فرساندی تو...

10
شنیدم که شنیدی که گفته ایم آنچه یافت می نشود آن آرزوست..

11
ناامیدی را گریستم. تمام شد و خداحافظی نکرده رفت.

12
نگاه من با نگاه تو خویشاوند بود.

13
این‌که از صبح، بوی رز خونین چیده نشده‌ای بپیچد توی دل و کلمه‌هایت...چیز عجیبی که نیست؛ هست؟

14
" Ah, May! You are the very best month of the season that awakens my soul . . . “

15
بوسیدن پلک چشم به هم آوردن ظرافت زیبای خواستن هاست.

16
سعی کردم لبخند بزنم اما صورتم باز حوصله اش را نداشت.

17
خوشبختی ات مقدر است و بر پیشانی ات نوشته شده، آتش را  در دلت  نگاه ندار، در میان ستاره ها به دنبالت بودم اما نورت خورشیدی شد که سپیده دم بوسید مرا.
;-)