لایکهای پست
ای نامه که میروی بهسویش
تعداد کل لایک ها: ۱۵
"شبی شاید رها کردم جهان پر اضطرابم را...!"
در نظرش اگر یک روی زندگی زشت میشد،روی دیگری بود که بشود به آن پناه برد.
روزمره های یک دختر/ ایمیل: Nashenas.5583@gmail.com
مانند هیتلری که میخواهد خودکشی کند اما هنوز احمقانه به نجات برلین امیدوار است
کشتی بی لنگر
As free as the ocean 🌊🤍
ما بچه طرد شده خونهایم، که مسیرش از همه تمیزتر بود.
هنوز هم [سرد و تیز میخندیدی؛ یک سینِما فرو میریخت]
آرشیوی برای «ماریان»
مدتیست که روح من .. چنان چون خیال من ؛
تهیست ..
تهی !
از هر سو که بروی در پایان خط گورکن انتظار تورا میکشد. (ویکتور هوگو )
یک غروبِ قریب که غبارِ خاکستریِ اندوه، مارا در خود حل میکند واژه ها متوطن خواهند ماند.
همیشه دانشجو
:):
من نقاش آینه هام .
حقیقت ها رو میکشم و مینوسم ...
یه نقاش خیال باف ؛
یه قاصدک که دوست داره همیشه آزاد و تنها باشه ...