نوشته های کم جان او خیلی زود در ذهن ناپدید میشدند؛ گویی هرگز وجود نداشته اند.
تاریک، و روشن
و صبح
و ماه
و لحظه ای پیش از انفجار
چشم هایت چه رمز آلودند عزیزم!
به رنگ عمق آب
و به رنگ ماه، یک درنگ عقب تر از شاعران مرده

*منتشر شده طی یک عملیات انتحاری. چون واقعا وقت گذاشتن برای انتخاب اسم سخت بود. پیشنهادات شما را پذیرا هستیم پس.
**نوشته شده در یک صبح تاریک
مطلبی دیگر از این انتشارات
نشان داغ دل ماست لالهای که شکفت...
مطلبی دیگر از این انتشارات
نفرین بر این تن
مطلبی دیگر از این انتشارات
میخواهم تو را
خوبییی؟
چه خبرا اا؟ دلم تنگ شده برات :))🥲
محدثه ام(رشیدی) :)
باید اعتراف کنم یادم نمیاد کی میتونی باشی، ولی ممنون و اوکی. کلادرباره چیش میخوای بدونی؟ من شیشم به هفتم قبول شدم و مطالعه خیلی خاصی ام نداشتم، در حد روزی بیست سی تا تست مثلا. اگه سوال خاصی داری بگو.
و؟ واقعا مهم نیست خیلی، نگران نباش. سمپاد هم قبول نشی، هنوز نمونه دولتی هم هست، و تجربه منم میگه سمپاد واقعا اونقدر که بزرگش میکنن چیز خاصی نیست. در حد غیر انتفاعیای خوبه مثلا.
اکانت تلگرام دست خودته؟
بسیار بسیار بسیار ممنون از شما، هرچند که فکر نمیکنم واقعا در حد همچین تعریفی باشه
و، واقعا؟ معمولا تصمیم گرفتن برای اسم یه ربعی طول میکشه(وسواس!) ولی این یکی رو سی ثانیه بود😂