یه روزی منم و گیبسون کاستوم دهه۶۰ و یه منظره ناب?کانال:https://t.me/tonnel42
توصیه هایی برای اولین ترم پزشکی
یک هفته مانده به فیزیوپات پزشکی.من مانده ام و تصمیمی که دارم.راستش شاید من به مانند سایر بچه های وبلاگ نویس پرمخاطب نباشم اما عیبی ندارد که!برای دل خودم می نویسم و برای تویی که معلوم نیست چه زمانی این نوشته را می خوانی.
راستش دلم می خواهد از علوم پایه خودم بگویم.توصیه خاص و مؤکدی هم ندارم و هر آنچه در ادامه می آید صرفا تجربیات شخصی من است و تو خود مختاری هرچقدرش را دوست داشتی در دوران علوم پایه ات به کار گیری.
ترم اول
ترم اول ورود به دانشگاه را خیلی خوب به خاطر دارم.آنقدر این فضا برایم عجیب و غریب بود که نمی دانستم دارم با زندگی ام چه کار می کنم.زندگی مستقل در شهری دیگر و درس هایی که از ناکجا آباد آمده بودند.خب راستش داستان من با باقی بچه ها فرق می کرد.شاید خیلی از آن ها از همان ترم اول می دانستند که رزیدنت فلان رشته چه منابعی می خواند و همه چیز راجع به پزشکی را چونان دامبلدور در هاگوارتز از حفظ بودند.اما من حتی نمی دانستم چه خبر است و قضیه از چیست.ورودی ما اولین ورودی حضوری بعد از دوران کرونا بود.اولین روز را خوب به خاطر دارم.محوطه دانشگاه و دختران و پسرانی که سعی می کردند با اسم و آیدی تلگرام همدیگر را بشناسند.ما آنقدر مظلوم بودیم که جشن و معرفی ای در دانشگاه برایمان گرفته نشد.صاف و مستقیم سر کلاس اصول خدمات سلامت فرود آمدیم.بگذریم...
بیا کمی برایت از دغدغه های این ترم اول بگویم.پسر یا دختر باشی برایت فرق نمی کند.اگر شهری غیر از شهر خودت قبول شده باشی،غم دوری گریبان گیرت خواهد شد.دوست نادیده من.غمگین نباش.یک یا دو ترم که بگذرد از این حال و احوال رها می شوی.سعی کن تماس تصویری با خانواده ات بگیری و بدانی که در چه مسیری پا گذاشته ای.مسیری که وقتی در میانه آن قرار بگیری به روز های اولت خواهی خندید.به این دغدغه ها و به این دل مشغولی ها.پادکست گوش کن.سعی کن خودت را پیدا کنی.پیرامون درس هم کمی جلو تر برایت صحبت می کنم اما بگذار اول تکلیف روح و روانت را مشخص کنم.نازنین دوست نادیده ام:بدان این مسیر خیلی سختی دارد و دوری از خانواده ات یکی از اولین و پیش پا افتاده ترین سختی ها خواهد بود اما بگذار به تو دلگرمی ای بدهم.تو اولین نفری نیستی که در این رشته تحصیل می کنی.از تو به خانواده وابسته تر هایش هم فارغ التحصیل شده اند.این روزها می گذرند و تو عادت می کنی.سعی کن دوستی هایی درست بسازی تا این روز های جدایی از خانواده برایت راحت تر باشد.
راستش یک پیشنهاد برای تنهایی هایت دارم.پادکست طبقه16 را به تو معرفی می کنم.نمی دانم کار درستی است یا نه اما برای اینکه رنج دوری تو را کمتر کنم،دست به این معرفی می زنم.من تنهایی هایم را با صحبت های سهیل علوی پر می کنم.شاید تو هم دوستش داشتی.گوش دادن به آدم هایی که در این دنیا برای خودشان کسی شده اند برای من بسیار لذت بخش است.شاید برای تو این چنین باشد.
درباره مطالعه در ترم آغازین
دوست عزیز نادیده ام.درباره مطالعه در این بخش و آنچه باید بدانی امیرمحمد قربانی عزیز بسیار کامل توضیح داده استدر انتهای این نوشته آن پست را برایت ضمیمه می کنم اما شاید بد نباشد حرف های مرا هم بشنوی.
اولین جلسه آناتومی را خوب به خاطر دارم.آناتومی اندام فوقانی.استاد از درکلاس وارد شد.پاورپوینتش را اجرا کرد و پس از احوال پرسی شروع به تدریس کرد.چهار کلمه:Anterior,Posterior,Medial,Lateral روی صفحه نمایان شد.همه مات و مبهوت نگاه می کردند.استاد معنای نگاه ها را متوجه شد.گفت:نگران نباشید.این ها الفبای پزشکی اند.به زودی یادشان خواهید گرفت.راست هم می گفت.زبان آناتومی را همان وقت ها یاد گرفتیم.کمی طول می کشد تا دریابی چگونه باید با آن رفتار کنی اما به محض آنکه متوجه شوی چگونه باید آن را بخوانی،به احتمال زیاد از خواندن آن لذت خواهی برد.
ترم اول از هر جهت سخت است اما تو سخت ترش نکن.می دانم که به احتمال زیاد وسواس مطالعاتی از زمان کنکور به همراه توست اما آرام باش.همه چیز به خوبی پیش می رود.ترم اول را نه به امان خدا رها کن و نه اینکه ساعت مطالعه آن چنان بالا برایش قرار بده.سعی کن روش درست خودت را بیابی.
اما پیرامون رفرنس.همه می گویند رفرنس بخر.تمام اساتید.بعید می دانم استثنا داشته باشد.اما به دل خودت نگاه کن.ببین در این ترم اول که درس ها آنچنان سخت نیستند،به کدام درس میل بیشتری داری.به هرکدام که علاقه مند تر بودی یا دوست داشتی مطالب بیشتری بخوانی،به رفرنس مراجعه کن.اگر هم میل داری که تک تک رفرنس ها را بخری،درکت می کنم.خودم هم اینگونه بودم.به خودت سخت نگیر.کتابخانه دانشگاه دوست توست.سری به آنجا بزن و عضو شو و از کتاب هایش استفاده کن.
سوال دیگر این است که ترجمه یا زبان اصلی؟راستش اسفند ماه اولین سال ورودم،تکست بوک فیزیولوژی گایتون را دانلود کردم و شروع کردم به خواندن.همان موقع از تکست خواندن زده شدم.راستش کسی نبود که شیوه درست تکست خوانی را به من آموزش دهد.باز هم شما را به مطلبی از امیرمحمد ارجاع می دهم اما تحت عنوان یک نکته کلی باید بگویم که من neglect کردن را بلد نبودم.دنبال معنی تمامی کلمات می گشتم که این کار انرژی مضاعفی از من می گرفت.در نهایت دوست عزیزم،به خودت نگاه کن.هر کدام که با آن راحتی،مسیرت را با آن آغاز کن.مراقب باش که آن چنان سخت نگیری که از پزشکی و پزشکی خواندن زده شوی.
اما موضوع دیگر:دیدن و دیدن و دیدن.چه بخواهی و چه نخواهی دیگر از دبیرستان خارج شده ای.اینجا دانشجو لقب گرفته ای.از اسمش معلوم است.از این به بعد تو باید دنبال دانش باشی.آن زمان که اساتید کنکوری برایت لقمه های حاضر و آماده می گرفتند تا بتوانی تست بزنی،گذشت.کیفیت آموزشی ممکن است در برخی واحد ها اصلا خوب نباشد اما تو ناامید نشو.بخوان و بخوان.از هرجا که دستت می رسد بخوان.بپرس و جست و جو کن.از یوتیوب غافل نشو که منبع بسیار خوبی برای چیزهاییست که متوجه شان نمی شوی.به خاطر دارم ترم دو،چرخه های تولید انرژی و مسائل پیرامون آن در بیوشیمی،خیلی خوب برایمان تدریس نشد و Ninja Nerd نوری در میان تاریکی بود که به دادم رسید.خودت را از منابع دست اول و جهانی محروم نکن.
موضوع دیگر درباره دیدن:کمی قبل تر گفتم که من خیلی شیوه مطالعه را بلد نبودم.خصوصا آناتومی.تا میان ترم را صرفا با عکس های اساتید گذرانده بودم.طوری شده بود که جای اعصاب را هم اشتباه می کردم.بعد از مدتی نقش اطلس را به خوبی درک کردم.یادم می آید روز امتحان آنقدر مفروضاتم با واقعیت تفاوت داشت که حسابی مضطرب شده بودم و هر اطلسی که دستم می آمد را باز می کردم تا جای نادرست مفروضاتم را درست کنم.توصیه به تو این است که حتما یک اطلس داشته باش.pdf یا چاپی اش به خودت مربوط می شود اما در میان کل این کتب پزشکی،اطلس برای من حیاتی ترین چیزی بود که خریدم.(در حفظ کردن انواع سوراخ های جمجمه و آنچه که از آن می گذرد خیلی کمکم کرد.چیزی که در مقایسه با ترم یک بسیار سنگین تر است.)بهترین اطلس هم از نظرم نتر است.می توانی زوبوتا هم نگاه کنی و آنگاه با هرکدام که راحت بودی،به ادامه مطالعه ات بپردازی.
موضوع آخر هم تست است.نیاز نیست دنبال کتاب تست های عجیب و غریب باشی.درک می کنم چون اولین ترم ورودت به دانشگاه است،از نحوه سوال دادن اساتید بی خبری.در این نقطه،سوالات ورودی های قبل تر به کمکت می آیند یا می توانی از اپلیکیشن هایی که برای تست زدن اند و مؤسسات مختلفی آن را تدارک دیده اند استفاده کنی.(معمولا سوالات علوم پایه سال های مختلف اند.برخی اساتید علاقه شدیدی به طرح از این سوالات دارند.پس از آن ها غافل نشو تا دید خوبی به تو بدهند.)در انتخاب اپلیکیشن یا سایت تستت به این نکته توجه کن که پاسخ تشریحی داشته باشد تا یادگیری ات کامل تر شود.
چند کلامی هم حرف های خودمانی تر.تو در دانشگاه تنها درس نمی خوانی بلکه رشد می کنی.چه از نظر دانش آکادمیک و چه از نظر شخصیتی.این مسیر اصلا آسان نیست.نمی خواهم خیلی بازش کنم اما باید بدانی که هر چیزی ارزش تجربه کردن را ندارد.امیدوارم آنقدر سنجیده عمل کنی که بعدا به خودت بگویی راه درستی را آمده ام.باز هم تکرار می کنم.سخت است اما این سختی ها دلنشین است.باید بزرگ شوی.این حقیقت زندگیست که روز به روز با افزایش سن،سخت تر می شود.مسئولیت هایت بیشتر می شوند و...تا سنت پایین تر است تجربه کسب کن و سعی کن کمالگرایی را کنار بگذاری.زبان انگلیسی را در برنامه ات جای بده و علاوه بر مطالعات درسی،مطالعات غیر درسی هم داشته باش.از روزمره ات بنویس تا ذهنت خلوت تر شود.اگر هنر را دوست داری،دنبال کن و سعی کن تک بعدی نباشی.از دوران کنکور بیرون بیا و از تفریحات ناسالم هم پرهیز کن.
نکته آخر اینکه بسیار بسیار مراقب سلامت روانت باش.مهم است کسی را محرم راز های خودت داشته باشی که بدانی روزی بر علیه تو استفاده نخواهد کرد.
در نهایت،شاد باش و شاد بزی.تکه ای شعر از بیژن الهی هم مهمان من باش.
تو میتازی
هم تاخت اسبانی
که فرمان رهاییشان
چون فرمان اسارتشان
نوشته نیامده.
به امید تاختنت دوست نادیده من!
کانالی که توش از پزشکی میگم و میخونم:
مطلبی دیگر از این انتشارات
تقدیر مردم...
مطلبی دیگر از این انتشارات
زیتون عزیزم، در چه حالی؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
دلتنگی