سردرگم در پیچیدگی ها، مصمم به ادامه!
صحبتی با دخترکم
دخترم، تو اما سلام غریبه ها را پاسخ بده!
ترسهای من و پدرت -که نمیدانم که خواهد بود- را نادیده بگیر و خودت را به ناشناخته ها بسپار.
به خاطرش کم تشویق نشده ام! اینکه از سرکشی و شور و شوقِ شناخت و کشف دنیا در دوره ی نوجوانی در آرامش و بی مخاطره گذر کرده ام را میگویم.
اما تو اینکار را نکن، بیشتر مخالفت کن و از ساختن بُهت و بحران فراری نباش.
عزیزکم، چشمهای مرا نگاه نکن، سفارش هایمان را فراموش کن و دستم را رها کن.
به نشاط در خیابان ها راه برو و دوست داشتی از دست غریبه ها هم خوراکی بگیر!
مسئولیتش را بردار و آزاد زندگی کن.
برو و در نقطه ای که شاید فردِ تو هیچ محسوب بشود قرار بگیر.
یکجا دیگر در دایره امنیت و آسایشی -که به سبب عشق و نگرانی- تو را تشویق به ماندن در آن نیز خواهم کرد، نمان.
نمان که ایمان دارم بعد از گذر از سختی و ناراحتی هاست که با خودت آشنا میشوی و خود بهتری خواهی ساخت.
انشاءالله
مطلبی دیگر از این انتشارات
مجموعه نامههای برای خودم به قلم استاد محمدامید حقپناه
مطلبی دیگر از این انتشارات
رد نبودت...
مطلبی دیگر از این انتشارات
توهم☕💙