هیچ نمیدونم برای چی مینویسم
نامه دست نویس
خانم ماهری عزیز سلام! 👋
این هم اون نامه ای که قولش رو داده بودم...

اولش گفتم خب یه نامه عادی مینویسم دیگه، ولی به قول ما دهه هشتادیا به خودم گفتم: چه سوبِر!!
اینجا بود که ایده گرفتم! گفتم چرا یه نامه قدیمی طور ننویسم؟ مثل اونایی که توی گیم آف ترونز بود. روش رو هم یه موم میریختن و با انگشترشون مهر میکردن.
اما خب دیدم عملی نیست. این شد که یاد این برگه های توی دستتون افتادم که روی تقویمی بودن که خریدم. حداقل یه چیز متفاوت و جذاب از کار در میآد!
حقیقتش خیلی فکر کردم چی بنویسم یا چجوری بنویسم. به همه جور چیزی هم فکر کردم و آخرش به این نتیجه رسیدم که الان چندان پتانسیل نوشتن ندارم و باید به کم راضی بشم!
دلم برای جلسه های هفتگیمون تنگ شده.
فکر کنم قبلا هم بهتون گفته بودم که صحبت با یک سری از آدم ها که در ذهنم خفن جلوه میکنن برام سخت و ترسناکه. (که شما هم جزوشون هستین 😂) ولی هر جور شد این نامه رو نوشتم!!
در آخر گفتم که یه تشکری بکنم بابت اون ۵ ۶ تا کتابی که چند سال پیش بهم قرض دادین!! اصلا هم رو ندیده و نمیشناختیم ولی چه انتخاب های جذابی!!
پ.ن۱: ببخشید بابت بدترین دستخط دنیا 😂. من معمولا تایپ میکنم و دستخطم رو بدتر و ناخواناتر کرده.
پ.ن۲: امیدوارم مدل کاغذ و نامه و خودکار مشکی بد نبوده باشن!!
پ.ن۳: اگر هم اجازه بدین همین چهارتا جمله رو توی وبلاگِ کویرم هم بذارم؟! 😅
پ.ن۴: آخ انگشتم درد گرفت 😂
پ.ن۵: یکم سخته نامه نوشتن!! 😅
مطلبی دیگر از این انتشارات
وداع فرشته
مطلبی دیگر از این انتشارات
ناآشنا ترین آشنا
مطلبی دیگر از این انتشارات
سلام عزیزدلم؛