و من یخرج من بیته مهاجرا الی الله و رسوله . . ..
سه کوری (مولوی)
در درگاه الهی ما باید احساس ناتوانی خود را با خدا چون گدایان بگوئیم و ناله کنیم که:
خدایا من از درک حقایق و دیدار تو نابینا هستم ضمنا فکر آلوده و مغرور من،
ناله راز و نیازم را چون آواز سگان بد آهنگ نموده است پس خداوندا ما از نیکان درگاهت
بیشتر شایسته توجه تو هستیم.
مولانا میفرماید، این فرد کور، چون اهل ذوق و اهل دل بود، برای صدای زشتش توجیه لطیفی آورد و خود را بدبخت تر از کوران عادی نشان داد مردم هم به او بیشتر کمک کردند.
اگر ما انسان ها هم کوری و هم صدای بد داشته باشیم و هم دل بی ذوق و ناپاک، این میشود سه کوری و پشت کردن به خدا است. منظورش این است که اگر هیچ عبادت و خدمتی هم نکرده ای و حتی بلد نیستی چگونه دعا کنی، برو به درگاهش و همین را بگو که پس خدایا من به لطف تو مستحق ترم.
به هر حال راهی که نشان می دهد و در دعا ها هم هست این است که:
اولش، عیبها و ناتوانی ها و کوری ها و گناهان و نفهمی های خود را به خدا اقرار کنیم، حتی الامکان با زبان خوش و شیرین دعا مانند ادعیه ائمه ع.
دومش، اگر هم بلد نیستیم چگونه بدیهامان را به او بگوییم، همینطور آشفته و از سر صدق بگوئیم و به درگاهش ناله کنیم. مهم صدای ناله عجز و اعتذار است.
ناله کافر که در جهنم خدا را میخواند ولی خدا میفرماید "حرف نزن" چون از قلب ناپاک برمیخیزد.
در قرآن مکالمه ای بین کافران و پروردگار است که دعا میکنند و اجابت نمیشود چرا؟
أَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَىٰ عَلَيْكُمْ فَكُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ ﴿١٠٥﴾ قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ ﴿١٠٦﴾ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ ﴿١٠٧﴾ قَالَ اخْسَئُوا فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ ﴿١٠٨﴾مومنون
آیا آیات من بر شما خوانده نمیشد و [همواره] آن را مورد تکذیب قرار نمیدادید؟ (۱۰۵) میگویند: «پروردگارا، شقاوت ما بر ما چیره شد و ما مردمی گمراه بودیم.» (۱۰۶) پروردگارا، ما را از اینجا بیرون بر، پس اگر باز هم [به بدی] برگشتیم، در آن صورت ستمگر خواهیم بود. (۱۰۷) میفرماید: «[بروید] در آن گم شوید و با من سخن مگویید.» (۱۰۸)
مطلبی دیگر از این انتشارات
عالم بدون عمل و دوری از خدا (امام سجاد ع)
مطلبی دیگر از این انتشارات
خویش را صافی کن از اوصاف خویش(مولوی)
مطلبی دیگر از این انتشارات
شیوه ارتباط درگوش کردن و سخن گفتن(سعدی)