شرط کردن با خدا( مولوی)


فلان گفت:

یکی خری گم کرده بود سه روز روزه داشت به نیت آنک خر خود را بیابد، بعد از سه روز خر را مرده یافت، رنجید و از سر رنجش روی بآسمان کرد و گفت:

که اگر عوض این سه روز که داشتم شش روز از رمضان نخورم پس من مرد نباشم ، از من صرفه خواهی بردن؟

فیه ما فیه

شیاید به این حکایت بخندیم اما در زندگی زیاد پیش می آید که نذری می کنیم اما آن پاسخی که می خواهیم را نمی گیریم.

در دعا کردن هم همین موضوع وجود دارد که طبق خواست ما پیش نمی رود.

اصل اینست که از خدا باید طلب کرد و به درگاهش رفت و خواست (در طلب می زن تو دائم هر دو دست-مولوی)

اما توجه کنیم که اگر همه عالم هستی بخواهد از میل ما و میل هزاران انسان خوب دیگر تبعیت کنید، این نظام چگونه خواهد شد؟

باید بتوانیم تعادلی میان نذر و دعا کردن از سر سوز و آرامش در سرانجام کار بوجود آوریم