پنج چیز را غنیمت بشمار-(پیامبر ص)


فرمایش پیامبر ص به ابوذر

«يا اباذر: اِغتنم خَمساً قَبل خَمسٍ، شَبابَك قبلَ هرمك، و صِحتَكَ قَبلَ سُقمَك، و غناكَ قبلَ فقرك، و فراغَك قبل شغلك و حيوتك قبل موتك»


اى ابوذر؛ پيش از آنكه پنج چيز به تو روى آورد، پنج چيز را غنيمت شمار (از آنها استفاده شايسته كن)، جوانى را پيش از پيرى، تندرستى را پيش از بيمارى، توانگرى را پيش از پريشانى و فراغت را پيش از گرفتارى و زندگى را پيش از مرگ.


تدبر در فرمایش پیامبر ص

۵ چیز را قبل از ۵ چیز غنیمت بشمار؛
اول
یعنی ما در زندگی سرمایه هایی داریم که با انها می توانیم رشد کنیم
این کافی نیست که اراده داشته باشیم، ولی سرمایه نداشته باشیم.
دوم
سرمایه ها همیشگی نیستند و هر آن ممکنست نابود شوند.
سوم
سرمایه ها ساختارمند و در دل هم هستند.

روابط متقابلی بین فقر و بیماری و پیری و حیات وجود دارد. انسان باید ابتدا زنده باشد و جوان و سالم، همه ثروت زمین یک طرف و آن ها یک طرف است چون ما هستیم که به ثروت ارزش می دهیم.
چهارم

اما انواع سرمایه ها که سایر سرمایه ها به گونه ای به این ها باز می گردد:

____________________________________________________________

اول- جوانی قبل از پیری
جوانی سرمایه است با ویژگی های قدرت، خلاقیت ، کار شبانه روزی، خسته نشدن و تکرار تا رسیدن به هدف، انگیزه.
امکان دویدن روی کره خاک و به همه سر زدن پا به پای دیگران رفتن

دوم- سلامتی قبل از بیماری
وقتی مریض میشویم ناتوانیم چه جسمی چه فکری، مریضی معمولا کوتاه و گذرا است.

سوم- غناک قبل فقرک
منظور میتواند ثروت مختصر است که نگران شام و ناهار و لباس و مسکن نباشیم،
اگر فقر باشد جوان و سالم هم باشیم دشواری هست.
و یا ثروت زیاد که با آن میشود مراکز مهم تعلیم و تربیت و کار راه انداخت.
اینها تا هست با ید سریعا فرصت ها را به کار گرفت.

چهارم- فراغک قبل شغلک
هر سه تای قبلی اگر باشد کافی نیست.
ما بسیاری اوقات متوجه نعمت آسایش و فراغت نیستیم یعنی چی؟
مثلا یک گرفتاری یا مریضی در فامیل ، ما را مَشغول کرده یا اسیر یک فکری شده ایم یا استخوان ماهی در گلوی بچه رفته، تا دو روز ناتوانیم و ارامش روحی نداریم چون فراغت نیست.
هوا سرد شده، دشمن حمله کرده، کسی توی گوشمان زده، توهین شدید کرده و ...

عاشق یک کسی یک فکری یک نوشته ای یک آهنگی یک چیز خوب و زیبایی شدیم ، منتهی در ذهنمان مانده و ما را چنان گرفتار کرده که به هیچ کار دیگری نمی رسیم؛ این نوعی اسارت است که مانع فراغتی است که فضای تفکر و بینایی را به ما می دهد. گاهی هم اسیر یک موضوع گناه و شیطانی میشویم که رهایمان نمی کند و فراغتمان را از بین می برد ...


آرامش و فراغت ، یک نعمت بزرگ است ولی موقتی است.
ممکنست در زمان فراغت آنقدر تفریح کنیم تا این فرصت و نعمت، از دستمان برود


پنجم - حیاتک قبل موتک
اگر زنده باشیم ولی پیر و فقیر و مریض و گرفتار،
باز هم تا زنده ایم از ما کار خیر و عمل در دنیا می اید
فکر میکنیم و از دیگران میخواهیم یا وصیت میکنیم،
البته که این خیلی ضعیف است اما هنوز خیلی با مردن فاصله دارد.

سه نکته:

نکته اول: پس از به دنیا آمدن، در مسیر از دنیا رفتن هم به اجبار قرار می گیریم،

سرمایه ای به نام "عمر" در "اختیار" ما است. باید آن را مصرف کنیم چون روز به روز کمتر می شود چه خوشمان بیاید چه خوشمان نیاید.

فرصت داریم تا طبق میل خودمان مسیری را انتخاب کنیم و برای هدفی تلاش کنیم.

نکته دوم: در مسیر زندگی دنیا قرار نیست در برابر خطاهای ما ، همانند قانون فیزیکی عمل و عکس العمل، همان موقع پاسخ دریافت کنیم بلکه عکس العمل با تاخیر به ما میرسد و گاهی هم پس از مرگ ما در این جهان و یا در آن جهان خواهد رسید. این تاخیر، به ما اجازه می دهد تا همچنان از اختیار خود استفاده کنیم و در مسیر صحیح یا غلط ، پیش برویم. یعنی اگر در گمراهی به سرعت میرویم و حوادث خوشحال کننده ای هم برایمان پیش می آید ، این را دلیل بر درستی راه ندانیم.

نکته سوم: حالا در این عمر و فرصت و توان و فراغتی که داریم چه کنیم که بهترین بهره را ببریم؟ قرآن در سوره عصر می فرماید: همه انسان ها در خسران و ضررند مگر کسانیکه به 4 موضوع مشغولند:

ایمان(به خدا به غیب به آخرت به حق) و عمل صالح (عبادت، انفاق تربیت خدمت) و دیگران را به حق دعوت نمودن و صبر (یعنی مسیر سخت و پاسخ عمل ما با تاخیر است).

مولا علی (ع) در کلامی اشاره به این دارند که چگنه سرمایه مان را خرج کنیم:

اسهروا عیونکم...
اسهروا عیونکم...