یکی در بیابان سگی تشنه یافت(سعدی)

یکی در بیابان سگی تشنه یافت
یکی در بیابان سگی تشنه یافت

کتاب بوستان قدیمی مصور داشتم یادداشتی از ان را این جا می آورم،

یکی در بیابان سگی تشنه یافت

برون از رمق در حیاتش نیافت

کله دلو کرد آن پسندیده کیش

چو حبل اندر آن بست دستار خویش

به خدمت میان بست و بازو گشاد

سگ ناتوان را دمی آب داد

_#سعدی