به بهانه فوت داریوش مهرجویی، مترجم کتاب جهان هولوگرافیک

داریوش  مهرجویی
داریوش مهرجویی


جلد کتاب جهان هولوگرافیک
جلد کتاب جهان هولوگرافیک


داریوش مهرجویی در مقدمهٔ این کتاب می‌نویسد: کتاب جهان هولوگرافیک را چند سال پیش، دوست عزیزم داریوش شایگان، در سفر آمریکا کشف کرد، و گویا چنان به هیجان آمده بود، که چند روز بعد را فقط صرف صحبت در باب این کتاب کرده بود! و من وقتی آن را خواندم، عین یک داستان شیرین هیجان انگیز بود، که در عین حال داشت به سؤال‌های بزرگِ هستی شناختی، یزدان شناختی، و فلسفی من نیز جورِ خاصی، جواب روشن امروزی می‌داد (فارغ از رمز و راز و ابهام) که تا حدی باور پذیر می‌نمود... خاصیت دیگر این کتاب آنست که شاید تلنگر ناچیزی باشد به کسانی که موج مدرنیته، دل و ایمانشان را شبهه دار کرده و غبار شک بر آن نشانده است.

مطالعه رایگان مقدمه کتاب در طاقچه

معرفی کتاب ذهن هولوتراپیک راهی به سوی جهان هولوگرافیک

   تصویر جلد کتاب
تصویر جلد کتاب


معرفی کتاب:

تحقیقات جدید در زمینه روان‌شناسی عمقی و خودآگاهی، تا حد زیادی وامدارِ روان‌پزشک سوئیسی کارل گوستاو یونگ است. یونگ در یک عمر کارِ بالینی روشمند، ثابت کرد که مدل فروید برای روان بشر بسیار بسته و محدود است. او شواهد قانع‌کننده‌ای گرد آورد که نشان می‌دهند درک ماهیت حقیقی روان بشر، از همان آغاز نیازمند نگریستن به جایی بس فراتر از زندگینامه شخصی و ناخودآگاه فردی است.

از جمله مشهورترین مفاهیمی که یونگ ارائه کرده مفهوم «ناخودآگاه جمعی» است، ذخیره عظیمی از اطلاعات درباره تاریخ و فرهنگ بشر که در اعماق روان‌مان در دسترس همه ماست. به علاوه یونگ الگوهای پویای اولیه یا اصول سازمان‌دهنده ازلی و آغازین را که در ناخودآگاه جمعی و نیز در جهان به طور کلی عمل می‌کنند شناسایی کرد. وی آنها را «کهن‌الگو» نامید و تأثیرتشان را بر ما به عنوان فرد و بر جامعه بشری به طور کلی تشریح کرد.

یکی از جالب‌ترین تحقیقات یونگ مطالعات او روی پدیده تقارن یا همزمانی است که بعدآ به شکلی مفصل‌تر به آن خواهیم پرداخت. او کشف کرد که وقایع روانشناختی فردی، مثل رویاها و تصاویر ذهنی، اغلب هم‌زمانی یا تقارنهای بامعنایی با جنبه‌های مختلف واقعیتِ مورد اجماع پیدا می‌کند که بر حسب رابطه علت و معلولی قابل‌تبیین نیست. این به آن معناست که دنیای روان و جهان مادی دو وجود مجزا نیستند، بلکه به‌شدت درهم‌تنیده‌اند. بنابراین نظرات یونگ نه تنها روان‌شناسی بلکه دیدگاه نیوتونی به واقعیت و فلسفه علم غربی را به چالش می‌کشند. نظرات یونگ نشان می‌دهند که خودآگاهی و ماده پیوسته با هم برخورد دارند، بر هم تأثیر می‌گذارند و همدیگر را شکل می‌دهند، نکته‌ای که شاعر ایرلندی ویلیام باتلر ییتس موقع صحبت درباره رویدادهایی که در آنها «نمی‌توان رقصنده را از رقص تشخیص داد» حتما در ذهن داشته است.

تقریبا در همان زمانی که پیشرفت‌های عمده در علم فیزیک آغاز شده بود، کشف ال‌اس‌دی و تحقیقات بعدی در زمینه مواد روانگردان، راه‌های انقلابی و جدیدی را در مطالعه خودآگاهی بشر گشود. دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ شاهد گرایش و علاقه ناگهانی به فلسفه‌ها و تجربه‌های معنوی شرق، شمنیسم، عرفان، روان‌درمانی تجربه‌ای و دیگر کاوش‌های عمیق در روان بشر بود. مطالعه مرگ و احتضار اطلاعات شگفت‌انگیزی را درباره رابطه بین خودآگاهی و مغز فراهم کرد. علاوه بر این، علاقه به فراروان‌شناسی و خصوصآ تحقیق روی ادراک فراحسی دوباره رواج یافت. اطلاعات جدیدی نیز درباره روان بشر در آزمایشگاه‌هایی به دست آمد که به آزمایش روی فنون جدید دگرگون‌سازی ذهن (mindaltering)، نظیر محرومیت حسی (sensory deprivation) و بازخورد زیستی (biofeedback) می پرداختند.

فصل مشترک تمام این تحقیقات، تمرکز روی حالات نامعمولِ خودآگاهی است، حوزه‌ای که در گذشته، نه فقط از سوی علوم سنتی بلکه از سوی فرهنگ غربی به طور کلی، کاملا مورد غفلت قرار گرفته بود. ما به واسطه تأکیدی که روی عقلانیت و منطق داشته‌ایم، ارزش زیادی برای حالت هوشیاری ذهن در زندگی روزمره قائل شده و دیگر حالات خودآگاهی را تمامآ به درون حوزه آسیب‌شناسی بی‌فایده تنزل داده‌ایم.


مطالعه رایگان فصل اول کتاب در طاقچه

پینوشت:

آقای موسی توماج در این یادداشت به طور مفصل کتاب را بررسی کرده است همچنین به نقدهایی که بر این کتاب در ایران نوشته شده و آن را شبه علم خوانده اند، در انتشارات زندگی پس از زندگی و در انتهای این مقاله نیز اشاره نموده اند.

البته شخصا اصطلاح شبه یا Pseudo را به عنوان پیشوند در جلوي یک مفهوم نه به معنای نقص در مفهوم دوم ایجاد شده نسبت به مفهوم اولیه، بلکه به معنای حالتی عمومی تر از مفهوم اولیه، میشناسم؛ مانند اصطلاح Pseudo inverse matrix یا ماتریس شبه وارون در جبر خطی که نام دیگر آن Generalized inverse matrix است.

همچنین آقای احمد بهزادی در این نوشته به خوبی نشان داده اند که تحقیقات روحی یک شاخه علمی است و زدن برچسب شبه علم به آن نادرست است. همچنانکه تحقیقات NDE در مجلات معتبری مانند لنست به چاپ میرسد.