صاحب امتیاز نشریه Logisia
گفتگو با پروفسور عیسیزاده
اولین استاد کامل و پدر علم کامپیوتر در شمال غرب کشور در گفتگو با انجمن علمی از روزهای اول تاسیس رشته علوم کامپیوتر و فرهنگ آن سخن گفت، از اختلافات موجود بین گروههای علوم و مهندسی کامپیوتر دانشگاه تبریز انتقاد کرد و تاکید کرد که باید یک دانشکده مستقل کامپیوتر تاسیس شود.
از تولد تا انقلاب سال ۵۷
آیاز عیسیزاده در سال ۱۳۲۶ در میان عشایر مشکینشهر و در دامنه سبلان متولد شده است. مرحوم حاج میرسامی عیسیزاده، پدر ایشان، به دلیل تحصیل فرزندان خود، به مشگینشهر مهاجرت میکند و آیاز پس از اتمام دوره دبیرستان، در رشته علوم ریاضی دانشگاه تبریز تحصیل میکند. پس از دو سال خدمت بعنوان افسر سپاه دانش در کرمانشاه، ایلام و آذربایجان غربی، یکسال بعنوان دبیر ریاضی در مشگینشهر، مشغول بهکار میشود تا به گفته خود دینش را به شهر کودکیاش ادا کرده باشد.
پس از آن در آبادان به تحصیل در رشته کارشناسی ارشد پتروشیمی روی میآورد، اما پس از سه ترم آن را نیز رها کرده و با بورسیه بانک مرکزی عازم آمریکا میشود تا در مقطع فوق لیسانس کامپیوتر در دانشگاه پرینستون آمریکا درس بخواند. وی دربارهی آن سالها میگوید: من در دوره لیسانس و فوق لیسانس خود تنها یک واحد برنامه نویسی فرترن در آبادان گذرانده بودم که آن هم به دلیل انصراف از دانشگاه، ریزنمرات دروس گذرانده را در اختیار نداشتم. به یاد دارم همزمان با من یک ایرانی دیگر هم که ارشد برق و کامپیوتر از دانشگاه تهران و یک مدرک ارشد کامپیوتر از دانشگاه جرج واشنگتن داشت، در پرینستون پذیرش گرفته بود. در مقایسه با وی پایه علمی من در کامپیوتر صفر بود اما چنان استادان پرینستون را در مکاتبات خود تحت تاثیر قرار دادم بودم که مرا قبول کردند.
وی در ادامه اضافه کرد: خوشبختانه دانشگاه پرینستون، محیط علمی بسیار منعطفی داشت و حتی میشد در روز امتحان هم درس را حذف کرد و سر امتحان حاضر نشد. من در ترم اول پنج درس اخذ کردم اما به یک ماه نرسید که درس اول را حذف و در روزهای بعدی درسهای دیگر را حذف کردم تا اینکه توانستم تنها یک درس را در ترم اول پاس کنم. اما در ترمهای بعدی خودم را با رشته و دانشگاه جدید وفق دادم، تا جایی که دانشگاه پرینستون پس از دانشآموختگی به من پیشنهاد کرد که هزینههای تحصیلی مرا که بانک مرکزی ایران تقبل کرده بود را پرداخت کند تا تعهد برگشت به ایران لغو شود، اما با این حال در اوایل سال ۵۷ و در زمانی که کشور در آستانه انقلاب قرار داشت به کشور برگشتم و در بانک مرکزی مشغول به کار شدم.
اگر قرار بود به تبریز برنگردم در آمریکا باقی میماندم
پروفسور عیسی زاده درباره چگونگی تاسیس رشته علوم کامپیوتر در دانشگاه تبریز بدست ایشان پاسخ دادند که در بهار ۵۸ بار دیگر به آمریکا بازگشتم و پس یک سال کار در بخش فناوری اطلاعات شرکت سان (Sun Information Services)، در آزمایشگاه بل (Bell Laboratories) که بازوی تحقیقاتی شرکت تلفن آمریکاست، مشغول به کار شدم. ما چند نفر ایرانی بودیم که برای خودم محیط کاری و فرهنگ ویژه خودمان را داشتیم و بدین منوال ۱۰ سال گذشت تا در سال ۱۳۶۹ برای دیدار فامیل و آشنایان به ایران بازگشتم و پس از یک سال گشتوگذار، به پیشنهاد استاد میرنیا در دانشگاه تبریز مشغول تدریس شدم و از تجربیاتم در آزمایشگاه بل برای دانشجویان صحبت کردم. زمانی که درباره زبان سی، یونیکس و ... که در ایران و حتی خود آمریکا ناشناخته بودند، برای بچهها میگفتم، چشمانشان میدرخشید و هیجانزده میشدند. این شور و شوق آنها، مرا نیز بر سر ذوق آورد و مرا به ادامه کار معلمی علاقهمند کرد. معلم با انسان سروکار دارد ولی در آمریکا باید با ماشینها کار میکردم، بنابرین پس از یکسال تدریس در دانشکده ریاضی تصمیم گرفتم که ادامه تحصیل داده و مدرک دکتری خودم را بگیرم تا مابقی عمرم را بتوانم بعنوان استاد دانشگاه کار کنم.
در آن سالها که استاد دانشگاهی کم بود، دانشآموختگان مقطع فوق لیسانس به عنوان مربی در دانشگاهها تدریس میکردند و این افراد به نوبت برای اخذ مدرک دکتری در دانشگاههای خارج از کشور بورس میشدند. اما من بدون نوبت و با هزینه شخصی در دانشگاه کویینز کانادا ادامه تحصیل دادم و پس از گرفتن مدرک دکتری و گذراندن یک مقطع کوتاه مدت پسادکتری، به رغم پیشنهاد دانشگاههای آمریکا و حتی شریف، به تبریز بازگشتم و به مسئولان دانشگاه شریف هم گفتم: اگر بنا بود که به تبریز برنگردم، ترجیح میدادم در آمریکا بمانم.
با اینکه در سال ۱۳۷۶ بازگشتم اما سه سال طول کشید تا مجوز رشته کامپیوتر را در سال ۱۳۷۹ گرفتیم، اما در همین مدت در رشته ریاضیات کاربردی، مباحث کامپیوتر را تدریس و دانشجویان علاقهمند به مباحث کامپیوتر را تربیت کردم. دکتر کریمپور از جمله دانشجویان من در آن دوره هستند که با اینکه مدارک ارشد و دکتری ایشان ریاضیات است، هماکنون دانشیار گروه علوم کامپیوترند و حالا بعد از ۲۰ سال گروه علوم کامپیوتر به جایی رسیده است که هموارده بین پنج گروه برتر علوم کامپیوتر کشور قرار دارد.
فهم نادرست برخی از مدیران به رشته علوم کامپیوتر
پدر علم کامپیوتر شمالغرب درباره چگونگی تدوین فرهنگ جامعه کامپیوتر گفت برای پاسخ به این سوال باید به چند سال قبل برگردیم. بعد از چند سال سابقه در مقام دانشیاری، به مرحلهای رسیده بودم که استحقاق استاد کاملی را داشتم اما هربار درخواست من رد میشد و تنها دلیل آن اختلاف گروه علوم کامپیوتر با هیئت رئیسه دانشگاه بر سر امکانات، تجهیزات و برخی قوانین بود. ما برای پیشبرد کارهای پژوهش و ارتقا سطح آموزشی گروهمان به حداقل ۵ آزمایشگاه نیاز داریم اما چون عنوان علوم پشت نام کامپیوتر آمده است، نگاه بسیاری از مسئولان به این رشته مانند نگاه به رشتههای علوم پایه ریاضی و انسانی است که تنها ابزار آنان کاغذ، خودکار و یک کامپیوتر شخصی است.
گروه ما به دلیل فهم نادرست برخی از مسئولان از داشتن امکانات آزمایشگاهی محروم است، در سال ۱۳۹۰ گروهی از دانشجویان و هیئت علمی ما که پایه ریاضی قوی هم دارند به دنبال تحقیق در زمینههای محاسبات کوانتومی بودند و برای چنین موضوعی به آزمایشگاه و تجهیزات پیشرفتهای نیاز داشتند، اما با وجود اهمیت زیاد آنان حمایتی از سوی دانشگاه نشد و شاید اگر چند سال پیش از این گونه طرحها حمایت میشد، امروز حرفی در دنیا برای گفتن داشتیم. اختلاف از زمانی که ساختمان جدید دانشکده ریاضی ساخته شد، بسیار عمیقتر شد. گروه ما از انتقال به این دانشکده جدید خودداری کرد چرا که هیج فضای آزمایشگاهی و سایت کامپیوتری نداشت.
در آن سالهای اول که اینترنت هم وجود نداشت برای راحتی دانشجویان، به اسم خودم چند ده کتاب از دانشگاه امانت گرفته و در دانشکده قرار دادم چرا که اعتقاد داشتم دانشجو بالاخص دانشجو کامپیوتر باید هر لحظه حتی نیمه شب هم به کتابخانه دسترسی داشته باشد، اما کتابخانه مرکزی در پایان وقت اداری تعطیل میکردند و دانشکده را در ساعت ۶ عصر میبستند اما مگر دانش و دانشگاه تعطیلی دارد؟ من در آن سالها با مسئولیت خودم اجازه رفت و آمد دانشجویان را تا ساعت ۱۰ شب گرفتم و دختران و پسران دانشجو کنار یکدیگر کار میکردند ولی چنین رفتارهایی به مذاق برخی افراد خوش نمیآمد.
علوم کامپیوتر یک رشته نیست، یک فرهنگ است
ایشان در ادامه پاسخ به سوال نحوه تدوین فرهنگ CS گفت: بعد از چندین بار رد شدن درخواست من، در نهایت هیئت ممیزه با مرتبه استاد کاملی من موافقت کرد و دانشجویان هم به این مناسبت یک جشن بزرگداشت برای من برگزار کردند و اصولی که در گروه علوم کامپیوتر با آن زندگی کرده و درس خوانده بودند را در قالب یک منشور تدوین کردند که پس از بازنگری من در ۷ بند نور، صداقت، عشق، پویایی، هویت، کار و شجاعت و به نام فرهنگ نور و شفافیت نهایی شد. این فرهنگ ساخته و پرداخته روال زندگی دانشجویان بود و در اولین نشست جامعه کامپیوتر استان، در ۲۸ اردیبهشتماه ۱۳۹۰ به امضای ۸۰۰ نفر از اساتید، مدیران، دانشآموختگان و دانشجویان کامپیوتر رسید و در همان نشست مرا پدر علم کامپیوتر دانشگاه تبریز نامیدند.
باید یک دانشکده مستقل کامپیوتر تاسیس شود
ایشان درباره سالهای تاسیس رشته مهندسی کامپیوتر در دانشگاه تبریز اظهار کرد که مقطع کارشناسی ارشد در ابتدا در گروه علوم کامپیوتر راهاندازی شد اما با تصمیم هیئت رئیسه که هیچ دلیل توجیه کنندهای نداشت، دانشجویان ارشد و استادان به ساختمان مهندسی برق منتقل شدند. متاسفانه در سطح مدیریتی کشور، مشورت با اهل فن و متخصص جا افتاده نیست، آیا این صحیح است که گروه کامپیوتر زیر نظر دانشکدهای باشد که رئیس آن تخصصی در مباحث علمی این رشته ندارد. چرا باید رشتهای که مجوز آن از سمت وزارت علوم به دانشکده ریاضی داده شده به همراه استادان، به یک دانشکده دیگر برود. هسته اساتید هیئت علمی گروه علوم و مهندسی کامپیوتر را من بنا گذاشتم. کارهای بورسیه استادانی مثل دکتر لیلی محمد خانلی، فرناز درخشان و دکتر شهریار لطفی و ... را من انجام دادم و قرار بود این اساتید در گروه علوم کامپیوتر مشغول به کار شوند.
دکتر عیسیزاده درباره اختلاف گروه علوم و مهندسی کامپیوتر تبریز گفت که این اختلاف به دلیل بروکراسیهای اداری و خودخواهی برخی از افراد است. باید نگاه افراد به مسائل درست شود. همهی ما در این دنیا مسافر هستیم و باید فکر کنیم چه چیزی از ما به جای خواهد ماند. من امیدوارم که این اختلافات به زودی برطرف شود. کار درست هم این است که یک دانشکده مستقل کامپیوتر تاسیس شود که در آن دانشجویان علوم و مهندسی کامپیوتر و مدیریت فناوری اطلاعات در کنار یکدیگر مطالعه و تحقیق کنند چرا که در دنیای امروز دیگر مرز مشخصی بین رشتههای پایه و مهندسی وجود ندارد و فیلدهای بینرشتهای در دنیا بوجود آمده است. ما در دانشگاه کویینز استادی داشتیم که تخصص پزشکی داشت اما دغدغه برخی افراد در ایران این است که عنوان یک دانشکده یا مدرک کامپیوتر، مهندسی یا علوم باشد بعنوان مثال، عنوان کامل مدرک ارشد من «Master of science in engineering of electrical engineering and computer science» است که هم حاوی عنوان علوم و هم مهندسی است.
پروفسور عیسیزاده در پایان مصاحبه و در پاسخ به اینکه آیا اگر به سال ۷۶ برگردید، دوباره به ایران و تبریز برمیگردید بیان کردند: من از زندگی و کارهایی که در زندگی ام کردهام راضی هستم و هیچ پشیمانی ندارم. و اگر یک روزی در مقابل ریاست ایستادم، نه به دلیل خودخواهی بلکه به خاطر ایمان به درستی کارم بوده است. من از کسانی که بر من خشم گرفتهاند ناراحتی ندارم اما اگر کسی از من رنجیدهاست، من قصد رنجاندنش را ندارم.
پروفسور عیسیزاده در ۵ بهمن سال ۹۸ و در زادروز ۷۲ سالگی خود بازنشسته شد.
مطلبی دیگر از این انتشارات
چرا پرسش از هوش مصنوعی برای توضیح خودش، کار را خرابتر میکند؟
مطلبی دیگر از این انتشارات
بازی تقلید
مطلبی دیگر از این انتشارات
کرونا ویروس و "اپیدمی اطلاعات" در رسانههای اجتماعی