تجربه من از مشاوره پیش از ازدواج

من از اون دست آدم‌هایی بودم که به مشاوره خیلی اعتقاد داشتم، پیش از ازدواجم دوست داشتم اول آگاهی کامل بدست بیارم و هروقت تعداد زیادی کتاب و دوره برای ازدواج خوندم و دیدم اونوقت ازدواج کنم.

هم کارگاه ازدواج دانشگاه رو شرکت کردم هم یکی دوتا دوره تو فضای مجازی، نمیگم کتاب زیاد خوندم ولی به نسبت خودم کتاب‌هایی که بهم معرفی شد رو خوندم و پست‌های مشاوره‌های ازدواج رو هم تو فضای مجازی می‌دیدم، با وجود همه این‌ها مشاوره پیش از ازدواج هم رفتم.

هیچ دیدگاه مشترکی بین مشاورین ازدواج وجود نداره! برای همین این کار بیشتر از اینکه به دانش من اضافه کنه من رو دچار سردرگمی کرد، باوجودی که من بیشتر دنبال یک سبک خاص از مشاوره بودم و هرکسی رو هم دنبال نمی‌کردم.

مثلا یک مشاور تو فضای مجازی می‌گفت دختر تا قبل ۲۵ سال نباید ازدواج کنه، چون مغز انسان تا ۲۵ سالگی رشد می‌کنه، ولی تو کتاب دکتر حبشی میگه بهترین سن برای ازدواج پسرها قبل از ۲۷ ساله که شور عاطفی بالاتری دارن!

یا آقای مختاری تو دوره ازدواج اسلامیش می‌گفت کفویت تحصیلی در اسلام نداریم ولی مشاور خودم که روحانی ملبس بود خواستگار خودم که هیچ مشکلی نداشت رو فقط به خاطر اینکه دانشجوی لیسانس بود رد کرد و گفت هیچ تضمینی وجود نداره که بعدا تا دکترا ادامه بده و ممکنه این مسئله باعث مشکل بشه.

یا نمونه دیگه‌اش مشاور من معتقد بود حتما باید قبل از عقد دائم، یک صیغه موقت خوانده بشه و به اون به چشم آزمایشی برای ازدواج دائم نگاه می‌کرد، ولی یک مشاور طلبه دیگه در فضای مجازی با دلایل دیگه مثل اینکه ازدواج نکنید برای اینکه ببینید می‌تونید باهم ازدواج کنید، اون رو رد می‌کرد.

برای همین من توصیه می‌کنم قبل از ازدواج آگاهی کسب کنید ولی هرچی از منابع کمتری استفاده کنید احتمال سردرگمی‌تون کمتره.

من کتاب ازدواج دکتر حبشی که مشاور دانشگاهمون پیشنهاد کرده بود رو پیشنهاد می‌کنم، به نظر من کتاب واقعا جامعیه و افراط و تفریط مشاور‌های غربی و شرقی رو نداره.


باز هم ممنون میشم برای حفظ حریم حق انتشار
باز هم ممنون میشم برای حفظ حریم حق انتشار


یادمه تو کارگاه ازدواج مشاورمون می‌گفت در فرایند خواستگاری سوتفاهم زیاد پیش میاد و وظیفه مشاوره که اون رو مدیریت کنه. برای ما دقیقا همین شرایط پیش آمد.

برداشت‌های جزئی من از صحبت‌ها و رفتارها باعث سوتفاهم‌های زیادی برای من شده بود، مثلا من در جلسات خواستگاری تصور می‌کردم آدم خیلی جدی‌ای باشه و حتی تو جلسه مشاوره هم گفتم کمی حس ترس به من میده، در حالیکه الان فکر می‌کنم واقعا روی جدی داره؟

یا من در خواستگاری گفته بودم که آدم پرحرفی هستم ولی الان بارها از کم حرف بودن من حرف زده :))

یا من تصور می‌کردم اهل کافه و بیرون رفتن نباشه ولی الان می‌بینم بیشتر از من اهل تفریحه و بعضا سر همین من سختمه (بابا من درس دارم )

یا از این دست مسائل که بعضا نمیشه بازشون کرد.

اولین بار که می‌خواستیم مشاوره بریم، من هرچی با مشاورم تماس می‌گرفتم پاسخگو نبود، برای همین یکی از مراکز مشاوره اسلامی معروف شهرمون که پیش آشنای اونها رفتیم، جایی که مشاورش یک حرفی به من زد و یک حرف دیگه به همسرم، به قول مشاورم می‌گفت باید مستقیم در حضور هر دو یک حرف واحد می‌زد نه اینکه به این صورت برخورد کند.

خیلی اتفاقی همون روز که از جلسه مشاوره برگشتیم مشاورم تماس گرفت و وقتی براش تعریف کردم چه اتفاقی افتاده ازم خواست تا پیشش بریم.

مشاوره پیش از ازدواج کار پسندیده‌ایه و مسلما به شناخت بیشتر کمک می‌کنه و حتی اگه مشاور خوبی باشه در کنار شناخت، آموزش هم میده. مثلا خیلی از اختلالات شخصیت رو ما نمی‌تونیم متوجه بشیم یا برداشت ما از صحبت‌ها یا رفتارها ممکنه نادرست باشه و طبق دانش نصفه و نیمه‌ای که داریم سریع روی فرد مقابلمون برچسب بزنیم.

یا من پیش از ازدواجم برای یک سری مسائلی که الان می‌بینم واقعا برام مهمه، به واسطه تحت تاثیر قرار گرفتن از یک سری حرفها و دوره‌ها داشتم ساده انگارانه از کنارش عبور می‌کردم که مشاورم گفت موضعت رو مشخص کن و محکم و قاطع در مقابلش بایست. و الان بارها بارها خدا رو برای این محکم ایستادن شکر می‌کنم.

ولی تجربه من یک سری عیب‌ها رو هم در کنارش می‌بینه.

مشاوره ازدواج به من وسواس فکری خیلی زیادی داده بود به حدی که در پست قبلم هم اشاره کردم که خواهرم می‌گفت تو همش نگاهت به دهن مشاوره که اون برات انتخاب کنه.

مشاوره چندین جلسه مصاحبه و فرم و تکالیفه که در خلال جلسات گفت‌وگو صورت می‌گیره تا مشاور بازخورد بگیره و جلسه آخر جمع‌بندی برگزار می‌کنه. اینکه جمع بندی به جلسه آخر موکول میشه و بعد از ده جلسه گفت‌وگو و اینکه مشاور می‌پرسه احساست نسبت بهش چه تغییری کرده تازه در جلسه آخر می‌خواد تیپ‌های شخصیتی رو باز کنه و بگه بهم می‌خورید یا نه، خیلی اتفاق جالبی نیست. چون جدای استرس اینکه چه چیزی قراره در اون جلسه گفته بشه، آدمی که تا این جلسه پیش رفته یک‌هو بهش بگی این فرد بدردت نمی‌خوره مسلما در بهترین حالت اگر علاقه‌ای هم شکل نگرفته باشه فرد احساس از دست دادن عمرش رو داره، به خصوص برای دختر که تو این بین نمی‌تونه خواستگار دیگری رو هم راه بده.

مشاورم تو کارگاه ازدواج یک حرف قشنگی زد، می‌گفت همه حرفهایی که ما مشاورها می‌زنیم لزوما درست نیست. حتی تو جلسه جمع بندی هم وقتی چالش‌ها رو بیان کرد، گفت من تعصبی روی حرف‌هام ندارم و ممکنه درست نباشه. چون مشاور بر اساس داده‌هایی که از صحبت‌ها دریافت می‌کنه نتیجه‌گیری می‌کنه و با دلایل زیادی ممکنه این داده‌ها معتبر نباشه. (مثل من قبل جلسه مشاوره کتاب نخونید و تحت تاثیر یک جمله‌اش قرار بگیرید و برید تو جلسه بگید و اون‌ها هم روی هوا حرف رو بگیرن :( )

که بعضا حرف‌هایی که زده شد درست نبود، مثل اینکه مهمترین چالشی که برای ما گفت این بود که من آدم بسیار عاطفی هستم و باید با شخصی باشم که دوز عاطفی بودنش بیشتر باشه ولی همسرم آدم دوز منطقی بودنش خیلی بالاست و شغلش اون رو تشدید می‌کنه.

درحالیکه بعد ازدواج بارها گریه همسرم رو به خاطر عاطفه‌اش دیدم و حتی بعضا به من می‌گفت تو آدم بی‌احساسی هستی! (آخه کدوم آدمی گریه می‌کنه داریم میریم شهرمون و از برادرزاده‌ام دور میشم؟ استیکر پوکر فیس)

مورد دیگه اینکه مشاورم درنهایت یک حرف واحد نزد و یکی به میخ زد و یکی به نعل! نه رد کرد و نه تایید :( وقتی دو نفری رفتیم یک چیزی گفت و وقتی با خانواده بودم یک چیز!

مورد آخر هم اینکه وقتی شخصیت و ویژگی‌های منفی‌ طرف رو ریز به ریز روی دایره می‌ریزید به این هم فکر کنید که پس‌فردا طرف ازدواج کرد بتونه سرش رو پیش خانواده همسرش بلند کنه، بالاخره اون تو مرحله انتخابه و برای مشورت بهشون انتقال میده دیگه :(

دیگه اشاره نکنم منتشر نکنید دیگه :)
دیگه اشاره نکنم منتشر نکنید دیگه :)


در کل من مشاوره پیش از ازدواج رو توصیه می‌کنم. چون به هرحال حتی اگر مشاور بگه بدرد هم نمی‌خورید همین که با شناخت چالش‌ها ازدواج کردید به مدیریت چالش‌ها کمک می‌کنه.

ولی هر مشاوری هم مشاور درستی نیست، مخصوصا مشاورهایی که فعالیت مجازی دارن اصولا برای من قابل اعتماد نیستند.

در کل من مشاوری که هم تحصیلات دانشگاهی و هم تحصیلات دینی داشته باشه رو بیشتر توصیه میکنم چون هم از علم آگاهی داره و هم توصیه‌های دینی رو میدونه و میتونه یک اجماع خوبی از هر دو داشته باشه.

و در آخر خدا به همه ما عقل داده، حرف مشاور رو با عقل خودتون بسنجید و ببینید چقدر حرف‌هاش درست به نظر میاد، اگر می‌بینید مشاور درستی برای شما نیست باهاش ادامه ندید، مشاور بعدی منتظر شماست :)


پ.ن: این حرف‌ها صرفا تجربیات منه و عامیت نداره.

پ.ن ۲: باگ‌های ویرگول انگار بیشتر شده و من نمیتونم به درستی کامنت‌ها رو بخونم. ای‌کاش یک فکری براش بکنن.