یه آدم که تنهاییهاش رو با کتاب و قلم تقسیم میکنه، عاشق فلسفه، دین، تاریخ...
ترستواضعامید
یه جایی از قرآن میگه...
و او را با ترس و امید و در حالیکه متواضع بودند میخواندند...
هر سه اینها یعنی ترس و امید و تواضع منشا یکسانی دارند...
او! و اویی که خیر ابقی هست.
اشتیاق به هستی و ترس از جدا شدن از آن که همان نیستی است!هردو وجود دارند چرا که مشخص نیست که به او خواهی رسید یا نه!هرچه امید بیشتر شود ترس نیز افزون خواهد گشت چرا که امید بیشتر ارزشمندتر بودن را می رساند و همین ارزشمند بودن و احتمال نرسیدن به آن ترس را می آفریند و اما تواضع:عظمت آن قدرت را میبینی!خالق را میشناسی و با مخلوق که خودت باشی مقایسه میکنی!و آنجاست که میبینی تو محکوم به خاکساری هستی؛به انتخاب و تسلیم خود یا از روی اکراه!اگر به انتخاب خودت باشد به بارگاه او راه یافتهای و این مستلزم شناخت مخلوق و در پی آن خالق است...

مطلبی دیگر از این انتشارات
یه کار قشنگ...
مطلبی دیگر از این انتشارات
شرح تمدن کربلایی حول یک سؤال | قسمت سوم
مطلبی دیگر از این انتشارات
نغمه نیلی