پیدا به ضمیرم او پنهان به ضمیرم او این است مقام او دریاب مقام من...
دوری و دوستی
درباره ی مسائل بین جنس مخالف سخن بسیار است که نه شرایط اجازه ی بیان میده و نه بنده آگاهی کامل دارم!خب اول از همه خدمتتون عرض کنم که در زمان امیرالمومنین میپرسن یا علی چطور تو به زنان در راه سلام نمی کنی درصورتی که حضرت رسول سلام می کنن؟حضرت می فرمایند چون ایشون سنشون زیاده ولی من جوانم!ببینید بالاتر از امیرالمونین داریم؟ایشون اصلا احتمال خطا و لغزش داشتن؟اما خب باز هم تا این حد رعایت می کردن .
امروز شرایط زندگی تغییر کرده اما در ارتباطات حضوری که کاملا شرایط مشخصه،نباید در خلوت باشن و صحبت های غیر ضروری بینشون مطرح بشه.اما خب فضای مجازی انگار فرق داره،ممکنه من با یه جنس مخالفی صحبت کنم که اصلا ندونم کیه،اهل کجاست و حتی هیچ وقت نبینمش اما باز هم صحبت های غیر ضروری درست نیست چون تاثیراتشو میزاره بلاخره!
اینجا فضایی نیست که آدمو منحرف کنه اما فراموش نکنید که در هر شرایطی این ارتباطات یک قدم با سقوط فاصله داره!یه بار گفتید بهم که جنسیت اصلا مهم نیست اما به نظر من این حرف تا جایی درسته که از جنسیت طرف مقابل بی اطلاع باشیم وقتی اطلاع حاصل کردیم دیگه روابط خواه ناخواه تحت تاثیر قرار می گیره حالا اگه مراقب باشیم یه جور،اگه مراقب نباشیم جور دیگه!
من خودم به شخصه وقتی که کامنتی دریافت می کنم همیشه به اسم طرف نگاه می کنم،اگه دختر پسرش معلوم نبود که هیچ ولی اگه معلوم باشه فرد پسره خیلی سعی می کنم مراقب باشم چی میگم،آیا اگه این فرد همجنس بود هم همینطوری صحبت می گردم؟آیا اگه حضورا می دیمش جایز بودم این طوری صحبت کنم؟فلان ایموجی مناسبه یا نه و...
مسئله ی دیگه اینه که همیشه باید سعی کنیم به خودمون مطمئن نباشیم چون آدم این اطمینان ضربه می خوره.وقتی از خودمون مطمئنیم دیگه به روابط دقت نمی کنیم،دیگه خودمون رو از خطا بری می دونیم و به تدریج ممکنه منحرف بشیم.
و مراقب صمیمیت ها و افکارمون هم باشیم چون که حضرت امیر فرمودند مراقب افکارت باش که تبدیل به گفتارت می شوند،مراقب گفتارت باش که تبدیل به رفتارت می شوند و مراقب رفتارت باش که سرنوشت تو را شکل می دهند.ملاحظه می کنید که ممکنه یه سری افکار زندگیمونو چقد تحت تاثیر قرار بدن؟حالا وقتی آدم خواب یه چیز خاصیو می بینه یعنی خیلی بهش فکر کرده و همین که خواب یه جنس مخالفو ببینیم خودش یه هشداره!
این آخرین چیزی که می خوام بگم واقعا گفتنش برام سخته اما به نظرم لازمه،این روابط باعث میشه که شما به تدریج اعتمادتون نسبت خودتون بیشتر بشه و بعد در فضاهایی که امکان خطا بیشتر هست رفتار بازتری داشته باشید و حتی در فضایی مشابه اما حضوری با تداعی این بحث ها بگید اونجا هم چیزی نشد اینجا هم نمیشه و... و این مسائل تو زندگی مشترک هم باعث ایجاد شک و بدبینی میشه!
من خیلی دراین زمینه کتاب خوندم ولی چون خیلیاش درباره ی حجاب بود بهتون معرفی نکردم.موفق باشید.....
ببینید آیا بدون ارتباط با این شخص خاص می تونید به هدفتون برسید با نه؟مثلا بدون حضور اون و با مطالعه میشه با دیدگاه های مخالف آشنا شد اما بدون ارتباط نمیشه به کسی کمک کرد راه درستو پیدا کنه!
ببینید چقدر این کار ضروریه و آیا به خودتون آسیب نمیزنه؟آیا خودتون اونقدر مطالعه داشتید یا توان مطالعه دارید که به اختلاف ها جواب بدید یا خیر!
و بعد دور و برتون رو نگاه کنید که مورد مشابه اما همجنسی پیدا نمیشه؟اگه نشد و اگه هدفتون و ضرورت این ارتباط محرض شد باید سعی کنید پا فراتر از اون نزارید چطوری؟خب به هیچ عنوان وارد بحث های خصوصی نشید،خاطره نگید و از ایموجی هایی مثل قلب و گل و چشمک و... استفاده نکنید.
یا اینکه همیشه از خودتون بپرسید فلان حرفی که من زدم آیا اگه ایشون همجنس بود هم میزدم؟
ببینید براتون اهمیت داره که کسی مکالمه ی بینتون رو بخونه یا از این بابت استرس دارید؟(این نشونه ی بدیه)
تعریف و تمجید نکنید(منظورم از تعریف این نیست که حین صحبت مثلا بگید از اونجایی که شما انسان فهمیده ای هستی.... بلکه منظورم اینه که مثلا نگی چقدر دختر خوبی هستی،تا حالا کسی مثل شما ندیدم و از این قبیل تعاریف مستقیم)
تا جایی که ممکنه رسمی صحبت کنید.
و خب این یکی که واقعا نمیدونم درسته بگم یا نه اما میگم!?ببینید دین ما خیلی توصیه کرده که جوونا زود ازدواج کنن ولی خب حتما شما با ازدواج خیلی فاصله دارید اما سعی کنید خودتون رو به همسر آیندتون وفادار نگه دارید و کاری که می کنید طوری نباشه که بعدا جرئت نکنید براش تعریف کنید.
و اینکه همیشه به خودتون شک داشته باشید و احتمال خطا کردن رو صفر ندونید تا حواستون جمع باشه و خودتون و دیگران رو دچار سوءتفاهم نکنید!
بحث های غیر ضروری رو هم ادامه ندید!
فضای حضوری
خب فضای حضوری خیلی فرق داره،اینجا باید سعی کنید دوستان مذهبی و با فکر باز پیدا کنید و پیوندتونو باهاشون محکم کنید اما اگه کسی که هم مذهبی باشه و هم فکرش باز باشه پیدا نکردید مذهبی خالی هم غنیمته و شما سعی کنید خودتون کمکش کنید فکرش باز بشه. دوست خوب بهترین دفاع دربرابر شیطانه!
به هیچ عنوان در جای خلوت با جنس مخالف قرار نگیرید که نفر سوم شیطانه!
حدیث "به حساب خود رسیدگی کنید پیط از آنکه به حسابتان رسیدگی شود" رو رو به روی تختتون بچسبونید و هر شب قبل خواب وقتی چشمتون بهش افتاد مثل یه روتین اعمال خودتون با جنس مخالف رو برسی کنید.
مراقب نگاهتون باشید.
وقتی می خواید کاری کنید یا حرفی بزنید که بهش مطمئن نیستید بگید اگه حضرت امیر،یا حضرت رسول جای من بود این کارو می کرد یا اینکه اگه ایشون دقیقا اینجا حضور داشتن من این کارو می کردم؟
البته مطالعه رو هم فراموش نکنید
امیدوارم موفق باشید!
این گفته های یکی از کاربران کم نظیر ویرگول هست که اینقدر کامل و زیبا هست که ارزش حفظ کردن رو داره خود ایشون خیلی از اینکه اینو بگن میترسیدند و می گفتند در جامعه با گفتن این چیزها عقب مانده محسوب می شویم....
خوب من هم به نوبه خودم میخوام یه قسمت از کتاب «من و دوست.....ام» از محمد داستانپور رو شرح بدم و توصیه می کنم که این کتاب رو بخونید حتما حتما علی الخصوص دخترها....
فرق رجیم و رحیم تنها نقطه ایست......:
1-برای شروع راه های مختلفی وجود داره مثل رد و بدل شدن یک نگاه در راه رفتن به مدرسه یا دانشگاه،آشنا شدن در سایت های وبلاگ نویسی،فامیل بودن،هم کلاس زبان بودن(به شخصه تجربه شرکت در کلاس زبان 8 نفره که 3 تا پسر بود که بعدا اون 2 تا هم نیومدن دارم) و کلا هر چیزی که زمینه رو برای اولین ارتباط فراهم کنه...
2-رو آوردن به پی وی(که تا دو سال پیش نمیدونستم ینی چی) و رد بدل کردن پیام ها ابتدا با موضوعات مختلف مثل درس،دین،فلسفه،رفاقت و.....
3-خوب ابتدا رد و بدل «پیام» هست و با گفت و گوی نسبتا کم انسان ذهنش ارضا میشه اما به مرور زمان این تعداد پیام ها بیشتر میشه....../بعد کار میرسه به ویس ها ابتدا کم اما بعد اونم مدتش زیاد میشه/بعد کار میکشه به تماس های تلفنی ابتدا در حد چند دقیقه اما بعد مدت این تماس ها زیاد می شود.....
4-دیگر این چیزها ذهن را ارضا نمی کند باید همدیگر را ببینند......در پارک ها از راه دور نیم نگاهی به هم می کنند و راضی می شود این نفس اماره ......
5-کم کم نزدیک تر می شوند و روی نیمکت یک صندلی با فاصله می نشینند و صحبت می کنند شاید هم صحبت نکنند......اما خوب بالاخره کار به صحبت می کشد......
6-نه!این دیگه جواب نمیده احساس می کنند نمی توانند در محیطی مثل پارک درست حرف بزنند باید محیط خصوصی تر پیدا کنند که شیک هم باشه دیگه و اون جایی نیست جز کافی شاپ و از اینجاست که نگاه هایی رد و بدل می شوند که بوی شهوت می دهند......(با بچه ها همیشه شوخی میکنم رفتید دانشگاه حتما آدرس کافه های نزدیک رو پیدا کنید:) و اونا میزنن زیر خنده میگن از تو بعید بود:) )
7-ای بابا اینجا هم نمیشه بدون رودروایستی خودمونی بود و با همدیگه حرف بزنیم....چیکار کنیم پس.....آها یه جای خصوصی تر که خیلی راحت تر باشیم مثلا خونه من یا شما وقتی کسی نیست یا نمیدونم شاید تلکابین هم جای خوبی باشه.....یا ماشین ولی آخرش به همون خونه کشیده میشه......
8-اینجا دیگه راحتیم و میتونیم هر حرفی بخوایم بزنیم و با صدای بلند بخندیم و نگران نگاه های بقیه هم نباشیم....
9-کمی تپش قلب دارم و دستام میلرزه....به خاطر چی میتونه باشه؟دهنم خشک شده و نمی تونم درست حرف بزنم نگاه های سریع بینمون رد و بدل میشه و دست هامو می بینم که عرق کردند و شونه هام کمی لرزش دارند و حرفامون دیگه مثل گذشته بر اساس تفکر نیست و خیلی سطحی هست شاید ذهنمان به چیز دیگری مشغول است.....
10-با تردید به سمتش میرم و اون رو میبینم که با تردید سمتم میاد و.........تردیدم به یقین تبدیل میشه.......
و اینجا قهقه سرمستانه شیطان رو می شنوید که بالاخره کار خودشو کرد.
تبصره 1:قسمت اول گفتم که سایت های وبلاگ نویسی....خوب ممکنه بگید هم شهری نیستیم.....اما باور کنید بعضی مواقع خیلی نادر ممکنه دانشگاهی جایی قرار بزارید در آینده ولی خوب احتمالش خیلی کمه....
تبصره 2:همه اینا مثل یه دست انداز هستند ینی ممکنه ترمز عقلتون اونقدری باشه که سرعتتون رو کاهش بده تا از رو دست اندازها رد نشید و توی یه مرحله توقف کنید ولی خوب ترمز عقل توسط بنزین احساسات فرسایش پیدا می کنه چه بهتر که ماشین رو کلا خاموش کنید.....اما خوب خاموش شدن در هر مرحله سخت تر است مرحله قبل است و افسردگی و دلتنگی بیشتری به دنبال دارد و نیاز به زمان داره از بین رفتن محبتش،به خصوص مورد آخر که حتی ممکن است به قتل هم بیانجامد یا بچه ناخواسته یا بیماری های مقاربتی یا حتی اعدام(ممکنه فیلم گرفته باشه طرف و پخش کنه و حکم پخش چنین فیلمی هم اعدامه که معمولا پسرا این کار رو میکنن و دختر هم دیگه آبرویی براش نمونده خودکشی میکنه(خسر الدنیا و الآخره....)
تبصره3:سعی کنیم همون مرحله اول بمونه.....نگاه اول و ارتباطات که نمیشه جلوش رو گرفت اما میشه در همون سطح جلوش رو گرفت.
حاشیه: ممکنه این فکرای زیر بیاد ذهنتون.....
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ
مسلمانان! همگی تسلیم محض خدا باشید و پا جای پای شیطان نگذارید که او دشمن علنیِ شماست.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ وَمَنْ يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ ۚ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَىٰ مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
مسلمانان! پا جای پای شیطان نگذارید. هرکس دنبالش راه بیفتد، بدبخت و بیچاره میشود؛ چونکه او به کارهای زشت و ناپسند فرمان میدهد. اگر لطف و بزرگواری خدا نبود، هرگز هیچیک از شما در خودسازی موفق نمیشد؛ ولی خدا هرکه را لایق ببیند، توفیق خودسازی میدهد. آخر، خدا شنوای داناست.
پ. ن: راستش بهتر هست منم توضیحاتی اینجا وارد کنم...شما حتی وقتی برای مسائل کاری با کسی وارد گفت و گو میشین ممکن هست باهاتون احساس راحتی بکنه و درد و دل بکنه این بین و زن و مرد نامحرم نباید باشه...درواقع به نظرم تا بحث کاری هست نیازی به رعایت نیست و خب بعضی شوخی ها نشه بهتر هست اما اگر شد اشکال هم نداده زیاد فضا نباید خیلی خشک و رسمی باشه اما رعایت هم باید بشه (یه چیزی دقیقا وسط وسط پیدا کددن حدش و نگهداشتن حدش واقعا سخته) من خودم از درد و دل و مشاوره دادن و گرفتن و اینا هم ضربه خوردم هم ضربه زدم! خواه ناخواه اتفاق میافته...به طور کل واقعا ضرورتی نداره پیوی مرد ها یا پسر ها وارد شد و وقتی وارد میشین خیلی دقت کنین هرچی توی پست اومده درست هست من دارم به تجربه میگم...توی فضای مجازی خیلی ها رو خواهر و برادر مجازی خودم دونستم اما هرچی مشکل پیش میاد زیر سر همین خانواده تشکیل دادن تو مجازی هست? خلاصه یه حد و حدودی دارد...نمیشه تو این دوره زمونه نمیشه خیلی سفت و سخت بود و البته لازم هم نیست به نظرم...توی دانشگاه و حتی خیابون من به هیچ کس نگاه نمیکنم و محل نمیدم...یه پسری بهم گفت محل بده طرف احساس بدی نسبت به خودش میگیره...به نظرم این خلا رو خودمون به وجود آوردیم...یه بنده خدا دختر خانوم بود تعریف میکرد زمان دانشگاه ما کافی بود موقع حرف زدن پسری بهش نگاه کنی فرداش میاومد میگفت نظرتون نسبت یه من چیه? این دیگه تباهی هست واقعا تباهی هست...پس نباید هر حرف و نظری رو به منظور برداشت و نباید تا اون حد که شرح دادین هم پیش رفت و خیلی به خودمون مطمئن باشیم...به نظرم یه مرز هایی شکسته شده...زمان امام علی شاید سلام کردن خشک و خالی هم باعث سو تفاهم میشده اما الان که دختر ها بغل رایگان میدن دیگه سلام واقعا چیزی نیست به نظرم! هنوز هم دوست پسر داشتن رو رد میکنم و مطلق بد میدونم اما انسان ها صاحب اختیار هستن و داشتن دوستِ پسر رو با وجود خط قرمز های شفاف بد نمیدونم و خط قرمز ها چیز هایی هست که شما نباید ازش رد بشین و ممکن هست محدوده خط قرمز طرف مقابل براش بزرگ تر باشه مثلا من از گفتن اسم فامیل شهر سن و حتی نشون دادن عکس خودم به کسی(عکس رو شخصی سعی میکنم به کسی ندم) ترسی ندارم و این خط قرمز من نیست اما یک نفر ترجیه میده همه چیز خودش رو مخفی کنه و این اصلا بد نیست ترجیه میده کمتر به شما جواب بده و حد خودش رو نگهداره...هر دو طرف باید حد خودشون رو نگهدارن و برای خودشون حد و حدود داشته باشن برای خودشون بهتر هست...یه منطقه امنی وجود داره از اون منطقه نباید خارج شد
چه داریم بگوییم جز یا مولانا یا صاحب الزمان ادرکنی ؟
منبع پینوشت: خرگوش
اما به نظرم مهمترین اصل در همهی این ارتباط ها اینکه بدونید از دوستی چی میخواید و چی نمیخواید؟ و اینکه همیشه حواستون باشه حدود رو رعایت کنید.
چون اگر صمیمی بشی با کسی؛ دیگه نمیتونی صمیمی نشی!
اینم یه قانون نانوشته هست که اساسا آدما احساساتی هستند و هی بیشتر میخوان صمیمی بشن؛ باید مواظب خودت هم باشی...
(آنولین?)
مطلبی دیگر از این انتشارات
در مکتب روانشناسی مولانا
مطلبی دیگر از این انتشارات
آیا خدا عادل است
مطلبی دیگر از این انتشارات
طوفان الاقصی...