زوال انسان و ظهور مبارزان نور به راه مهر


آیه 54 سوره مائده، آیه زیبایی است: ای کسانی که ایمان آورده اید، هر کس از دینش برگردد پس خداوند قومی را خواهد آورد که دوستشان دارد و دوستش دارند، بر مومنین فروتن اند و بر کافران سرفرازند، در راه خدا تلاش‌گرند و از سرزنش هیچ سرزنش‌گری نمی هراسند. این فضل خداست که به هر که بخواهد می دهد و خدا گشاینده‌ای آگاه است.

از هر جمله و هر واژه ای از این آیه می توان دری را به نور، دری را به مهر گشود. بخوانیم:

جهان خداوند به نام نیست، به لقب نیست، به ادعایی نیست که داریم. هر گاه ظلم کنیم، هر گاه به راه ظلم رویم قطعاً فرمان خدا را فعال کرده ایم. می‌شود موجودی نام خود را انسان و مسلمان بخواند اما جمعی بی‌گناه را که در راه علم و اندیشه‌اند منفجر کند، قتل کند، خون بی‌گناه بر زمین ریزد. این سناریو به اندازه‌ای در بخش بخش جهان تکراری است که اشاره به آن چندش‌آور شده است. هر کسی به نامی خون بی‌گناهی را با توجیه تلفات جانبی بر زمین می ریزد و باکی هم ندارد، این است زوال انسان، این است آن ماشه ای که فرمان خداوند را به ظهور مبارزان نور به راه مهر فعال می کند. چگونه؟ فقط خود بداند. اما این قانون است و قانون خداوند خدشه‌بردار نیست.

گویند چیزی بر پایه ظلم بر نمی‌آید، ظلم همه چیز را سست می کند، می‌لغزاند و از بین می برد. چگونه؟ به هزار گونه، می توان شرح و تفسیری بر ظلم نوشت که انتها ندارد، حداقل ما به درازنای تاریخ شفاهی و کتبی‌مان ظلم‌ها را دیده‌ایم و تجربه کرده‌ایم. به عنوان ملتی کهن، بارها دیده‌ایم که ظلم چگونه راه را بر فساد گشود و چگونه فساد خیانت را گستراند. و همین است آن ماشه ای که فرمان خداوند را به ظهور مبارزان نور به راه مهر فعال می کند. چگونه؟ فقط خود بداند. اما این قانون است و قانون خداوند خدشه‌بردار نیست.

جهان خداوند به سحر و جادو نیست، که سحر و جادو باطل است و دروغ است. که سحر و جادو یعنی آن که قوانین خداوند را دور بزنیم، یعنی آن که ادعا کنیم قوانین خداوند را دور زده ایم، و این دروغی بیش نیست، چون هیچ چیزی از قوانین آفرینش دور نیست، و این همان است که جهان یک خالق واحد و یکتا دارد، که همان است که همه چیز را آفریده و همه چیز را به علم و دانش، بر هم استوار کرده، که چیزی نمی تواند قوانینش را بَرکَند، همان ظلم، همان ویرانی، همان پلشتی و زشتی در همین قوانین کار می کنند. و همین است آن ماشه ای که فرمان خداوند را به ظهور مبارزان نور به راه مهر فعال می کند. چگونه؟ فقط خود بداند. اما این قانون است و قانون خداوند خدشه‌بردار نیست.

اما جهان خداوند تنها به لمس ماده نیست و جهانی دیگر هم هست، تنیده شده در جهان ماده، جهانی فراتر از چشم و غرق در حس، غرق در شعور، غرق در فهم، غرق در آن چه که باید باشد. که هر قدمی در جهان ماده برداریم در آن جهان چیزی را ساخته ایم، جهانی که سرپنجه حس و درکمان بر واقعیت وجودش می لغزد و می‌فهمد و می‌داند.

و هستند مبارزان نور به راه مهر، همان‌ها که در این هیاهوی کرکننده که زمین و آسمان را بهم دوخته است شنیده نمی شوند اما هستند. در زمانه زوال انسان، که دیگر ایدئولوژی‌ها به دروغ و پلشتی آلوده شده‌اند و حتی دیگر تشتی ندارند که از بام بیفتد، آنها هستند. هر جایی که دستی دروغ را پاک می‌کند، هر جایی که تنی سپر بی‌گناهی می شود، هر جایی که قلبی خدا را کارگزار می‌گیرد تا فروتن باشد بر همنوعش، هر جایی که چشم ترس را کنار می نهد تا سرفراز باشد بر بی‌خبران از خداوند، در همین جاها، مبارزان نور به راه مهر در حال کوشش اند برای ساختن جهانی خدایی، جهانی سرشار از نور، جهانی به راه مهر.

و ما هم.

هر آنگاه که دروغ را می‌زداییم، هر آن‌گاه که عدل را می‌جوییم، هر آن‌گاه که سپر و صدای بی‌گناهانیم، هر آن‌گاه که خداوند را کارگزار می‌گیریم برای پیروزیمان و برای غلبه بر حریف تن به پلشتی نمی دهیم، هر زمانی که دانش و علم را چراغ می کنیم، هر وقت خشممان را به خداوند واگزار می کنیم و با قلبی محکم پیش می رویم، هر آن گاه که ترسمان را کناری می نهیم و دست خداوند را در دستمان حس می کنیم که ما را دوست دارد و او را دوست داریم، ما، در همان زمان مبارزان نوریم به راه مهر.

مبارزان نور به راه مهر....