نادان تر از چیزی هستم که فکر می کردم...
سکولاریسم پنهان و قانون جذب
سر آغاز
این روز ها جامعه ی ایران از مشکل بزرگی به نام نظام آموزشی نا کار آمد رنج می برد.این نظام شامل دروس غیر کاربردی و جانب گرایانه،معلمین بی حوصله و پر توقع و... می باشد اما بلاخره هر ساعت خرابی هم در طول روز دو بار زمان را بدرستی نشان می دهد مگر نه؟
علیرغم همه ی اشکالات این نهاد همچنان معتقدم کسی که بخواهد می تواند از همین کتب و دروس نیز درس زندگی بگیرد.فقط باید بلد باشی از آب کره بگیری.پس در این پست مخلوطی از آموخته های درسی مدرسه،استنباط های خودم،کتب و دوره های معتبر و اپیزود ماجرای کشیش حیران پادکست لوگوس را با شما در میان می گذارم.(تاکید می کنم که همه ی مطالب برگرفته از کتاب درسی نیست)
پ ن.توصیه می کنم حتما این پست را کامل بخوانید اما اگر وقت این کار را ندارید در انتهای پست خلاصه از مطالب مهم قرار گرفته که می تواند کارگشا باشد.
سرگذشت
همان طور که از عنوان پست مشخص است در اینجا می خواهم درباره ی ارتباط قانون جذب و سکولاریسم پنهان صحبت کنم اما پیش از تبیین این رابطه باید تعریف دقیقی از سه مفهوم سکولار،سکولار پنهان و قانون جذب ارائه شود.
سکولاریسم
همان طور که در پادکست لوگوس گفته شده می توان سه تعریف عمده برای سکولاریسم بیان کرد که باهم تفاوت های عمده ای دارند.
- در دوران قرون وسطی دو نوع شغل در جامعه وجود داشت.مشاغل مقدس و مشاغل سکولار. مشاغل مقدس همان مشاغلی بود که در اختیار راهبین و کشیش ها و افراد مذهبی قرار داشت و سایر مشاغل مانند بنا و نانوا و... که جنبه ی دینی نداشتند مشاغل سکولار نامیده می شدند. در این پست ما با این تعریف کاری نداریم.
- تعریفی که با شنیدن اسم سکولار به ذهن اغلب ما میرسد جدایی دین از سیاست است.این تعریف محل مناقشه های زیادی است و دو نوع تئوری از آن نشات گرفته می شود.اولین نظریه معتقد است که هر کاری که جنبه ی مذهبی داشته باشد نباید در مکان های عمومی انجام شود و همه ی مردم دربرابر دولت یکسان هستند.اما نظریه ی دوم بر این باور است که محدودیت برای انجام رفتار های مذهبی در جامعه وجود ندارد تا جایی که به فرایند های عمومی آسیبی زده نشود.که اختلاف این دو نظریه در مثال ملموس معلم یا دانش آموزان مسلمان ساکن در کشور های سکولار که برای حفظ حجاب خود درگیر اعتراضاتی شده اند کاملا آشکار می شود.
- اما منظور چارلز تیلور(charles taylor) از سکولار چیزی خارج از این نظریات است.او جهان سکولار را اینگونه در قالب یک مثال توضیح می دهد"در حدود سال۱۵۰۰ میلادی هر فرد در تمام عمر خود با حداکثر هزار نفر در ارتباط بود که احتمالا همه ی این افراد دارای دین و عقیده ای مشترک بودند و حتی در مناسک دینداری هم به هم شبیه رفتار می کردند.در نتیجه اگر احیانا با کسی رو به رو می شدند که با نظر آنها مخالف است او را فردی شرور میپنداشتند و از خود میراندند. در حالی که امروزه ممکن است در همسایگی شما فردی زندگی کند که کاملا با عقاید شما مخالف است اما به دلیل اینکه او را شخصی محترم دیده اید نمی توانید او را فردی شرور بدانید.و سوالات بنیادین درباره ی باور هایتان ایجاد می شود.این است تفاوت جامعه ی سکولار و غیر سکولار."در جامعه ی سکولار باور به مذهب علاوه بر اینکه تنها گزینه ی در دسترس نیست حتی ساده ترین گزینه هم نیست .با این وجود منظور من از سکولار در این پست این تعریف هم نیست.
پس منظور چیست؟بگذارید برای معرفی تعریف مد نظرم به تعریف کتاب جامعه شناسی پایه یازدهم علوم انسانی استناد کنم.
سکولاریسم پنهان
می دانیم که هر فرهنگ در عمیق ترین لایه های خود باید به سه پرسش هستی شناسی،انسان شناسی و معرفت شناسی پاسخگو باشد.پاسخ فرهنگ جدید غرب به پرسش های هستی شناسی انسان،سکولاریسم را پدید آورده است.
سکولاریسم به معنای رویکرد دنیوی و صرفا این جهانی به هستی است.در این رویکرد همه ی ظرفیت های انسان،متوجه آرمان ها و اهداف این جهانی می شود.بدین ترتیب،ابعاد معنوی انسان و جهان به فراموشی سپرده می شود یا به صورت گزینشی در خدمت اهداف و نیاز های دنیوی قرار می گیرد.
پس بر اساس این تعریف سکولاریسم به دو شاخه تقسیم می شود:
- سکولاریسم آشکار: باور ها و فلسفه هایی که آشکارا تمام ابعاد غیر مادی جهان هستی را انکار می کنند.
- سکولاریسم پنهان: باور ها و فلسفه هایی که ابعاد معنوی هستی را نفی نمی کنند.بلکه بخشی از رفتار های معنوی را باتوجه به نیاز ها و اهداف مادی خود انتخاب می کنند و از توجه به سایر بخش های دین سر باز می زنند.
با توجه به این تعاریف اغلب سکولاریسم پنهان زمینه ساز و مقدمه ای برای به وجود آمدن سکولاریسم آشکار و پیامد های آن است. در جوامعی که توانسته اند فرهنگ دینی خود را حفظ کنند سکولاریسم اینگونه و به تدریج به وجود می آید و نکته ی ظریف آنجاست که گاهی فرد با اینکه رفتاری سکولار دارد خود از این موضوع بی اطلاع است و رفتار مادی خود را توجیه معنوی می کند.
سکولاریسم در جامعه ی غربی پیامد های ناگواری هم داشته است.به دلیل فراموش کردن ابعاد معنوی و ناتوانی تجربه محض در پاسخگویی به برخی سوالات انسان ها،امروزه در جوامع غربی بحران های روحی و روانی و افسردگی های زیادی ایجاد شده است.افراد با دور شدن از ابعاد معنوی خود درگیر نوعی بی انگیزگی و پوچ انگاری شده اند و برای از بین بردن این بحران مجبور شدند که ارتباط خود با کلیسا و خالق را بهبود ببخشند.
قانون جذب
قانون جذب مجموعه ای از رفتار ها و عادت هاست که برای رسیدن به موفقیت و اغلب موفقیت های مادی(نه صرفا مالی)توصیه می شود.به طور مثال نوشتن اهداف،تصور و تلقین،قانون درخواست،افزایش اعتماد به نفس و ایجاد روتین های روزانه از جمله پیشنهادات این قانون میباشد.
همان طور که گفته شد جامعه ی غرب برای درمان بحران های معرفتی خود به ابعاد معنوی بازگشته است و یکی از ابزار های این بازگشت استفاده از الفاظ معنوی در قانون جذب است تا علاوه بر رسیدن به موفقیت های مادی،بحران های معرفتی خود را نیز از بین ببرد.
سرنوشت
فهمیدیم که در این قانون هدف،رسیدن به رشد فردی و موفقیت های مادی است و معنویات را ابزاری در خدمت آن قرار می دهد.مثلا برای رسیدن به موفقیت توصیه می کند،نماز اول وقت بخوانید،شکرگزاری کنید،به والدین خود احترام بگذارید،دعا کنید،به فقرا کمک کنید و از خدا کمک بخواهید و...
شاید در هیچ یک از مسائل ذکر شده نکته ای منفی نبینید و اتفاقا به نظرتان بسیار مفید و سومند هم به نظر برسد اما شاید نکته ی ظریف را با یاد آوری حدیثی زیبا از پیامبر متوجه شوید"الاعمال بالنیات؛اعمال به نیت ها وابسته است"
در فرهنگ دینی و معنوی اسلام نیت از جایگاه والایی برخوردار است تا جایی که تنها فکر انجام یک کار نیک به اندازه ی انجام آن ثواب دارد.یعنی اگر شما بخواهید مثلا به فقیری صدقه دهید حتی اگر توان انجام آنرا نداشته باشید،درست مانند آن است که این کار را کرده اید.
در نتیجه هنگام استفاده از قانون جذب اگر هدف و نیت اصلی رسیدن به موفقیت های مادی باشد و کار های پسندیده را برای رسیدن به آن انجام دهیم یا به اصطلاح کار مادی را توجیه معنوی کنیم وارد مرحله ی سکولاریسم پنهان می شویم.در صورتی که اگر دقیقا همان کار ها را با نیت و هدف قرب و نزدیکی به خداوند انجام دهیم و رسیدن به موفقیت را به چشم پیامد طبیعی ایمانمان به خداوند در نظر بگیریم بهترین کار را کرده ایم.
نکته:در میان خطا های شناختی خطایی وجود دارد که آنرا خطا یا سوگیری تایید می نامند.این سوگیری باعث می شود فرد ناخوداگاه به دنبال اطلاعاتی برود که باور پیشین او را تقویت کند.مثلا اگر کسی معتقد باشد بازی های رایانه ای عامل کاهش هوش هستند، برای جمع آوری اطلاعات در این باره جملاتی مانند،تاثیرات مخرب بازی های رایانه ای بر هوش،بازی های رایانه ای چگونه باعث خنگ شدن می شوند،آیا بازی های رایانه ای بر کاهش هوش تاثیر مستقیم دارند و... را سرچ می کند تا به مطالب تایید کننده برسد و حتی اگر احیانا مقاله ای نقض کننده ی باور او باشد یا آنرا نادیده می گیرد و یا با چسباندن برچسب چرت و پرت از آن می گذرد.قانون جذب به شدت مستعد این خطا است زیرا دائماشما را با نظرایاتی مواجه می کند که بی توجه به نظرتان دربارشان باید آنها را انجام دهید.
خلاصه
سکولاریسم به مجموعه ای از باور ها گفته می شود که با رویکردی مادی با جهان مواجه می شود و شامل دو نوع است:۱.سکولاریسم آشکار که آشکارا ابعاد معنوی جهان را نفی می کند ۲.سکولاریسم پنهان که رویکردی گزینشی به باور های معنوی دارد و رفتار های مادی خود را توجیه معنوی می کند.این نوع از سکولار باور های دینی موافق با اهداف مادی را می پذیرد و سایر باور ها را کنار می گذارد.
قانون جذب پیشنهادی جدید برای رسیدن به موفقیت های اغلب مادی است که به تازگی در آن به مفاهیم و رفتار های معنوی مانند شکر گزاری و توکل به خداوند استفاده می شود و هدف از استفاده ی این مفاهیم از بین بردن بحران های روحی ناشی از دوری از معنویات و افزایش انرژی مثبت ناشی از آن است.
استفاده ابزاری از المان های معنوی در قانون جذب اگر با هدف رسیدن به موفقیت های مادی باشد؛از آنجایی که معنویت را فرع بر مادیات قرار داده باعث ایجاد سکولاریسم پنهان می شود.
خدایا شکرت که ما قدرت عقل و تحلیل داریم:)
خدایا شکرت که به ما تفکر نقادانه عطا کردی:)
خدایا شکرت که ما قدرت آگاهی از خطا هایمان را داریم:)
خدایا شکرت که یکی از راه های موفقیت را در مسیر قرب به خودت قرار دادی:)
خدایا شکرت بابت مخاطبین باحوصله ای که تا اینجا پستو خوندن:)
مطلبی دیگر از این انتشارات
من وامام حسین!
مطلبی دیگر از این انتشارات
انگار داری دلنوشتهای در وصف حوریان بهشتی میخوانی!
مطلبی دیگر از این انتشارات
طوفان الاقصی...