قرآن ما، قرآن اونا

به یک موسسه در شیراز رفتم، استاد به همراه شاگرداش از این چیزها صحبت می‌کردن:

آیا یک شیوه شهرسازی وجود داره که مردم شهر رو باهم مهربان کنه و رفتاراشون رو محترمانه؟

آیا میشه اساسنامه ای از یک خبرگزاری و رسانه جمعی ارائه کرد که الهی باشه؟

آیا میشه مردم رو به فکرها و رفتارهایی واداشت که سلامتی و بهداشت رو بدون پزشک و دارو، برای اونها به ارمغان بیاره؟ (بی نیاز بشن از طب سنتی و مدرن)

آیا میشه با اقل هزینه، طرحی رو پیاده کرد که باعث امنیت اماکن بشه؟

آیا میشه جوری غذا خورد و کار کرد که سلامت روان گروهی تضمین بشه؟

آیا میشه بدون کاغذبازی، یک پدر ثروتمند ورشکسته و یک پدر فقیر رو همزمان تحت پوشش مالی قرار داد؟

آیا میشه همین الآن با همین امکانات، ایجاد شغل موثر کرد؟

آیا میشه بدون تجهیزات گران‌قیمتِ فیزیوتراپی و ارتوپدی، اقدام به توانمندسازی معلولان کرد؟

و...؟

و جالب‌تر اینکه؛ میگفتن این مطالب و طرحها رو از قرآن درآوردن!

قرآن ما، قرآن اونا
قرآن ما، قرآن اونا


از قرآن؟!

یعنی همون کتابی که ماه رمضونها صرفا جهت ثواب می‌خونیمش؟! و با مفهومش کاری نداریم؟!

در اون موسسه بیشتر درنگ کردم و باهاشون درباره خیلی از مسائل جامعه و مبناهای فکریشون حرف زدم. چیزی که از بین همه افکارشون برام آرامش‌بخش‌تر بود، نگاه جدی‌ای بود که استادشون به قرآن داشت، تقریبا هر آیه ای رو کاربردی و متفاوت تفسیر می‌کرد... قرآن کاربردی! قرآن تبیانی! قرآنی برای مطالعه، و نه حفظ و روخوانی و تجوید و تلاوت!

یقین دارم برای شما هم جالبه که مثلا بگید بچه‌م درسش ضعیفه، و بهت بگن طبق این آیه به درس بچه‌ت فکر کن.

قرآن ما، قرآن اونا
قرآن ما، قرآن اونا


قرآنی متفاوت!

راز اون نگاه متفاوت به قرآن، چی بود؟ اینها نظرات استادِ اون موسسه بود:

اول اینکه؛ هر کلمه‌ای که خدا استفاده کرده، منظور دقیقی داشته. برای مثال در ذهن ما این کلمات هم معنی‌ان: عید و جشن، صبح و بامداد، اول و ابتدا و شروع و آغاز، فرق و تفاوت و تمایز، آدم و انسان و بشر ... اما خدا مثل ما نیست که کلمات رو بدون درک تمایزشون بجای هم بکار ببره، یا به ریشه های کلمات بی توجه باشه. زبان عربی رو خداوند به وجود آورده. البته با اونچه اعراب امروزی باهاش تکلم میکنن، خیلی متفاوته. چون اعراب هم مثل ما درباره کلمات، ریشه‌شناس نیستن. براستی اگر سازندگان نخستینِ زبانها منجمله زبان عربی، از ۳تا کلمه یک مفهوم رو میفهمیدن (کلمات مترادف)، اصلا چه نیازی بود که ۳تا کلمه براش بسازن؟!! با این توضیح، مترادف بودن کلمات زیر سوال میره بخصوص درباره قرآن. آیا رزق، نعمة، آلاء و لطف، معانی مختلفی ندارن؟ توجه به این تفاوت معانی، تفاسیر جذابی ایجاد میکنه.

قرآن ما، قرآن اونا
قرآن ما، قرآن اونا
ضمن احترام به همه ترجمه های فارسیِ قرآن، نباید به اونا محدود بشیم
تلاش کنیم، ریشه و معنی کلمات رو بهتر بفهمیم.

دوم اینکه؛ تفسیر به رای، این کار زشت و بدعت‌آمیز، چیه؟ آیا منظور پیامبر این بوده که قرآن رو محدود کنن به همون چیزی که برای مردم ۱۴۰۰سال پیش گفتن؟ آیا اصلا ممکن بود که برای مردم درس‌نخونده و کم‌آگاهی، برای تک‌تک آیات، همه بطون ۷۰گانه‌شون رو بازگو کرد؟ در واقع، تفسیر به رای، معنیش اینه که بدون دلسوزی و بدون توجه به روح همه آیات، بدون توجه به احادیث، بدون توجه به مفهوم عمیق توحیدالله، بخوای مضمونی رو تحمیل کنی به آیه. اگر این نباشه، همه مردم آزادن بلکه واجبه که به قرآن فکر کنن، برداشت کنن و بهره ببرن. استادشون بهم گفت: "اگه مردم همگی به آیات فکر میکردن، حتی افراد نامسلط به عربی و حدیث، مثلا پزشک، مهندس، هنرمند، فیزیکدان و حتی کدبانوی خانه‌دار... بعد برداشت هاشون رو ارائه میکردن، ضررش کمتر از الان بود که هیچکس به قرآن کار نداره. اگر بفرض اشتباه هم تفسیر می‌کردن، خرد جمعی اصلاحش می‌کرد. به نظرم دور کردن مردم از قرآن کاربردی، با بزرگ کردن مساله تفسیر به رای، خودش از روش‌های شیطانی و طاغوتیه"

قرآن ما، قرآن اونا
قرآن ما، قرآن اونا


و می‌گفت: "دلایل محکمی داریم که میشه تمام قرآن رو کتاب سلامتی و بهداشت دونست، بعدش میشه تمام قرآن رو کتاب معیشت دونست و برداشت های اقتصادی کرد، بعدش میشه تمام قرآن رو کتاب رسانه دونست، کتاب جامعه‌شناسی، روانشناسی، فیزیک و... "

برای برداشت مفید از قرآن، لازم نیست به آن چیزی که در کتب تفسیر نوشته شده، محدود بشید

این دو مقاله به هم مربوط هستند اگه دوست داشتید اون رو هم بخونید

https://vrgl.ir/N9kvQ

من از اون وقتی که با این دیدگاهها آشنا شدم، برای خوندن قرآن اینطور عمل می‌کنم:

هرآیه رو چندبار با معنیش تکرار می‌کنم و در هربار با یک رویکرد بهش فکر می‌کنم: یکبار از دیدگاه کسب و کاری، یکبار از دیدگاه یک فعال رسانه‌ای، یکبار هم از دیدگاه توحید کاربردی... امتحان کنید، خیلی جالبه. خصوصا اگه دوستی هم باشه که بشه درباره‌ آیه باهاش حرف زد! ?


سوم اینکه؛ ما معمولاً آیات رو در بستر سایر آیاتی که در کنارش قرار گرفته یا داستانی که درش نازل شده میخونیم و معنی و تفسیر می‌کنیم. اما این قابلیت وجود داره که درباره هر آیه به تنهایی فکر کنیم، نه در بین آیات دیگر. برای مثال در داستان طالوت و جالوت میخونیم که طالوت به لشکریانش گفت: هر کس بیش از یک جرعه از این رودخانه بنوشه، از من نیست. خب تصور ما اینه که باید به حرف رهبرشون گوش می‌کردن و چون گوش نکردن دچار مشکلات بعدی شدن. اما آیا میشه به این آیه جدای از این داستان هم فکر کرد؟ مثلاً بگیم هر وقت که نیاز به مقدار زیادی خشم و انرژی روحی ناشی از مشاهده بی‌عدالتی داشتید، قبلش آب نخورید. چون آب شعله خشم مقدس شما رو خاموش میکنه و مثلاً نتیجه بگیریم که قبل از نماز، قبل از دعا، قبل از حرکت به سمت ظالم،... آب ننوشید یا فقط جرعه‌ای بنوشید.

قرآن ما، قرآن اونا
قرآن ما، قرآن اونا


یک آیه شریفه رو بکشید بیرون و درباره‌ش گفتگو کنید، اندیشکده قرآن اینجوری رقم میخوره

چهارم اینکه؛ همیشه وقتی صحبت از تمسک به قرآن و عترت میشه، دوگانه‌ای در ذهن ماها شکل می‌گیره. اهل تسنن بظاهر طرف اول رو میگیرن و ما شیعیان، بظاهر طرف دوم رو. حال اونکه این دو از هم جدایی ناپذیرن، هر دو مثل هم بی‌نهایتن، هردو کاملن و به تنهایی هدایتگرن، هردو مفسّر همدیگه‌ان.

آهای اونایی که میگید عجل لولیک الفرج، در زمان غیبت، اگه حضور و هم‌صحبتی امام رو میخواید، قرآن بخونید. در زمان ظهور هم، اگه فهم عمیق و بالاتری از کلام امام رو میخواید، یا میخواید به افکار و برنامه‌های امام پی ببرید، قرآن بخونید.


پنجم؛ قرآن میگه اگه من رو پیاده نکنین، هیچی نیستین. -۱- با برنامه های من زندگی کنید. وگرنه با حماری که بار کتاب پشتش هست، تفاوتی ندارین. (بدون تعارف ?)

قرآن ما، قرآن اونا
قرآن ما، قرآن اونا


بیایم بعد از هزار و اندی سال، ما جزو اون عده قلیلی باشیم که به "بی‌نهایت جالب بودنِ سخن خداوند"، اطمینان دارن و به قرآن فکر می‌کنن. خوشا بر اهل یقین! که فکرشون عمیقه، هرچند عمل فیزیکی‌شون کم باشه!


منابع

-۱- المائده ۶۸: ﺑﮕو ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﻛﺘﺎﺏ، ﺷﻤﺎ ﺑﺮ ﻣﺴﻠﻚ ﺻﺤﻴﺢ ﻭ ﺩﺭﺳﺘﻲ ﻧﻴﺴﺘﻴﺪ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺗﻮﺭﺍﺕ ﻭ ﺍﻧﺠﻴﻞ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺷﻤﺎ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ را ﺑﺮ ﭘﺎ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺗﻮ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ، ﺑﺮ ﺳﺮﻛﺸﻲ ﻭ ﻛﻔﺮ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻰ ﺍﻓﺰﺍﻳﺪ، ﭘﺲ ﺑﺮ ﮔﺮﻭﻩ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﻏﻤﮕﻴﻦ ﻣﺒﺎﺵ قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَىٰ شَيْءٍ حَتَّىٰ تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (باتوجه به آیات ۶۷ و ۶۸، همه قرآن مساوی است با ولایت علی ع)