نقد فیلم perfect days

روزهای کامل یا همان perfect days نمایشی عالی و هنرمندانه از یک زندگی ظریف است. داستان مردی که زندگی را در ساده ترین حالت ممکن میفهمد و لمس می‌کند.
روزهای کامل که داستان یک نظافتچی سرویس‌های بهداشتی را روایت می‌کند، کمال تصویرپردازی و خیال پردازی کلاسیک در دل جهانی مدرن است.
مردی میانسال که یک زندگی آنالوگ، ساکت و بدون دغدغه در دل شهری مدرن و شلوغ دارد و موتور محرک داستان دقیقا از همین جا شروع می‌شود.
فیلم نمایشی مستندوار از زندگی این مرد دارد. روزمرگی زندگی او را دنبال میکند. از زمانی که صبح ها بیدار میشود، با لطافت تمام به گیاه‌های خود رسیدگی می‌کند و سپس آماده میشود تا به سرکار برود.
او هرروز در راه، موسیقی‌های پرشور و زیبای قدیمی را با نوار کاست‌های جذاب خود گوش می‌دهد و جهان درونی آثار را لمس می‌کند. او همانند یک کودک میبیند و میشنوند. چرا که کودکان می‌توانند بدون پرده و با لطافت تمام، اعجاز هنری ساده ترین چیزها را درک کنند. او می‌تواند از نورها، سایه‌ها و درختان لذت ببرد و به معنای واقعی کلمه در زمان حال زندگی کند.
همانند بسیاری از فیلم‌های حال حاضر، قرار نیست برای یک توالت‌شور که زندگی سختی دارد، دلسوزی کنیم و گریه و زاری راه بیاندازیم. اتفاقا برعکس، کاراکتر فیلم چنان در درک زندگی و حال خوب غوطه ور است که دلمان به حال خودمان میسوزد و آرزو میکنیم کاش به جای او باشیم.
فیلم بدون اینکه بخواهد، مشت محکمی بر دهان سرمایه داری و یا فیلم های اصطلاحا فلسفی است. چرا که در ساده ترین شکل ممکن، حس لذت از زندگی و لمس واقعیت آن را به نمایش می‌گذارد و دو ساعت کاملا ما را با خود همراه می‌کند.