نقد فیلم the quiet girl



تا قبل از دیدن این فیلم ، تار بهترین فیلم امسال بود . اما دختر ساکت تمام معادلات سینما را به هم میزند . او هنر سینماست نه صنعت سینما .
فیلم the quiet girl همانند اسمش در دنیای پر سر و صدای فیلم‌های امسال بسیار ساکت بود . با اینکه جوایز متعددی گرفت و بسیار تحسین شد اما چون فیلمی صنعتی و تجاری نبود تبلیغات خوبی نگرفت .
فیلم دختر ساکت راجب بخشی از زندگی دختری است که از دام خانواده‌ای مشوش و مریض ، برای مدتی کوتاه رها میشود و در خانواده‌ای آرام و زیبا زندگی میکند .
فیلم در وهله اول سینماست . یعنی با تمام معانی فلسفی ، روانشناسی و نمادهای درون فیلم ، تنها یک داستان و روایتی ساده و زیباست که آن را به هنرمندانه ترین شکل بیان میکند . کارگردانی فیلم به شدت تاثیرگذار و کلاسیک است . دوربینی که خودش برای ما داستان تعریف می‌کند و ما نیاز چندانی به دیالوگ نداریم . در بخش اول فیلم که شخصیت اصلی از پوسته درونی خود بیرون نیامده و در خانواده‌‌ی مشوش خود زندگی میکند ، تمام قاب‌ها کلوزآپ و بسته است . هنگامی که دختر جوان از آن پوسته خارج می‌شود و به سوی جهان بیرون قدم میگذارد ، قاب‌ها به سمت لانگ شات میرود .
فیلم در حین ساده بودن بسیار معناگراست . نور در این فیلم نماد خداوند است و هرگاه خورشید نمایش داده میشود نشانگر حضور خداست . همینطور آب نماد پاکی و تطهیر است . هنگامی که دخترک برای اولین بار از آب می‌نوشد و سپس در آخرین بار خود را در آب میاندازد .
از لحاظ روانشناسی نیز این فیلم دارای ابعاد گوناگون است . ابتدا پدری بی مسئولیت و بی چهارچوب را نشان میدهد که نتیجه این بی مسئولیتی خانواده‌ای مریض و مشوش شده است و پس از آن دختری که همیشه ساکت است و نقص و شرم او را تنها نمی‌گذارد .
پایان بندی فیلم ، ما را در فضایی معلق رها میکند . همزمان مهربانی و لطافت یک پدر و عصبانیت و غضب پدری دیگر را میبینیم و دختری که در این دو راهی جبر و اختیار میماند .

مانی عباسیان